
فرشید صباغ
دیکشنری
٥٤
٣
امتیاز در دیکشنری
٣,٢٩٨
رتبه در دیکشنری
٩٤٠
لایک
٣٣٩
دیسلایک
٤٦
پیشنهادهای برتر
٢ سال پیش
٣١
توانمند ( در پرداخت بدهی ها / به لحاظ مالی ) به معنی حلّال هم هست . مثلا بنزین نوعی حلّال است .
٢ سال پیش
٢٤
نمره پایین دادن ( انداختن ) mark sb down as . . . کسی را . . . . . . فرض کردن یا در نظر گرفتن
٣ سال پیش
٢١
کلافه ( از اینکه به چیزی که میخواستین نرسیدین )
٣ سال پیش
١٨
Brace for Impact اماده ی ضربه شدید ( ناشی از تصادف ) باشید. این جمله میتونه از زبان یک راننده اتوبوس ، قطار یا . . . گفته بشه.
٢ سال پیش
١٤
جابه جایی کارکنان {حالا به هر دلیلی ، مثلا اتمام قرارداد و جایگزین نیروهای جدید}
ترجمههای برتر
٣ سال پیش
He worries obsessively about his appearance.
٢
او به طور وسواسی نگران ظاهرش است.
١١ ماه پیش
An inquiry was set up to determine the cause of the accident.
٠
برای تعیین علت حادثه تحقیقاتی انجام شد.
٣ سال پیش
People would go into the store and come out with their arms full.
٠
مردم به فروشگاه می رفتند و با دستان پر بیرون می آمدند.
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.