Farhood - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opposite: مخالف It's not always easy to meet ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insularity: [NOUN] 🇺🇸این سُ لِرِتیٖ 🇬🇧این س ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retiree: Yahoo. com@ Retirees🔴 who pay the ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear: ⁦✔️⁩فرسودگی، ساییدگی General proc ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decay: decay = پوساندن - خراب کردن - پوسید ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rag: ۱ ) لباس کهنه و مندرس ۲ ) تکه ی پار ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indispensable: ADJECTIVE ✅ ( جزء ) لاینفک - جدایی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

likely: The article fails to provide any in ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flirt: ⁦✔️⁩لاس زدن، عشقبازی کردن It was cl ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cameo: 🗣️ کَ میٖ اُ معنی پرکاربردش: ( د ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grapple: ✔️درگیر شدن ؛ درگیر بودن با دیگری ( ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not my cup of tea: ?Are you good at math Numbers ⭐are ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profile: مقطع یا برش ( عرضی، دایروی یا عمودی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand alone: خود کفا - خود اتکا - مستقل API PLA ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwell: ‘Shall I tell them you're unwell?’ ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run off: فرار کردن، در رفتن John pulled him ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreseeable: ADJECTIVE معنای دوستان: ۱ ) نه چندا ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pristine: adj بکر - دست نخورده تلفظ: [پریٖس ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cardiologist: HEALTH This 💥cardiologist💥 sequen ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conglomerate: ✔️شرکتهای هلدینگ یا گروه تولیدی ( ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public servants: کارمندان دولتی

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

staple: become a staple in/of جزء اصلی/جدا ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vest: vest a property in someone ملکی را ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aspire: ( از ته دل ) خواستن، ( سخت ) آرزو ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

savings: پس انداز ( حساب بانکی و غیره ) Ev ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

child friendly: ( compound adj ) کودک پسند، دوستدا ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

battlefield: میدان نبرد، میدان جنگ They carrie ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attire: . e. g Ms Amini was arrested on 13 ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desire: Passion عشق و علاقه قلبی و عمیق de ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unspoilt: بکر و دست نخورده The mansion is se ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inspired: I suddenly felt inspired یهو احساس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sounds like: Sounds like fun باحاله

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greet: معنای دوستان: ⁦✔️⁩مواجه شدن، به چش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run off: ۱ ) فرار کردن The sheep ran away/of ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seamless: ADJECTIVE ✔️ نامحسوس - روان ✔️ بهم ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lure: She was lured into the job by the o ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stranded: گیرافتاده، گیر کرده ( در طوفان و غی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

striking: ✅ چشمگیر - برجسته - قابل توجه e. g ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freight: حمل کردن ( کالا ) ، ترابری ( حمل ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

samovar: سماور 🗣️سَمُ وار 💠 Tighten it, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sucker: فریب خورده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pledge: قول/تضمین دادن The new government i ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interconnectedness: ✔️ بهم پیوستگی Do you think that g ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disparage: ⁦✔️⁩بدگویی کردن ( از ) ⁦✔️⁩ناچیز ش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attribute: ⁦✔️⁩نسبت دادن، منتسب کردن به Time. ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

script: ⁦✔️⁩نمایشنامه، فیلمنامه، سناریو I ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

set goal: هدف گذاری کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

jug: تنگ آب، پارچ There's no water left ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bust: [verb] بازداشت کردن - ( برای بازداش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

villain: آدم بد ( فیلم و سریال، مقابل قهرمان ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate: ✔️ دست اول - بی واسطه This manual ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

huddle: ✔️ ( مثل گاو و گوسفند در طوفان و سر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

junkie: ✅خوره ( تو هر زمینه ای مصداق داره ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blatant: ✔️ بارز - آشکار ✔️ وقیحانه blatant ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flair: ⁦✔️⁩شَم It was clear she'd be a gif ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drill: military drill ( maneuver= ) تمری ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

narrowly: بزور، با فاصله نزدیک 1 ) He narrowl ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bid: ⁦✔️⁩مبلغ پیشنهادی ( دادن ) - قیمت خ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sustain: سر پا نگه داشتن، حفظ کردن Data nec ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abusive: توهین/تحقیر آمیز Her husband's vio ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

illusion: ⁦✔️⁩تصور اشتباه ( باطل ) ، خیال واه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipated: ✔️ مورد انتظار ✔️ از قبل برنامه ریز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endorse: صحه گذاردن تایید کردن The first th ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disclose: :Meaning if you disclose new or sec ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simmer: Meaning: when a quarrel is simmerin ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

affairs: مسائل، مصالح، امور The report as ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

provide: ✅در اختیار گذاشتن ✅در دسترس گذاشتن ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grotesque: در لغت هر چیز تحریف شده، زشت، غیرعا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

limp: لنگیدن، لنگ زدن ( در راه رفتن ) e ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

puff: هن هن کردن، نفس نفس زدن "I ran al ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

discretion: 🗣️دیٖس کِرِشِن ✓ صلاحدید - صوابدی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hawk: جار زدن و جنس فروختن، دوره گردی کر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hostile: ۱ ) خصومت آمیز She claimed her str ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll in: ⁦✔️⁩ظاهر شدن [Bad Weather] [Colloca ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

squat: ✔️ ( بدون اجازه یا حق قانونی ) در م ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abode: Welcome to our humble abode خوش اوم ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shiver: لرزش، لرزیدن She turned pale and ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

over time: در گذر زمان - با گذشت زمان - طی زما ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be through: 📌 ( Be through ( in/with 🔰تمام ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scrutiny: بررسی دقیق و موشکافانه To protect ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

extortion: You accusing me of extortion? داری ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

to think: ◾ ( . . . to think ( that فکرش رو ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rely on: ✅روی کسی یا چیزی حساب ( باز ) کردن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mutter: ?What are you muttering چی با خودت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

humility: humility: تواضع - فروتنی humanity : ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a fortune: ✔️ کاسبی کردن - پول خوب دراوردن - ث ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resentment: رنجش، دلخوری it still stirs resent ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AS: مطابق - در تطابق با 💠 Specific P ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گل و لای: mud Poor Kathy fell flat on her fa ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به جا گذاشتن: The flood waters fell, depositing m ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sideline: ✅از بازی یا معرکه خارج کردن ✅از گرد ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ferment: تخمیر شدن You make wine by leaving ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect on: اندیشیدن - تعمق و تفکر کردن - در نظ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tips: انعام ( گارسون رستوران و غیره ) ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

universally: در همه جا a man who was universall ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discernable: . . . However, with Russian Su - 3 ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cryogenic: TSO Valve The venting direction fo ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inaudible: غیر قابل شنیدن - ( صدای صحبت کردن ) ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapprochement: . e. g Saudi foreign minister arriv ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collude: ✔️ ( در امور غیرقانونی ) همدستی کرد ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underlie: . e. g Understanding project evalua ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaunt: معنای دوستان: ✔️خودنمایی کردن ✔️جلو ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

compelling: ✅ ( در مورد استدلال و غیره ) مجاب ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closure: The closure of the factory brought ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double chin: . e. g Always put your tongue to th ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

years to come: ✔️معنای دوستان سال های پیش رو - سال ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with something: ⭐Come to Terms With ( Something ) ⭐ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with: ⭐Come to Terms With ( Something ) ⭐ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be passionate about: [Collocation] ✔️ اشتیاق داشتن در مو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep a journal: :Meaning to enter or record daily t ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

literature: معنای دوستان: ✔️متون تحقیقی منتشر ش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive back: We didn't arrive back at the hotel ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come away: بیرون آمدن از ( مکان یا رویداد و غی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

مدال‌های Farhood