نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so far ahead: خیلی جلوتر The challenge lies in t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
convincingly: بطور باورپذیر He was unable to lie ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vicious: ◼️ناپسند How dare you spread such v ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
elaborate: بزحمت درست/ساخته شده، پیچیده 1 ) a ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
big fat: ( adj ) e. g. He told a big fat li ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blatant: ✔️ بارز - آشکار ✔️ وقیحانه blatant ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
downright: محض That's a downright lie!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leaflet: SYN: pamphlet نوعی بروشور 🚨 Broc ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
barefaced: ۱ ) بی شرمانه، وقیحانه ۲ ) آشکار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
commie: e. g. You have a commie background ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
clout: نفوذ ( سیاسی و اجتماعی ) 1 ) Whoe ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whatcha: e. g. ?Whatcha scared of ( ?What ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stretcher: برانکارد Mind out! We're coming th ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good enough: e. g. to find somebody/something of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
good enough: e. g. to find somebody/something of ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rookies: تازه کارها He was too busy support ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rooky: تازه کار He was too busy supportin ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
grand vizier: Grand vizier of the underworld Win ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
vizier: Grand vizier of the underworld Win ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
apologetic: ADJECTIVE پوزش آمیز - شرمسار - عذرخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
anyway: با این حال/وجود But I could have d ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
filthy: Filthy bastard حرومزاده کثیف
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dredge: They're still dredging for my body ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
obit: E. g. I got an obit in the times. B ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
falsehood: دروغ پشت دروغ They will pile falseh ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plant: معنی آبادیس: ✔️ ( خودمانی ) جاسوس، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
diner: رستوران قطار - واگن غذاخوری - کوپه/ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
holograph: Your father holograph signature on ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sustain: سر پا نگه داشتن، حفظ کردن Data nec ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cold ass: ◾cold ass shit◾ 1 ) Something reall ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unseen listener: My unseen listener شنونده غیب من W ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coordinate: ⁦✔️⁩هماهنگ ( شده ) E. g. Iran’s Z ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shiver: لرزش، لرزیدن She turned pale and ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shiver: لرزش، لرزیدن She turned pale and ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pale: رنگ پریده شدن She turned pale and ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nasty: ( بسیار ) بد، ناخوشایند، پر تنش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ferment: تخمیر شدن You make wine by leaving ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ferment: تخمیر شدن You make wine by leaving ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
water supply: . e. g :One of definitions for turn ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
careers advisor: مشاور شغلی I waited so long for my ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
careers advisor: مشاور شغلی I waited so long for my ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
queue: ✔️صف ( بستن ) ، ✔️نوبت ( گرفتن ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fair go mate: Fair go mate, let the others have a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
is about to: . e. g :"Definition for the phrase ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lean: 1 ) She leaned on the box and pushe ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
push into: 1 ) The doctor pushed a needle into ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
push into: 1 ) The doctor pushed a needle into ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shove: تنه ( زدن ) People were pushing an ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in front of: adj جلویی Please don't push in fro ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ebb: فروکش کردن ( تنش ) US moves carri ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
discuss: ⁦✔️⁩معنای آبادیس ( موافق یا مخالف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
surplus: ✅اضافه، مازاد 👈🏿If you eat too mu ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ratchet up: Google’s YouTube has ratcheted up c ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sales promotion: Sales promotion is designed to push ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
consistently: بطور پی در پی، بصورت مداوم 1 ) He ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
devastate: . e. g 1 ) He was devastated when h ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the swing: تاب، ( تاب بازی ) He fell off t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hack: ⁦✅⁩ ( با ساطور یا کارد و غیره و با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the arts: ( بخش ) هنر The government announc ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drastic: شدید 1 ) The supermarket is expecte ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
swingeing: شدید swingeing cuts بریدگی ( کاهش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow over: ✔️افتادن یا پرت شدن طرفی ( توسط وزش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
breathalyser: The policeman asked me to blow into ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spin out: The car spun out of control when a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
break open: =break apart ✔️متلاشی شدن، وا رفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brisk: ⁦✔️⁩سریع ⁦✔️⁩تند و تیز 1 ) A ⭐bris ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shotgun: تفنگ لوله/لول بلند ( تک/دو/سه لول ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow: Verb ✔️ ( خودمانی ) فرصت را از دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hail: ⁦✔️⁩تگرگ [noun] The man went down i ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cuts: ⁦✔️⁩کاهش درآمد/حقوق The new cuts wi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bitter: 1 ) The news came as a bitter blow ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chiffon: a chiffon/silk wrap پارچه شیفتن/ابر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cleavage: ⁦✔️⁩شکاف سینه ⁦✔️⁩چاک/فاصله بین پست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hint: The wrap top is fantastic because i ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
megabucks: Do you know what this will cost? We ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
megabuck: Do you know what this will cost? We ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
heart to heart: I had to have a heart - to - heart ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
contrition: پشیمانی، ندامت Greene blasts ‘moro ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loony: loony lies دروغ های خل و چلی/احمقان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shudder: ✔️به لرزه درآمدن، مرتعش شدن The ca ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
abrupt: ناگهانی، بلامقدمه She brought the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
camouflage: The soldiers camouflaged themselves ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bruise: ✔️ ( آسیب به بافت بدنی به واسطه ی ض ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pushchair: a plastic waterproof cover for the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
glossy: Her image has graced the covers of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extension: That extension is busy right now. C ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stranded: گیرافتاده، گیر کرده ( در طوفان و غی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flashbulb: لامپ فلاش ( عکاسی ) Flashbulbs we ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cunning: We need to show a bit of cunning if ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
competent: She has shown herself ( to be ) a h ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
compere: She comperes that awful game show o ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
climax: اوج، قله ( شو، نمایش و غیره ) The ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scrappy: ✔️اهل جنگ و مرافعه، دعوایی، ستیزه ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
avert: :Synonym Prevent جلوگیری کردن ( ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call for: ۱ ) ( احساس ) نیاز کردن، لازم دان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pseudonym: Her novel was written under the pse ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prescription: The doctor wrote her a prescription ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
anticipate: . E. g The one course of events no ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stagnation: :SYN depression . E. g The one co ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
assumptions: . E. g The one course of events no ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come across: I happened to come across this book ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expression: حالت ( صورت ) ، سیما و غیره I cou ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rip: What happened to your jacket? There ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
insight into: . E. g The article fails to provide ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kindly: a buffet dinner, kindly provided by ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
refreshment: Refreshments will be provided
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
substantiate: She did not provide any evidence to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hush: ✔️ساکت کردن یا شدن She stood up to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushed: 1 - She stood up to address a hushe ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
huddle: ✔️ ( مثل گاو و گوسفند در طوفان و سر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ivory: ✔️ ( رنگ ) عاجی In the centre of t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blunt: رُک، گستاخ She's very blunt, but a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beetle: نوعی سوسک ( نسبتاً درشت و سخت پوست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
curb: ✔️جدول، لبه پیاده رو، هویزه، حاشیه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ambitious: These ambitious projects only stand ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bid: ⁦✔️⁩مبلغ پیشنهادی ( دادن ) - قیمت خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coincide: ⁦✔️ ( ⁩از نظر شکل و مکان و وسعت کام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
office block: Office blocks all over the city are ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soloist: I sat waiting for the soloist to wa ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cross legged: The children sat cross - legged on ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bolt upright: ✔️شق و رق He sat bolt upright, han ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
m p: عضو پارلمان 1 ) They both sat as M ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
house of commons: ✔️مجلس عوام انگلیس They both sat a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
house of commons: ✔️مجلس عوام انگلیس They both sat a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fence: ✅خودداری کردن، گوشه گیری کردن He t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rather than: . E. g to stay where you are rather ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ivy league: Why students can’t assume Ivy Leagu ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
controversy: Though in recent days he has been a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
concede: ⁦✔️⁩ ( حق یا امتیاز یا سرزمین ) واگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
deploy: ✔️جایگیر شدن یا کردن، ( مجازی ) جای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
compressive: محدود “The appointment of Rob Mall ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
convenient: راحت، آسان Defenders of Mr. Malley ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reconcile: ✔️ ( اختلاف و غیره ) برطرف کردن - ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nuance: ✔️ نکات دقیق وظریف - ریزه کاری ها ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
relish: خوش داشتن، راغب بودن Mr. Malley’s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
consensus: ✔️ ⁩اجماع - اتفاق نظر همگان - هم رأ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dilemma: DILEMMA تنگنا - مخمصه - موقعیت دشوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
notion: ✔️تصویر ذهنی - پنداشت - اندیشه ی مب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
embrace: ✔️ با آغوش باز پذیرایِ کسی یا چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
confrontation: saying it “anoints preselected lead ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intervention: مداخله ill - fated American interv ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resentment: رنجش، دلخوری it still stirs resent ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
progressive: آدم پیشرفت گرا، ترقی خواه ( در هر ز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over: 👈The story continues over the page ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
popularity: محبوبیت Football's popularity cont ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intervene: He went on to say that there was li ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be about: ◾درباره . . . بودن، مرتبط/مربوط بود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
narrowest: E. g. The poll shows that the gover ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
expedition: ⁦✔️⁩هیئت اعزامی I think we've chos ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
seduction: فریبندگی The seductions of life in ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
abandon: ✔️دل کندن، دست کشیدن It was his in ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shady: ۱ ) سایه دار، پر سایه The door lead ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
terrain: ✔️زمین We asked Ralph to lead us t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lead poisoning: مسمومیت ناشی از فلز ( سمی/مسموم کنن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lead poisoning: مسمومیت ناشی از فلز ( سمی/مسموم کنن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
retain: ⁦✔️⁩حفظ کردن - از دست ندادن 👉🏿 Sh ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lap: Lewis held onto the lead until the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
opinion poll: . E. g The latest opinion poll puts ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by which: E. g A lead is also the amount or d ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
productivity: The company has improved operating ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
productivity gains: افزایش بهره وری The company has im ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
operating performance: عملکرد عملیاتی The company has imp ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sue: ✅ ( حقوق ) اقامه ی دعوی کردن، ( از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
commanding lead: پیشتازی مطلق The brand will give t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
building society: For ISAs, building societies again ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
top paying: پردرآمد For ISAs, building societi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trial: آزمایش/تست ( پزشکی و غیره ) 1 ) T ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
furious: They have played a lead role in the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eclipse: ⁦✔️⁩تحت الشعاع قرار دادن، سایه افک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
abide: ✔️پابرجا ماندن ( به سوگند، قسم و غی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unifier: Anthony Scaramucci, the former Whit ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lifelong: دیرین، همیشگی Scaramucci, a lifelo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ripen: ✔️رسیده شدن The fruit changes colo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ripen: ✔️رسیده شدن The fruit changes colo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tense: ⁦✔️⁩پرتنش He managed to change the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nappy: UK: nappy US: diaper پوشک بچه She ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tide: موج The president realized he coul ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the eighties: دهه هشتادی ( میلادی ) The eightie ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
climate: ✔️ ( به طور کلی ) شرایط، وضع In th ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for so long: واسه مدت طولانی I needed a change ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for so long: واسه مدت طولانی I needed a change ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
net change: دگرگونی محض net change in incomes
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resist: ✔️تن در ندادن We resist change bec ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unknown: We resist change because of fear of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
loose change: پول خرد [سکه ( نه اسکناس ریز ) ] 1 ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
joined up: به هم پیوسته My daughter is just s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
touch of: The suite will add a touch of class ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chlorine: Chlorine is added to the water to k ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
quarantine: He told the Yediot Ahronot newspape ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
magnificent: باشکوه، مجلل، عظیم ارزشمند ⁦✔️⁩ خار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
illusion: ⁦✔️⁩تصور اشتباه ( باطل ) ، خیال واه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
power grids: شبکه برق ( سراسری ) Climate Chang ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grid: ⁦✔️⁩شبکه برق ( سراسری ) 1 ) Clima ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
enviously: He leant in and kissed her as I wat ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spike: [noun] ✔️⁩ افزایش ناگهانی و بزرگ در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be made: واداشتن، واداشته شدن، مجبور شدن/کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smash: معنای آبادیس: ✔️ خُرد کردن ( با سرو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drag away: DRAG SB AWAY - فرستادن کسی پی کارش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drag away: DRAG SB AWAY - فرستادن کسی پی کارش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
confidentially: ?Can I speak to you confidentially
١ سال پیش