نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adapt: انطباق پیدا کردن - کنار آمدن a det ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
detailed: مفصل a detailed study of how anima ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry out: به انجام رسیدن، بعمل آمدن Researc ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bias: گرایش، تمایل به یک طرف 1 ) The st ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feasibility: امکان پذیری/سنجی 1 ) The company un ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one another: با همدیگه با یکدیگر He has made a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
commission: مأموریت دادن ( به ) ، مامور کردن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
comparative: تطبیقی، مقایسه ای A comparative s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
phenomenon: 🔰پدیده، رویداد This phenomenon h ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
insight: ✅فهم ✅ بینش ✅ آگاهی ✅اشراف The stu ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
broad: ⁦🔰گسترده - وسیع - جامع 1 ) The st ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cross section: قشرهای مختلف The study group was s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گوشت اهو: venison
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep up with: پا به پای کسی یا چیزی پیش رفتن 1 ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fright: E. g. The sheep ran away/off in fri ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run off: ۱ ) فرار کردن The sheep ran away/of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run away: فرار کردن The sheep ran away/off i ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sprint: به سرعت دویدن ( مث برق و باد ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jog: آهسته دویدن "What do you do to keep ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rush: خیز برداشتن، هجوم بردن، ( با سرع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dash: بسرعت رفتن He dashed out the door ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
perimeter: محدوده A river runs along one side ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ring road: E. g. The ring road runs around the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
periphery: 🗣️پریٖ فِریٖ سطح خارجی دایره - دو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
applause: کف زدن و هلهله 1 ) A ripple of app ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run through: 1 ) A ripple of applause ran throug ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look up: Meaning: [Phrasal Verb] 1 ) - ( of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
furrow: شیار، خط گود A deep furrow has fo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
furrow: شیار، خط گود A deep furrow has fo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in controll of: Be in controll of sth کنترل چیزی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impose: We must impose some kind of order o ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feedback: Feedback from the sensors ensures t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
modification: اصلاح Modification of the engine t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cornice: گچ بری بالای دیوار و زیر سقف There ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wax: برق انداختن، واکس/پارافین خوردن S ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stripped: They stripped naked and ran into th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run into: پریدن/دوئیدن/رفتن داخل ( آب و غیره ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
puff: هن هن کردن، نفس نفس زدن "I ran al ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
awe: ( آمیزه ای از ترس و احترام و شگفتی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run on: حرکت کردن روی ( ریل و غیره ) Train ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run along: دنبال کردن ( سمت پایین/امتداد چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fit to drop: E. g. After the run they were fit t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bombing: The plane swooped in on its bombing ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go for: ✅برای به دست آوردن چیزی یا کسی کوشی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run forwards: جلو بردن ( پخش ویدئو، فیلم و غیره ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
creek: A deep creek runs through the prope ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
major networks: شبکه های ( تلویزیونی/رادیویی ) بزرگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run against: to try to be elected to government ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run at: to be or continue at or near a part ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صافکاری اتومبیل: body shop
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جدا شناخت: distinction
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grim: ناخوشایند، ترسناک The report drew ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inefficiency: بی کفایتی، بی عرضگی The report dr ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lively: زنده، بانشاط، پر جنب و جوش She w ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inference: استنباط، نتیجه گیری Is it possibl ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tightly: بطور سفت و سخت The site's boundari ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
analogy: شباهت نسبی to draw a comparison/a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
comparison: مقایسه to draw a comparison/a para ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
distinction: تمایز، جدا شناخت to draw a compar ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
parallel: همراستایی، همسانی، مشابهت to dra ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
announcement: خبر، اطلاعیه، آگهی ( رادیویی/تلوی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gaze: [Noun] نگاه خیره ( =stare ) 1 ) H ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
irresistibly: Her gaze was drawn irresistibly to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
critical: انتقادآمیز - نکوهشگرانه - منتقدانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crowds: E. g. The events continue to draw h ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
passerby: E. g. Her screams drew passers - by ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
instinctively: E. g. Animals are instinctively dra ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
champion: E. g. We asked the surfing champion ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
limp: لنگیدن، لنگ زدن ( در راه رفتن ) e ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
draw away: دور شدن He approached her but she ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw away: دور شدن He approached her but she ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw up: کشیدن ( pull up= ) ( ≠ هل دادن ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw out: بیرون کشیدن چیزی/کسی از جایی ( =pu ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw onto: کشیدن تو جایی/مکانی ( pull onto= ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw aside: کنار کشیدن ( pull aside= ) I tri ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
revolver: e. g. She drew a revolver on me زنه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
revolver: e. g. She drew a revolver on me زنه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blinds: e. g. The blinds were drawn پرده کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw against: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be drawn on: واداشتن کسی به بیشتر صحبت کردن ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stale air: e. g. The ducts draw out stale air ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
draw: noun 1 ) قرعه کشی Liverpool have an ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
end in: e. g. The match ended in a two - al ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call on: دعوت ( به عمل ) کردن I’m now going ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
raffle: بخت آزمایی The draw for the raffle ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
raffle: بخت آزمایی The draw for the raffle ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw for: The draw for the raffle takes place ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hygienic: e. g It isn't hygienic to let the c ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
earn: بدست آوردن ( پول و غیره ) ، ( پول ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
authorize: اجازه دادن، مجوز صادر کردن Who au ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expenditure: هزینه ها 1 ) Who authorized this e ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stay up: e. g. Kyle's mom lets him stay up l ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
travel desk: e. g. Now let's hear from Sue at ou ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گروه واژه: phrase
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let alone: e. g. Some people never even read a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spoil: e. g. Let it rain - it won't spoil ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the movies: US: the movies UK: the cinema سالن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let: ۱ ) باعث شدن He let the pool empty ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shabby: کهنه، فرسوده They had let the off ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
accommodation: ۱ ) وسایل ( راحتی ) They had let ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run down: از رده خارج، بدرد نخور They had l ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let sb go: let sb go informal to make someon ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live apart: e. g. The couple have lived apart f ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live at: She's lived at this same address fo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cheaply: e. g. You can live there quite chea ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cheaply: e. g. You can live there quite chea ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
live longer: e. g. Women live longer than men in ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
harmony: ✅توازن - همدلی to live in fear/pea ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ever after: e. g. All she wanted was to get mar ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
peaceful: صلح آمیز، بی سر و صدا و در صلح و ص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live a life of: e. g. He's now living a life of lux ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
frugally: e. g. They lived frugally off a die ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frugally: e. g. They lived frugally off a die ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be remembered: بخاطر ماندن، در یادها زنده ماندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead the life of riley: زندگی کردن با شادی خوشحالی و خیال ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
allegedly: Meaning Formal ✅expressed as though ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reassign: ۱ ) دوباره مسئول کردن کسی برای انجا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reassign: ۱ ) دوباره مسئول کردن کسی برای انجا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
correspondent: خبرنگار ( رادیو - تلویزیون، روزنامه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
jerusalem: e. g. a live report from our corres ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feed: [NOUN] ✔️ محتوا ( خبری ) e. g. a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ammunition: 🔰دستاویز The Natanz attack wasn’t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
commissioner: رئیس Later we'll talk live with th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
AIR: verb پخش کردن ( توسط رادیو و تلویزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
televise: e. g. The game will be televised li ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry: ۱ ) حاوی بودن ( رادیو و تلویزیون و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
film: فیلم برداری کردن، فیلم برداشتن از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
arena: استادیوم The show was filmed live ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry off: ۱ ) ترک کردن ۲ ) بیرون بردن از Robs ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry onto: e. g. We only had a small suitcase, ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry to: e. g. She carried her tired child u ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry across: e. g. The Brooklyn Bridge carries t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry away: بردن، حمل کردن Rubbish left on th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
kangaroos: e. g Kangaroos carry their young in ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pouch: کیسه کانگورو Kangaroos carry their ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry from: e. g. They carried the wounded from ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
battlefield: میدان نبرد، میدان جنگ They carrie ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
battlefield: میدان نبرد، میدان جنگ They carrie ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry up: e. g. Water slopped out of the buck ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slop out: e. g. Water slopped out of the buck ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
officer: افسر Police officers in Britain do ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cash: پول نقد 1 ) I don't usually carry ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
warning: هشدار، اعلام خطر All cigarette pa ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boss: e. g. I'm afraid my opinion doesn't ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stigma: ✔️ خفت - نشانه سرافکندگی For child ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as hard as: e. g. We can no longer afford to ca ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tidiness: e. g. She carries tidiness to extre ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
front page: e. g. This morning's newspapers all ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
front page: e. g. This morning's newspapers all ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mosquitoes: 1 ) The mosquitoes will be studied ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mosquito: 1 ) The mosquitoes will be studied ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
motion: پیشنهاد 1 ) With 21 votes for, and ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
freight: حمل کردن ( کالا ) ، ترابری ( حمل ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm obliged: ممنونم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
somersault: پشتک، کله ملق 1 ) to perform some ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ritual: e. g. to perform a ceremony/ritual
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ornery: e. g. My international vice preside ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smother: :SYN suffocate ✔️ خفه کردن یا شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mutt: سگ کوچولو e. g. Your mother passed ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
phony: آدم های که رفتار و کردار متظاهرانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how you choose: چطور تفکیک قائل میشید، چطور انتخاب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fizzy: پر گاز و کف ( بیشتر در مورد آبمیوه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
etiquette: e. g. How should I conduct myself a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
proceedings: e. g. Sir William had the ability t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stuffy: ✅ترکیبی از صفات بد اخلاق و لجوج و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conduct: noun رفتار [behavior in public] 1 ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unprofessional: e. g. Doctor Rivers was charged wit ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
favor: موافق بودن e. g. They favour the s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inquiry: بازپرسی و تحقیق، بازجویی He was cr ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
usher: Noun Ex: The usher conducted us to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inappropriate: ناشایست - نامناسب 💠 His conduct a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
variant: گونه Iran says local COVID - 19 va ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
affairs: مسائل، مصالح، امور The report as ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
broker: دلال All registered brokers or dea ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
registered: ( قانونی ) ثبت شده، رسمی All regi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
integrity: ✔️ درستی و صداقت - راستی و امانت دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
for a bit: e. g. Lie there for a bit until you ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
belonging: وسائل و متعلقات They stole her bel ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sprawled: ولو شدن، به حالت ولو شدگی دراز کشی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lie at: دراز کشیدن در 1 ) They found him l ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
depict: e. g. The painting depicts a male f ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pill: e. g. An empty pill bottle lay on t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
towel: حوله He just leaves his wet towel ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
quartz: He found a piece of quartz lying on ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quartz: He found a piece of quartz lying on ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stack: دسته، پشته، توده e. g. A stack o ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
close by: e. g. He tried to pick up the gun t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scattered: ریخته و پاشیده e. g. Broken glass ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
lie: دراز کشیدن ( lie, lay, lain ) 1 ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be kept: نگه داشته شدن be kept in a perticu ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ruins: خرابه، ویرانه 1 ) Much of the cit ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unread: e. g. She left the letter lying unr ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fallow: e. g. The field is left to lie fall ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dormant: The seeds lie dormant in the soil t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tremendous: 👈عظیم - خیلی زیاد 1 ) A tremendou ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
precious: نفیس، ارزشمند This precious film ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lie in ruin: e. g. Our plans lay in ruins ۱ ) نق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tatters: . e. g 1 ) Their dreams lay ⭐in tat ...
١ سال پیش