نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
move house: ( British English ) جابجا شدن/نقل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a lot more: E. g. There are a lot more people m ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rep: ( American English ) 1 ) rep=repub ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
accounts department: E. g. We've decided to move her int ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
Move: ( Informal ) ( بسرعت ) شروع کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lightning: ◾برق آسا After that, things moved f ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dispel: The police moved quickly to dispel ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plight: مخمصه، گرفتاری، وضع بد، فلاکت A ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grown: بالغ، بزرگسال Grown men were move ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fail: ناکام بودن/ماندن/شدن، موفق نشدن M ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dbe: The supermodel became an official D ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cbe: There are various honors awarded de ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cub: توله The cubs watched their mother ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بینی بالا کشیدن: sniff E. g. She made no move as th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sniff at: E. g. She made no move as the lion ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sideway: E. g. Her new job is just a sideway ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دشوار دست یافتنی: elusive
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گزارش ویژه: exclusive Exclusive: Senator Gilli ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boost: ترقی، پیشرفت The move gave her ca ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unprecedented: an unprecedented/unusual move ⭐⭐⭐ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی سابقه: unprecedented E. g. an unprecedent ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پدیدار شدن: 1 ) arise 2 ) rouse
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trader: معامله گر، معامله کننده Most trad ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut regulations: کاهش دادن مقررات ( دست و پاگیر ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
afoot: [Adj] [کاربردش تو جمله از دیدگاه گو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plot: طرح ریزی کردن Now we must plot our ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شبیه بودن: approach
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نگرش و رویکرد: attitude
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
طرز برخورد و روش رفتار: attitude
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
homeownership: E. g. Maryland House speaker to unv ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
just as: ۱ ) به همان اندازه، به همان مقدار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
elongate: بلند/دراز شدن ( موی سر و صورت و غیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رد شدن و شلنگ برداشتن: Stride She strode purposefully up ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باوقار و جلال راه رفتن: march He marched right in to the o ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قدم زدن و راه رفتن: amble She ambled down the street, ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
canteen: ۱ ) نهارخوری - غذاخوری ( در محیطی م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
creep: سر خوردن ( بی سروصدا و یواشکی ) ، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get the joke: ( see the joke UK ( US get the joke ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
enforcement: اجرا، انجام he will enforce feder ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
later on: در آینده، بعداً 1 ) we accept thi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
temper: ✅بداخلاق/خشمگین شدن I hate it when ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in any form: به هر شکلی He hates violence in an ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هر شکلی: in any form He hates violence in a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hate mail: نامه های بیانگر تنفر ( که برای اشخا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hate campaign: cruel comments made about somebody ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hate: NOUN چیز تنفرانگیز، مایه ی انزجار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tousled hair: ژولیده، نامرتب، به هم ریخته, پریشان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deputy: معاون، قائم مقام I'd like you to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
meet: برآوردن ( شرایط یا الزامات چیزی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swim meet: مسابقه شنا
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
swim meet: مسابقه شنا
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vessel: ✅رگ ( لوله/عامل انتقال خون در بدن ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
intent: مصمم The company seems intent on b ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unspoilt: بکر و دست نخورده The mansion is se ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
set: باعث شدن، ( باعث بوجود آمدن وضعیت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ترق تروق کردن: crackle
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خش خش کردن: crackle
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
protest: ✓اعتراض ( کردن/نمودن ) 💠A peace ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
involvement: مشارکت - سهیم شدن - دخیل شدن A pea ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
firebomb: بمب آتش زا Rioters armed with fire ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
political prisoner: E. g. The new government has decide ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
precedent: روال یا رسم ( قانونی، سنتی و غیره ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تاب اوردن: endure
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
delicate wash: The “Delicates” Cycle. A delicate w ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
brooch: گل/سنجاق بزرگ سینه ( زنانه ) a br ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ruby: یاقوت/لعل سرخ a brooch set with ru ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pearl: مروارید a brooch set with rubies a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
determine: مصمم شدن If you set a part of your ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
به سرعت دویدن: sprint Sprint up the hill and jog ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sprint: به سرعت دویدن ( به ویژه در فاصله ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
commemoration: یادبود، بزرگداشت A set of stamps ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
peculiar: مختص خاص، ویژه Government by coal ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
renewal: نوسازی Renewal of this area is bei ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
انحصار طلب: possessive
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
utensil: ظروف ( آشپزخانه و غذاخوری ) ، ابزا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
become fixed: To become, or cause to become, infl ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
annum: سالانه، در سال Analysts said the ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موی بافته شده: US braid/braids
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مدل موی بافته شده: plait
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موهای بلند و پف کرده: afro hair پیشوند بمعنی افریقایی می ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
warm up: ( قبل از مسابقه یا ورزش و غیره ) آم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
address: مورد ملاحظه قرار دادن متوجه ساختن ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
all over: همه/کل/تمام ( کاری یا چیزی ) We h ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry on: ادامه دادن Begin your story at the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
recruit: استخدام کردن، جذب نیروی تازه کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جاروب کردن: 1 ) sweep 2 ) swipe
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
entertainment: پذیرایی The entertainment was due ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vowel: E. g. Use ‘an’ before words beginni ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quotation: ( علامت ) نقل قول Each chapter beg ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
begin: واسه اولین بار شروع کردن کاری/چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
direct films: to direct a film: to be in charge ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
scuffle: NOUN What began as a minor scuffle ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adolescent: 👈 ( نو ) جوان 👈جوانی که تازه از س ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adolescence: Adolescence, transitional phase of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
patron: مشتری دائم/ثابت/همیشگی Patrons mus ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pastry: confectionery قنادی - آجیل و خشکبار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
almond: بادام I asked him which pastry he ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sore: پوست/جای زخم The child continued p ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carcass: لاشه ( به ویژه لاشه حیوان ) The ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lettuce: کاهو You ought to pick those lettu ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
windfall: میوه باد انداخته/پا درختی I tend t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sulk: اخم و تخم/بداخلاقی کردن She sat th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pill: گلوله ی پشم یا پنبه ( روی پارچه و ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mackintosh: ( The MacKintosh Man ( 1973 مرد پال ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lint: ( نوعی ) کرک/پرز ( پارچه و لباس ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lint: ( نوعی ) کرک/پرز ( پارچه و لباس ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fairly: ۱ ) منصفانه You have not dealt fair ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in which: ۱ ) که بر اساس آن، که به موجب آن ۲ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thoughtfully: همراه با تجزیه و تحلیل، از روی فکر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
menial: ( کار و غیره ) دون پایه/پست/سطح پای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wreath: wreath: تاج گل bouquet: دسته گل n ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wreath: wreath: تاج گل bouquet: دسته گل n ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay: وضع کردن - وضع کردن مالیات غیر حرفه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lyons: شهر لیون ( فرانسه ) The first hig ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
track: خط آهن، خط راه آهن The first high ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high speed track: خط آهن سریع السیر/مافوق سریع ( Hig ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high speed rail: خط آهن سریع السیر/مافوق سریع ( Hig ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
u boat: Thirteen U - boats left their base ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foundation: ✅پایه ✅پایه ریزی ✅زیرساخت ( در مورد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
burden: ( بار ) مسئولیت 1 ) to lay a respo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bill: [NOUN] ✔️ لایحه ( قانونی ) The bi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
obligation: to lay somebody under an obligation ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mortgage: وام مسکن I felt tied to the job wh ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hop: جهش، پرش ( کوتاه ) With his feet ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
post: 🔷 تیر - تیرک ( دیرک ) A sailor th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
streamer: کاغذ رنگی، نوار یا روبان رنگی و آو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tie: verb ربط/ارتباط دادن، مربوط کردن/د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dress code: E. g. Most evenings there's a party ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
patterned: طرح دار Do you suppose it would be ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
striped shirt: پیراهن راه راه Do you suppose it w ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
presentable: ✅ آراسته و آماده ✅ خوش نما و مقبول ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carefully: با احتیاط، محتاطانه We had to st ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gingerly: با احتیاط 1 ) He stepped gingerly ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gingerly: با احتیاط 1 ) He stepped gingerly ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
accidentally: بصورت تصادفی/اتفاقی I accidentally ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hastily: با عجله/شتاب/سرعت، شتابان He step ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hastily: با عجله/شتاب/سرعت، شتابان He step ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
represent: ✔️نشان دادن - نشانه ی چیزی بودن - ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
concern: [VERB] Concern= مربوط بودن به this ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
establish: تاسیس کردن The move was a first st ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crucial: ⁦✔️⁩بسیار مهم 1 ) This is a 💥cruc ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
literary: ادبی This is a crucial first step ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
considerable: مهم، شایان توجه The offer constit ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
public disorder: بی نظمی/هرج و مرج عمومی We shall t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
public disorder: بی نظمی/هرج و مرج عمومی We shall t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go wrong: E. g. If you follow all the steps, ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crazy idea: E. g. If he goes one step further w ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disorder: بی نظمی، اختلال It's only a short ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
struck: شوکه کردن/شدن It suddenly struck h ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
certification: صدور گواهینامه ( یا تصدیق یا پروانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
integration: یکپارچه سازی، کامل سازی This is t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
grove: orange grove باغستان پرتقال
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expectancy: امید به زندگی Americans have one o ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
longevity: طول عمر :SYN lifetime 1 ) one of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hesitant: مردد، همراه با تردید He took a he ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gasp: ✓ نفس نفس زدن ✓ به نفس نفس زدن افتا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grow fainter: کم توان/بی رمق تر شدن He grew fain ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مراقب پله ها باشید: Mind the step!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
quicken: سرعت دادن/بخشیدن/گرفتن، تسریع کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quicken: سرعت دادن/بخشیدن/گرفتن، تسریع کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grow nervous: عصبی شدن I was growing more and mo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
execute: نمایش دادن، اجرا کردن، انجام دادن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
attic: 1 ) We need the steps to get into t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extortion: You accusing me of extortion? داری ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
drive away: دور شدن/کردن We saw their car outs ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dignity: ۱ ) کرامت - حرمت ۲ ) شان - مقام - م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
discretion: 🗣️دیٖس کِرِشِن ✓ صلاحدید - صوابدی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
highlander: اسکاتلندی Because the bloody Highl ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bloody: ملعون Because the bloody Highlande ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the course of history: در طول تاریخ In the course of hist ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the course of history: در طول تاریخ In the course of hist ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
breakdown: NOUN ( بصورت چسبیده ) فروپاشی و ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brink: مرز Extreme stress had driven him ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
despair: سرخوردگی - فروماندگی 👉🏿 Her husb ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
verge: مرز Her husband's violent and abus ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
abusive: توهین/تحقیر آمیز Her husband's vio ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
violent: تند، خشن Her husband's violent an ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deed: کردار، عمل His family could not u ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
well adjusted: براه، سر به زیر، خوش کردار، منطب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drive: noun تلاش/کوشش با برنامه/برنامه ریز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
determination: اراده و عزم راسخ One of the defini ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
noble: ✔️ اصیل، شریف We're gonna teach you ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
یک بیستم پوند: Shilling
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
relentless: بی امان، بی وقفه 1 ) The superma ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
premises: ساختمان، فضاهای ساختمانی The firm ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حرف ندا تا ابد: selah
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sit up: بیدار نشستن، در بستر نشستن He sat ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
study: verb بدقت نگاه کردن، برانداز کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
faculty: دانشکده The faculty offers student ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unexpectedly: بصورت غیر مترقبه/غیرمنتظره They ar ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extensively: از همه جهات، بصورت وسیع 1 ) The e ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hedgehog: جوجه تیغی He's been studying hedge ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set aside: a room set aside for private study ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take up: پرداختن به کاری، وقت گذاشتن ( واسه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
independent: آزاد ( مطالعه ) This grammar boo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dialect: ⁦✔️⁩گویش The scientific study of A ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
internship: دوره کارآموزی ( پزشکی ) Students ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
undertake: ✔️انجام دادن - اقدام کردن/نمودن 1 ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leisure: وقت آزاد He needed more leisure to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
studies: . E. g 1 ) business/media/American ...
١ سال پیش