Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wonder: معنای دوستان ✅ از خود پرسیدن ✅ با خ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inspiration: inspiration الهام - ( شخص/چیز ) اله ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's all over: همه چی تمومه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tart: adj ✔️شیرین، مربایی :Nigel Slater r ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ambivalent: معنای دوستمون ✅دودل، مردد ( مثلا چی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sort out: معنای دوستمون ✅راست و ریس/حل و فصل ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

further: [verb] پیش بردن - جلو بردن تحقق بخش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hands down: The French team won hands down

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conglomerate: ✔️شرکتهای هلدینگ یا گروه تولیدی ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

call out: اسمش میشه call - out ▪️▪️▪️ PHRAS ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

aspire: ( از ته دل ) خواستن، ( سخت ) آرزو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flirt: ⁦✔️⁩لاس زدن، عشقبازی کردن It was cl ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

indispensable: ADJECTIVE ✅ ( جزء ) لاینفک - جدایی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pristine: adj بکر - دست نخورده تلفظ: [پریٖس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in the first place: ✅ در وهله اول ( اینکه ) . . . ✅ او ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

staple: become a staple in/of جزء اصلی/جدا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stand alone: خود کفا - خود اتکا - مستقل API PLA ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adolescent: 👈 ( نو ) جوان 👈جوانی که تازه از س ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوشابه: ( خودمانی ) Coke CocaCola

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ترجیح دادن: would rather simple V

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

precursor: :Synonym forerunner predecessor :M ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crops: محصولات ( هر محصولی از کارخونه بگیر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk past: 👈🏿 Maryam ⭐walked past⭐ me withou ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cause: یک معنی کمتر شناخته شده ش که بیشتر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

creep: سر خوردن ( بی سروصدا و یواشکی ) ، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stubborn: ✅ ( لکه ) مقاوم، پابرجا - موندنی - ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transcript: کپی برابر اصل خودمونه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deliver: ✔️ ( سخنرانی ) کردن، ( خطابه و غیره ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

help: ⁦✔️⁩جلوگیری کردن، جلوی خود ( یا دیگ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

immediate: ✔️ دست اول - بی واسطه This manual ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

overnight: یه شبِ - یه شبه Still, many feel t ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

well up: I felt tears welling up in my eyes ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outdoors: ⁦✔️⁩دشت و صحرا، دامن طبیعت outdoo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

keep right: ادامه دادن به حرکت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sprint: به سرعت دویدن ( به ویژه در فاصله ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horrendous: ADJECTIVE 🗣️هُرِن دِس هولناک - وحش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identical: ADJECTIVE عیناً مثل این - مشابه این ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i got it: دارمش ۱ ) مالک بودن ۲ ) تحت کنترل گ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's your turn: نوبت توئه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoal: NOUN جماعت کثیر - توده ی انبوه - دس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ask questions: ask questions of someone/something ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainability: TheGuardian. com@ Californian firm ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run into: ✅ ( از نظر شخصیت یا اندیشه و غیره ) ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

precious: Precious: نفیس و گران بها Prosper: ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nappy: UK: nappy US: diaper پوشک بچه She ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

troll: پیام دادن ( بصورت آزار دهنده و تفرق ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

versatile: ✔️دارای استعداد و ذوق Established ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

secure: ✔️ ( به طور قطعی ) به دست آوردن، کس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

warm up: ( قبل از مسابقه یا ورزش و غیره ) آم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

airbnb: Airbnb is an online marketplace tha ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarter: محله We took a brief walk around th ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interrupted: ✔️نامتمرکز ✔️دچار اختلال ✔️از هم گس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up: I spent the morning pulling up weed ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sloppy: بی دقت - فاقد حواس جمع - سر به هوا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nuance: [Noun] Nuance = ریزه کاری ( ها ) S ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moderate: moderate ( adj ) : [مادِرِت] modera ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forthcoming: ⁦✔️⁩ در دست تهیه، آماده ی ارائه، قر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نشان دادن: proclaim نمایاندن حاکی بودن اشاره د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold on there: وایسا ببینم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vow: معنای دوستمون: ✅a serious promise ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cordon: ✔️کمربند حفاظتی ( صفی از پاسبانان ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tactfully: ✔️ همراه با ملاحظه - با ملاحظه کاری ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

represent: ✔️نشان دادن - نشانه ی چیزی بودن - ن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carry on: ادامه دادن Begin your story at the ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incorporate: ⁦✔️⁩جا دادن "What if we create a n ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull away: خود/چیزی را کنار کشیدن، خود/چیزی ر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reconcile: ✔️ ( اختلاف و غیره ) برطرف کردن - ر ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caught: [VERB] past simple and past partici ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ambivalent: معنای دوستمون ✅دودل، مردد ( مثلا چی ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

further: [verb] پیش بردن - جلو بردن تحقق بخش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sort out: معنای دوستمون ✅راست و ریس/حل و فصل ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inspired: I suddenly felt inspired یهو احساس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

altar: نوعی میز/چیدمان که در رسم و رسوم و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cuddle: SYN: hug - embrace ▪️▪️▪️ If the ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

weigh in: ✔️ نظر دادن - اظهار نظر کردن - گفتن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

slip out: ( از دست ) لیز خوردن و افتادن

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cope with: ✅ از عهده چیزی برآمدن 1 ) Why woul ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drastic: شدید 1 ) The supermarket is expecte ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

literary: ادبی This is a crucial first step ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

endorse: صحه گذاردن تایید کردن The first th ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

samovar: سماور 🗣️سَمُ وار 💠 Tighten it, ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

corporate ladder: نردبان شرکتی ( ترفیع رتبه/ارتقا مقا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i swear to god: به خدا قسم. . . خدا شاهده. . . ✨ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cross dresser: مبدل پوش، کسی که لباس جنس مخالف را ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

roll in: ⁦✔️⁩ظاهر شدن [Bad Weather] [Colloca ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come away: بیرون آمدن از ( مکان یا رویداد و غی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

obligation: to lay somebody under an obligation ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sounds like: Sounds like fun باحاله

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attire: . e. g Ms Amini was arrested on 13 ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attribute: ⁦✔️⁩نسبت دادن، منتسب کردن به Time. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ardent: دوآتشه . . . None of those points ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resilience: معنای دوستمون: تاب آوری e. g. A f ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

unspoilt: بکر و دست نخورده The mansion is se ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dignity: ۱ ) کرامت - حرمت ۲ ) شان - مقام - م ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perceived: ADJECTIVE ۱ ) متصور ۲ ) محسوس - احس ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blinds: e. g. The blinds were drawn پرده کر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sucker: فریب خورده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

greet: معنای دوستان: ⁦✔️⁩مواجه شدن، به چش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pass on: ✔️ انتقال دادن - منتقل کردن کردن ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run from: فرار کردن از

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

freight: حمل کردن ( کالا ) ، ترابری ( حمل ک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lure: She was lured into the job by the o ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

disparage: ⁦✔️⁩بدگویی کردن ( از ) ⁦✔️⁩ناچیز ش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

interconnectedness: ✔️ بهم پیوستگی Do you think that g ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pledge: قول/تضمین دادن The new government i ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

file down: ✔️با سوهان صاف کردن ✔️ساییدن، پرداخ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

displacement: ✅آوارگی - بی خانمانی Abdollahian d ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inch: کم کم پیش رفتن، ذره ذره جلو رفتن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk in: بصورت چسبیده walk - in صفته و معناش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

battlefield: میدان نبرد، میدان جنگ They carrie ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stranded: گیرافتاده، گیر کرده ( در طوفان و غی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

desire: Passion عشق و علاقه قلبی و عمیق de ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bidder: پیشنهاد خرید کننده ( در مزایده . . ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social butterfly: ?When was the last time you were al ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reflect on: اندیشیدن - تعمق و تفکر کردن - در نظ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bring up: پیش کشیدن بحثی - مطرح کردن موضوعی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

timber: Noun UK ✔️ تیر چوبی چهارتراش - تخته ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

striking: ✅ چشمگیر - برجسته - قابل توجه e. g ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: ✅ ( انسان - با آموزش یا ممارست و غی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

literature: معنای دوستان: ✔️متون تحقیقی منتشر ش ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run off: ۱ ) فرار کردن The sheep ran away/of ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the first place: ✅ در وهله اول ( اینکه ) . . . ✅ او ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

Log: Noun گزارش روزانه عملیات/پارامترهای ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توامان: simultaneously

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dent: VERB اثر منفی داشتن روی چیزی - خدشه ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exodus: مهاجرت دسته جمعی - ترک موطن دسته جم ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spending habits: buying habits= عادتهای خرید You mus ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dizzy: سرگیجه/سرسام آور - گیج - منگ 1 ) I ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beetle: سوسک ولی نه سوسکی که معمولاً تو مست ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call out: اسمش میشه call - out ▪️▪️▪️ PHRAS ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breathe: Breathe ( v ) 🗣️ [بریٖث] Breath ( ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lining: آستر یا پوشش داخلی ( لباس، معده و غ ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderation: moderate ( adj ) : [مادِرِت] modera ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

مدال‌های Farhood