Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break out: adj ( آهنگ پر موفقیت، بسیار موفق ) ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be of help: ✅کمک دادن ✅کمک دست - کمک دهنده بودن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be of help: ✅کمک دادن ✅کمک دست - کمک دهنده بودن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make deadline: 👈تعیین کردن یک تاریخ - زمان بخصوص ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give remarks: ✅متذکر شدن - خاطر نشان کردن Presid ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to hold a briefing: ✅جلسه توجیهی برگزار کردن ✅برگزاری ج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vow: معنای دوستمون: ✅a serious promise ی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toxic air: Toxic air⭕ has descended on Beijing ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

briefing: ✅نشست خبری هفتگی ✅جلسه اطلاع رسانی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

design aids: There is a range of programs on the ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making a comment: ✅اظهار نظر کردن - نمودن، ✅بیان کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well meaning: They may be ⭕well - meaning⭕, but t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thriving: Business has been 💡thriving💡 in t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

may as well: بهترین کار اینه که . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

children's home: ✅پرورشگاه ✅ یتیم خانه a place wher ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restore: ✅ ( به وضع اولیه ی خود ) بازگرداندن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitate: ✅تسهیل کردن - کمک نمودن - گره گشایی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discussion: OxfordDictionary. com@ 1 ) a speech ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go away: گفتگوی خودمانی و شوخ طبعانه: برو از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mitigate: CNN. COM@ . . . "I don't see how t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justify: توجیه پذیر بودن ( چیزی/کاری ) CNN ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curate: Verb 🔰CambridgeDictionary. co. uk ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viable: CNN. COM@ "The US can curate a por ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

striking: ✅ چشمگیر - برجسته - قابل توجه e. g ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penalty price: [UK] مبلغ جریمه Telegraph. co. uk@ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penalty price: [UK] مبلغ جریمه Telegraph. co. uk@ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charming: ⁦⬅️⁩وقتی به کنایه و از روی نارضایتی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alter: ✅عوض کردن، ✅جایگزین نمودن - کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap: ✅عکس فوری - بی مقدمه - ناگهانی ( گر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospect: Prosperity رونق Prospect چشم انداز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dedicate: ✅تقدیم کردن، پیشکش کردن Michael Ke ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rattle: China *rattles* by calls for Japan ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time: Asteroid four times as big as Shard ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

livery: ( مسابقات ورزشی - فرمول یک اتومبیلر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put off: 1 ) ( DELAY ) to delay or move an ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disruption: اختلال - ایجاد مشکل و توقف در روش ن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back after: ✅پس از آنکه Loose women's Charlene ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیمه تکمیلی: Supplementary insurance

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tumble: ( of price, share, and so on ) to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hulk: ✅ ( هر چیز بزرگ و بد قواره ) کت وکل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prune: ✔️هرس کردن - شاخ و برگ زدن یا کوتاه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embolden: Boris Johnson warned against signin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undermine: معنای دوستان ✅خدشه دار کردن - خدشه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

war chest: معنای دوستمون ✅ذخایر نقدی برای روز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heartthrob: معنای دوستمون: ✅ بت، محبوب دل ها A ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break silence: ✅شکستن سکوت - وقتی کسی خودداری خودش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

default: ✅ عدم پرداخت بدهی، قصور در پرداخت ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imminent: :Synonym - coming - approaching ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncharted waters: ✅ موقعیتی که ناواضح و ناشناخته ست و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncharted waters: ✅ موقعیتی که ناواضح و ناشناخته ست و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haul: تغییر جهت دادن - مسیر عوض کردن Med ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superficial: Our house is a drama more superfici ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imply: ?How dare she imply that I was lyin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't you dare: "I think I'll just walk my dirty sh ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how dare you: !How dare you use my car without as ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abruptly: ✔️ یهویی و غیرمترقبه و ناگهانی ✔️ ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affordable: معنای دوستان: ✅اقتصادی - ارزان - قی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hassle: haste عجله hassle جر و بحث، مجادل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the pretext of: به بهانه ی. . . I called her on t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the pretext of: به بهانه ی. . . I called her on t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coat hook: نوعی رخت آویز - کت آویز We need a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desire: Passion عشق و علاقه قلبی و عمیق de ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خنده بر هر درد بی درمان دواست: گفتار مشهور، با معادل انگلیسی: A me ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trainer: کفش ورزشی - کفش اسپورت There are f ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

april showers bring may flowers: SAYING Meaning 1 ) The month of Ap ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be careful what you wish for you just might get it: 🔰 ( be ) careful what you wish for ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better be alone than in bad company: گفتار مشهور، با معادل فارسی: *دلا خ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

better the devil you know than the devil you don't: OR better the devil you know OR b ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bitter pills may have blessed effects: Something may be unpleasant or pain ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clothes don't make the man: 🔰clothes don't make the man🔰 You ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eat to live not live to eat: Slogan 👈we should eat with functi ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything comes to him who waits: 👈Patient people eventually receive ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faith will move mountains: OR Faith can move mountains 🔰fait ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a man a fish and you feed him for a day teach a man to fish and you feed him for a lifetime: 🔰MEANING🔰 It is more worthwhile t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy wife happy life: SAYING گفتار مشهور، با معادل: *همس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he that will steal an egg will steal an ox: :Alternative form He who will steal ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hesitate: IDIOM - PROVERB he who hesitates i ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he who hesitates is lost: :Alternative form one who hesitates ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is easy to be wise after the event: IDIOM Cambridgedictionary@ 🔰to b ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

join oneself in the laugh: SAYING join oneself in the laugh ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laughter is the best medicine: SAYING ضرب المثل، با معادل فارسی: ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lie down with dogs wake up with fleas: Wiktionary@ Proverb. if you lie dow ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

little by little and bit by bit: IDIOM ضرب المثل، با معادل فارسی: * ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compelling: ✅ ( در مورد استدلال و غیره ) مجاب ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delist: Oligarch hatch chopper, 17 jets 💥d ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people who live in glass houses shouldn't throw stones: ❇️SAYING ❇️PROVERB ❇️IDIOM معادل: ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ne'er cast a clout till may be out: OR Never cast a clout till May be o ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

new broom sweeps clean: ❇️PROVERB❇️ ❇️IDIOM❇️ ❇️SAYING❇️ ض ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talk of the devil and the devil appears: :Alternative form ✅speak of the dev ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: ADJ Arbitrary ADV Arbitrarily MEA ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

think before you speak: 🔰MEANING🔰 you carefully examine ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defy: defy معنای دوستمون: *بر خلاف چیزی د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up with: 🔰up with🔰 an exclamation expressi ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we all make mistakes: Used as a means of consoling or mit ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are responsible for you: گفتار مشهور، با معادل فارسی: ۱ ) * ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can catch more flies with honey than with vinegar: you get more flies with honey than ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can lead a horse to water but you can't make it drink: OR You can lead/take a horse to wat ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't milk a cow with your hands in your pants: ضرب المثل، با معادل: *واسه انجام یه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't run with the hare and hunt with the hounds: support both sides of an argument . ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't teach grandma to suck eggs: Teaching ( your ) grandmother to su ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have to crawl before you can walk: 🔰You must learn to crawl before yo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you need to bait the hook to catch the fish: معادل: *برای شکار ماهی حتماً بایست ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you never know what you've got till it's gone: 🔰you never know what you've got ti ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you will not rise to the occasion you will default to the level of your training: 👈the success of an operation is de ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you lose some and you win some and some you don't even bother to play: OR You will not rise to the occasio ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't make an omelette without breaking eggs: ضرب المثل، با معادل: *همیشه وقتی می ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

each to his their own: used to say that other people are f ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he who lives by the sword dies by the sword: PROVERB 🔰🔰 those who commit viol ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

health is better than wealth: 👈Being free from illness is better ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't put the cart before the horse: IDIOM 🔰put the cart before the ho ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beau: ✅دوست پسر - a woman's male part ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross sex friendship: ✅برقراری/داشتن رابطه دوستی با جنس م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

same sex: Adj :Antonym 👈cross - sex هم جنس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross gender friendship: ✅دوستی با جنس مخالف cross - sex fr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self enhancement: - خودسازی - خویش سازی - خود ارتقای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overarching: Adj معنای دوستان: ✅اصلی - عمده - غ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self transcendence: معنای دوستمون: ✅خود تعالی ( از لحاظ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

openness to change: تغییر پذیر ی - دارای گرایش نسبت به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

openness to change: تغییر پذیر ی - دارای گرایش نسبت به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novelty: ✅تازگی ✅جدیدی، جدیدبودگی ✅نوینی، نو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self direction: ✅اتکاء بنفس - روی پای خود وایسادن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hedonism: ✅لذت گرایی [هِدِ نی زِم] یا [هی د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conformity: SYN: Compliance ( with ) ✅ پیروی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't change horses in midstream: PROVERB 🔰Don't change horses in m ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't burn your bridges behind you: SAYING 🔰burn your boats/bridges🔰 ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you’ve made your bed and you must lie in on it: 🔰made one's bed. . . lie in it🔰 P ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a miss is as good as a mile: :Alternative form a miss by an inch ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a miss by an inch is a miss by a mile: OR a miss is as good as a mile 🔰a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a merry heart makes a long life: :Synonym Laughter is the best medic ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attendant: 👈agent noun Attendant خدمه، ملازم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as you sow so shall you reap: :Alternative form you reap what you ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a bad thing never dies: ضرب المثل، با معادل فارسی: *بادمجون ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a cat may look at a king: 🔰a cat may look at a king🔰 PROVER ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a chain is no stronger than its weakest link: OR a chain is ( only ) as strong a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a chain is as strong as its weakest link: OR 1 ) a chain is no stronger than ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a coward dies a thousand times before his death: :Alternative forms - Cowards Die M ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the valiant never taste of death but once: :Alternative forms 1 ) A coward die ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a creaking door hangs longest: : Alternative forms - A creaking d ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advice when most needed is least heeded: When a problem is serious, people o ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fool and his money are easily parted: :Alternative form a fool and his mo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fox smells its own lair first: :Alternative forms a fox ( always ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

much too: much too far خیلی خیلی دور

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

after a storm comes a calm: OR The calm after a storm ۱ ) prov ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the calm before the storm: 🔰the calm before the storm🔰 a ca ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

after dinner sit a while after supper walk a mile: :Alternative forms after lunch rest ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good beginning makes a good ending: 🔰a good beginning makes a good end ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good man in an evil society seems the greatest villain of all: A proverb is a simple, concrete, tr ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good surgeon has an eagle's eye a lion's heart and a lady's hand: OR a good surgeon must have an eagl ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a guilty conscience needs no accuser: People who know they have done wron ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a jack of all trades is master of none: :Alternative forms - Jack of all t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credit: Verb ✅به حساب کسی گذاشتن ( ایده داس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indict: اتهام وارد کردن - متهم کردن This a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convict: [VERB] 🗣️کِن ویٖکت [NOUN] 🗣️کٰان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a lie can be halfway around the world before the truth gets its boots on: :Alternative forms - a lie can be ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a little knowledge is a dangerous thing: OR a little learning is a dangerous ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a penny saved: :Alternative forms - A penny saved ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a penny saved is as good as a penny earned: :Alternative forms - A penny saved ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a person is known by the company he keeps: means that a person is similar to t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relieve: مجهول: ✅مرخص شدن - آزاد شدن ✅خلاص ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appeals court: ✅دادگاه تجدید نظر The director's l ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appeals court: ✅دادگاه تجدید نظر The director's l ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

media court: ✅دادگاه مطبوعات و رسانه ✅دادگاه رسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

volatile: معنای دوستان ✅ ( شخصیت و غیره ) دمد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laureate: Turkish ⭐Noble Prize laureate⭐ ties ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a picture paints a thousand words: :Alternative forms a picture is wor ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give something a try: تلاش/تلاشی کردن 1 ) They might sti ...

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

determiner: معرف های اسم ( دستور زبان ) شامل ه ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw: ✅ ( عامیانه - سور یا مهمانی ) دادن ...

١١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

set: باعث شدن، ( باعث بوجود آمدن وضعیت ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

private citizen: A private citizen is someone who do ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lie: دراز کشیدن ( lie, lay, lain ) 1 ) ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conviction: ۱ ) محکومیت . Significant support f ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wicked: شرارت آمیز، خبیثانه So far, among ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sow: ( تبلیغات یاتنفر و غیره ) پراکندن، ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distract: حواس ( کسی را ) پرت کردن، توجه کسی ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

volley: ( تنیس و والیبال و غیره ) تبادل مکر ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ACE: 👈 ( ورق بازی ) تک خال، آس to play ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerto: قطعه موسیقی She played Mozart's Pi ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relatively: a piece that is relatively easy to ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ukelele: She was playing songs on her ukelel ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

packed house: A place that is packed is very crow ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

مدال‌های Farhood