Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contempt: If you are summonsed and do not att ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

loom: ✔️ازدور نمودار شدن، پدیدارازخلال اب ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

have on: ◾have somebody on ( informal ) ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abruptly: ✔️ یهویی و غیرمترقبه و ناگهانی ✔️ ( ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cash: پول نقد 1 ) I don't usually carry ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wild: ✅طوفانی، جنجالی، پرهیاهو Emerson: ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

toss: And could you please try not to tos ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand out: نمایان و مشخص بودن به نظر آمدن و تو ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reap: ⁦✔️⁩درو کردن ( در اینجا استعاری ) ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deploy: ۱ ) مستقر کردن، به کار گرفتن The N ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get shot: be shot get shot گلوله خوردن تیر خو ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

presentable: ✅ آراسته و آماده ✅ خوش نما و مقبول ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: Verb ✔️ ( خودمانی ) فرصت را از دست ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

but also: تحت اللفظی: بلکه همچنین همچنین با ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work on: Straightforward meaning کار کردن رو ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resort: Noun ✅چاره - مشگل گشا - گره گشا . ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneous: ✔️ناگهانی، یهویی، بدون برنامه ریزی ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get along with: معنای دوستان: ✔️ ارتباط خوب و ملایم ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affordable: معنای دوستان: ✅اقتصادی - ارزان - قی ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wrist: wrist [ریٖست] مچ دست 🟢🟢🟢 wais ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: Verb در معرض یا تحت تاثیر ( چیزی ) ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless: adj معنای دوستان: عمری - با کیفیت - ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand over: تحویل دادن - واگذار کردن - مسئولیت ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: ✅تشویق کردن - ترغیب کردن ✅مروج/محرک ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stringent: . E. g 1 ) Stringent safety regulat ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

casualty: ⁦✔️ ( جمع ) ⁩تلفات، قربانیان Deman ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bias: گرایش، تمایل به یک طرف 1 ) The st ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: 🔰دنبال کردن/رفتن ( سمت جایی/پایین، ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional: متداول، مرسوم، معمول، رایج، عادی T ...

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

console: You asked me if you could read my b ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projectile: NOUN ۱ ) موشک ۲ ) گلوله ( سلاح آتش ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assert: ✅ اظهار داشتن - ( موکدا ) اعلام کرد ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plausible: ✔️ ( معمولا همراه با ناباوری ) محتم ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

content: ADJ & V 🗣️[کِن تِنت] NOUN 🗣️[کان ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

indulge: 🔥plunge= افت ناگهانی ( قیمت سهام، ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

defensive: ⁦✔️⁩تدافعی، جبهه گیرانه Nick Clegg ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

utmost: I do my utmost to produce clean cop ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

for so long: واسه مدت طولانی I needed a change ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

call for: ۱ ) ( احساس ) نیاز کردن، لازم دان ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dumping: پیچوندن کسی، دور زدن فردی ( که به ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thrilling: ⁦✔️⁩مهیج، میخکوب کننده، دهن باز نگه ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

all over: همه/کل/تمام ( کاری یا چیزی ) We h ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

boot: صندوق عقب ( اتومبیل ) Police told ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pretentious: ✅خودمهم ( یا باهوش یا غیره ) جلوه د ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bark: ✔️ ( گیاه شناسی ) پوست This tree ba ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drive: noun تلاش/کوشش با برنامه/برنامه ریز ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

things: اوضاع Politicians promise the earth ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

address: مورد ملاحظه قرار دادن متوجه ساختن ن ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come from: از جایی آمدن

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get a sense of something: - سر درآوردن از موضوعی - دریافتن و ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

check this out: اینجا رو باش ( به این نگاه کن )

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

explicit: Hide explicit results پنهان کردن نت ...

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tear apart: ۱ ) پاره شدن ۲ ) حاله کسی را بد کرد ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trance: Hypnosis trance حالت/خواب ناشی از ه ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hook: As soon as I opened the cover of th ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deflection: ۱ ) خیز - انحراف - افت شکل در اجسام ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

convict: [VERB] 🗣️کِن ویٖکت [NOUN] 🗣️کٰان ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

head off: معنای دوستمون ✅مکانی را به منظور رف ...

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breach: [NOUN] رخنه/نفوذ [در تشکیلات/سازما ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clay: clay: خاک رس decay: فاسد شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hail: ⁦✔️⁩تگرگ [noun] The man went down i ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blow over: ✔️افتادن یا پرت شدن طرفی ( توسط وزش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extravagant: ۱ ) تجملاتی - پر زرق و برق SYN: lav ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

waver: ▪️ waver = نوسان - پس و پیش روی - د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autistic: ⁦✔️⁩مبتلا به بیماری اوتیسم، اوتیسمی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revolting: حال بهم زن/زننده I don't know how y ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aye: چشم، بله

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frenzy: Nationalist speeches worked the cro ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tout: [VERB] 🗣️تَأوْت MEANING to adver ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perception: Reception ۱ ) پذیرش، قبول ۲ ) مهمان ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fringe: ✅مدل موی چتری ( یکجور مدل موی مردا ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

heal: التیام دادن، خوب کردن For all its ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

viable: CNN. COM@ "The US can curate a por ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

artefacts: ✅اشیاء تاریخی و باستانی ✅عتیقه جات ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inspiration: inspiration الهام - ( شخص/چیز ) اله ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: جبران کردن چیزی I used Saturday to ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wonder: معنای دوستان ✅ از خود پرسیدن ✅ با خ ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bad back: کمردرد ( داشتن ) I have a bad back

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take up: پرداختن به کاری، وقت گذاشتن ( واسه ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it's all over: همه چی تمومه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tart: adj ✔️شیرین، مربایی :Nigel Slater r ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liquidity: ⁦✔️⁩ نقدشوندگی - قابلیت تبدیل به پو ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flinch: معنای آبادیس ✅شانه خالی کردن - ( از ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: 1 ) ( عامیانه ) ترتیب ( کسی را ) د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be in hot water: INFORMAL ✔️ in trouble or disgrace ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cause: یک معنی کمتر شناخته شده ش که بیشتر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

precious: Precious: نفیس و گران بها Prosper: ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come from: از جایی آمدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: noun تلاش/کوشش با برنامه/برنامه ریز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

address: مورد ملاحظه قرار دادن متوجه ساختن ن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

things: اوضاع Politicians promise the earth ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumping: پیچوندن کسی، دور زدن فردی ( که به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

explicit: Hide explicit results پنهان کردن نت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bark: ✔️ ( گیاه شناسی ) پوست This tree ba ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as you wish: هر جور مایلی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boot: صندوق عقب ( اتومبیل ) Police told ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all over: همه/کل/تمام ( کاری یا چیزی ) We h ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

quarter: محله We took a brief walk around th ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thrilling: ⁦✔️⁩مهیج، میخکوب کننده، دهن باز نگه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cashback: بازپرداخت نقدی The major banks are ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

are you nuts: زده به سر ت! خُل شدی!؟

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

interrupted: ✔️نامتمرکز ✔️دچار اختلال ✔️از هم گس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

airbnb: Airbnb is an online marketplace tha ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pull up: I spent the morning pulling up weed ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

forthcoming: ⁦✔️⁩ در دست تهیه، آماده ی ارائه، قر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cannabis: ✅گونه ای ماده مخدر ( از قبیل مِرِ و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for so long: واسه مدت طولانی I needed a change ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utmost: I do my utmost to produce clean cop ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pretentious: ✅خودمهم ( یا باهوش یا غیره ) جلوه د ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intact: adj صحیح و سالم - دست نخورده - بدو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stumble: He stumbled and fell down لغزید و س ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take precedence over: ارجحیت داشتن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call for: ۱ ) ( احساس ) نیاز کردن، لازم دان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head off: معنای دوستمون ✅مکانی را به منظور رف ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convict: [VERB] 🗣️کِن ویٖکت [NOUN] 🗣️کٰان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

check this out: اینجا رو باش ( به این نگاه کن )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tear apart: ۱ ) پاره شدن ۲ ) حاله کسی را بد کرد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get a sense of something: - سر درآوردن از موضوعی - دریافتن و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contempt: If you are summonsed and do not att ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hook: As soon as I opened the cover of th ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trance: Hypnosis trance حالت/خواب ناشی از ه ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have on: ◾have somebody on ( informal ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loom: ✔️ازدور نمودار شدن، پدیدارازخلال اب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abruptly: ✔️ یهویی و غیرمترقبه و ناگهانی ✔️ ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run into: ✅ ( از نظر شخصیت یا اندیشه و غیره ) ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nappy: UK: nappy US: diaper پوشک بچه She ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

console: You asked me if you could read my b ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

toss: And could you please try not to tos ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fringe: ✅مدل موی چتری ( یکجور مدل موی مردا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heal: التیام دادن، خوب کردن For all its ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perception: Reception ۱ ) پذیرش، قبول ۲ ) مهمان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: 🔥plunge= افت ناگهانی ( قیمت سهام، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defensive: ⁦✔️⁩تدافعی، جبهه گیرانه Nick Clegg ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

render: ⁦✔️⁩باعث، سبب یا موجب چیزی شدن 1 ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

versatile: ✔️دارای استعداد و ذوق Established ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

secure: ✔️ ( به طور قطعی ) به دست آوردن، کس ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

troll: پیام دادن ( بصورت آزار دهنده و تفرق ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vow: معنای دوستمون: ✅a serious promise ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cordon: ✔️کمربند حفاظتی ( صفی از پاسبانان ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nuance: [Noun] Nuance = ریزه کاری ( ها ) S ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sloppy: بی دقت - فاقد حواس جمع - سر به هوا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

warm up: ( قبل از مسابقه یا ورزش و غیره ) آم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

moderate: moderate ( adj ) : [مادِرِت] modera ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hold on there: وایسا ببینم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نشان دادن: proclaim نمایاندن حاکی بودن اشاره د ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

viable: CNN. COM@ "The US can curate a por ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bad back: کمردرد ( داشتن ) I have a bad back

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

artefacts: ✅اشیاء تاریخی و باستانی ✅عتیقه جات ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: پرداختن به کاری، وقت گذاشتن ( واسه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: جبران کردن چیزی I used Saturday to ...

١ ماه پیش

مدال‌های Farhood