نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
exposure: ✔️ ( به ویژه هنرپیشگان سینما و تلوی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cuddle: SYN: hug - embrace ▪️▪️▪️ If the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cot: ✔️ تختخواب بچه She scooped up the c ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
furore: The government's decision to raise ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spirits: Our little chat has raised my spiri ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pledge: قول/تضمین دادن The new government i ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
invoice: فاکتور - صورتحساب ▪️▪️▪️ The expo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
merely: ✔️ صرفاً I am merely suggesting th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plausible: ✔️ ( معمولا همراه با ناباوری ) محتم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
explanation: You're not seriously suggesting tha ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
farfetched: It is not far - fetched to suggest ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
implicitly: The novel implicitly suggests that ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
presence: There is no evidence to suggest the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
helpfully: ‘Shall I tell them you're unwell?’ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
innovative: The designer is known for suggestin ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
decline: 1 ) I'd like to suggest a different ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
validity: ⁦✔️⁩اعتبار ( سند یا استدلال و غیره ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cite: 🔰 ( مطالب کتبی یا شفاهی را ) گفتن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crops: محصولات ( هر محصولی از کارخونه بگیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
redundant: مازاد بر احتیاج ( نفر و غیره ) The ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
conflicting: There have been conflicting reports ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
interim: Noun ✔️ ( زمان مابین دو چیز ) حین - ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disperse: Police used tear gas to disperse th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bark: ✔️ ( گیاه شناسی ) پوست This tree ba ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shears: These garden shears are lightweight ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
favour: طرفداربودن، طرفداری کردن The study ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
antidepressants: the first country to ban the use of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
medicinal: Water was reserved for drinking or ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
soft focus: Too often impressionism is taken to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
handout: [NOUN] handout بصورت چسبیده اسم هست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
streak: He has a mean streak in him یه میل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
steelworks: All the steelworks around here were ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
steelwork: All the steelworks around here were ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
perilously: come close ( to something/to doin ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snuggle: She snuggled close up to him دختره/ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
concisely: بصورت مختصر و مفید The general pri ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
valid: معتبر The official explained patien ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
things: اوضاع Politicians promise the earth ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
venture: Noun ✅سرمایه گذاری یا فعالیت پر ریس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
anxiety: اضطراب، تشویش، دلواپسی، سراسیمگی، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sleep deprivation: She was clearly suffering from slee ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ticket inspector: مامور بلیط I feigned sleep when the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ticket inspector: مامور بلیط I feigned sleep when the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch up on: جبران کردن چیزی I used Saturday to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
much needed: compound adj به شدت مورد نیاز - به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be off: عازم شدن - عزیمت کردن - رفتن به سمت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fitful: He woke from a fitful sleep with a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dead sleep: خواب عمیق I immediately fell into a ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
disturbed sleep: خواب آشفته I woke up early after a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
strapped: The program will allow economically ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strapped: The program will allow economically ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dissident: The dissidents were unable to hold ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dissident: The dissidents were unable to hold ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
back and forth: Back And Forth ✔️ Dialogue, negotia ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
entourage: ✅اطرافیان ✅آدمای دور و بر ✅دور و بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nerve endings: پایانه های عصبی . E. g Messages tra ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nerve endings: پایانه های عصبی . E. g Messages tra ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
travel sickness: بد سفر [مثلاً بد ماشین ( یعنی کسی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
travel alarm: علائم هشداردهنده ( مثلث خطر و غیره ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
itinerary: ۱ ) برنامه سفر ( شامل ملاقات ها، س ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adopt: تصویب کردن . E. g Several governmen ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
narrowly: بزور، با فاصله نزدیک 1 ) He narrowl ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make the top 10: جزو ۱۰ مورد/مقاله/ورزشکار/تیم و غیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
instant success: . E. g The movie was an instant suc ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
instant success: . E. g The movie was an instant suc ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
win: ⁦✔️⁩جلب کردن، بدست آوردن He succeed ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
olympics: . E. g to win gold/​silver/​bronze ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
away win: پیروزی/برد خارج از خانه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
straight wins: پیروزی/برد های پی درپی 1 ) The team ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot form: کاملا آماده ( تیم ورزشی ) The team ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
consecutive wins: بردهای پی درپی/متوالی/پشت سرهم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
successive wins: Consecutive wins= E. g. We've had ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thrilling: ⁦✔️⁩مهیج، میخکوب کننده، دهن باز نگه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
notch: ✔️به ثبت رساندن، نایل شدن، کسب کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deserved win: برد/پیروزی بحق It was a very well d ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flirt: ⁦✔️⁩لاس زدن، عشقبازی کردن It was cl ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thrive: رونق داشتن Companies need to keep t ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
body armour: زره، ( مجازا ) لباس ضد گلوله He onl ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crop circle: ( انسان یا حیوان یا گیاه یا هرچیز ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
corn circle: ( انسان یا حیوان یا گیاه یا هرچیز ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grill: ✔️شدیدا مورد پرسش قرار دادن، استنطا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
incentive: incentive: مشوق یا انگیزه ای از بیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
introduce: ✔️ ( کالا یا فراورده ی تازه را برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sparkle: The freshly cleaned windows sparkle ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
utmost: I do my utmost to produce clean cop ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
utmost: I do my utmost to produce clean cop ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bad back: کمردرد ( داشتن ) I have a bad back
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
burp: آروغ زدن e. g. to gently hit or ru ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brave: ⁦✔️⁩ ( باشجاعت ) به خود هموار کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
swept: ✔️ ( با حرکت تند و سرتاسری ) درکشید ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
flag flapping: ⁦✔️⁩حرکت/جنبش سریع پرچم بر اثر وزش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fair wind: باد مساعد They set sail the next mo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
row: قایق ( پارویی ) راندن We were rowin ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prevailing: غالب، حاکم 1 ) We tried to take adv ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a breath of wind: ◾باد تازه There wasn't a breath of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
northerly: a northerly wind gusting up to 80 m ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sped: . E. g With a generous following wi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wind power: ⁦✔️⁩انرژی بادی renewable energies l ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
solar power: renewable energies like solar and w ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brilliant sunshine: ✔️آفتاب درخشان be bathed in/​bask i ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
glorious sunshine: ⁦✔️⁩آفتاب باشکوه be bathed in/​bask ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be bathed in: ✔️حمام ( آفتاب ) گرفتن be bathed in ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be blessed with: [Collocation] . E. g be blessed wit ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
beat down: ✔️ ( به شدت ) درخشیدن، تابیدن ( Th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beat down: ✔️ ( به شدت ) درخشیدن، تابیدن ( Th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wispy: [Weather] fluffy/​wispy clouds drif ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drift across the sky: ⁦✔️⁩از آسمان رد شدن fluffy/​wispy c ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off the sea: ✔️در نزدیکی کرانه، نزدیک به ساحل [C ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stiff: [Weather] a stiff breeze blows in/​ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the snow: [Collocation] The snow crunches ben ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crunch: ✔️محاسبات پیچیده انجام دادن ✔️تحلیل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
turn black: [Bad Weather] [Collocation] the sky ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
block out: 💠بیایید با هم range گسترده کاربرده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cover the sky: [Bad Weather] [Collocation] thick/​ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
roll in: ⁦✔️⁩ظاهر شدن [Bad Weather] [Colloca ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gather: ⁦✔️⁩گرد آمدن، جمع شدن [Bad Weather] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
form: ✔️تشکیل شدن [Bad Weather] [Collocat ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snow: [Bad Weather] [Collocation] 1 ) sno ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the wind: [Bad Weather] [Collocation] the win ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fog: Noun [Bad Weather] [Collocation] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dense: ✔️ متراکم - انبوه - پرپشت 👉🏿 One ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pour down: ⁦✔️⁩باریدن شدید باران [Bad Weather] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in buckets: [Bad Weather] [Collocation] the rai ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whistle: [Bad Weather] [Collocation] the win ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whip: ✔️ ( به سرعت یا ناگهان ) حرکت کردن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike: 🔰اصابت کردن، برخورد کردن ( صاعقه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flash: برق زدن - نشان دادن نور شدید ( صاعق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
winds: [Bad Weather] [Collocation] 1 ) str ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
category four: [Bad Weather] [Collocation] forecas ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shelter from: [Bad Weather] [Collocation] be in f ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
storm: VERB ✅یورش بردن، هجوم بردن، ( با خش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be covered: [Bad Weather] [Collocation] be cove ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be shrouded: [Bad Weather] [Collocation] be cove ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be shrouded in: [Bad Weather] [Collocation] be cove ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
seek shelter from: [Bad Weather] [Collocation] get cau ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be blowing: [Bad Weather] [Collocation] British ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be battered: [Bad Weather] [Collocation] be batt ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be buffeted: [Bad Weather] [Collocation] be batt ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let up: [The Weather Improves] [Collocation ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold off: [The Weather Improves] [Collocation ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the clouds: [The Weather Improves] [Collocation ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clear: [The Weather Improves] [Collocation ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the sky: [The Weather Improves] [Collocation ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
brighten: [The Weather Improves] [Collocation ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the storm: [The Weather Improves] [Collocation ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sensibilities: حساسیت ها The show was careful not ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
local sensibilities: حساسیت های محلی ( Local Sensitivit ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
local sensitivity: حساسیت های محلی ( local sensibilit ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fabrics: Within four years they were shippin ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bound: روانه ( کردن ) . . . They boarded ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
potter wheel: چرخ سفالگری :E. g. one of definitio ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sharp focus: The problem was suddenly thrown int ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bruise: کبود شدگی Miraculously he was throw ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sett off: . E. g We counted up to fifty, then ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
count: [Verb] ⁦✔️⁩ اهمیت/ارزش داشتن، مهم ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
buffet supper: . E. g a buffet supper, generously ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
would be: ⁦✔️⁩داوطلب، خواستار - خواهان چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
solely: The attacks were directed solely at ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cycle route: مسیر دوچرخه سواری The app directs ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
detour: ✔️راه انحرافی ( که هنگام تعمیر و بس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
summit: ✔️قله The most direct path to the s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
supply ship: E. g. The bombers scored direct hit ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clinical depression: افسردگی بالینی Clinical depression ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
subjecting: . E. g Grilling involves subjecting ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lard: E. g. Melt the lard in a pan over d ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vivid: The songs are vivid and emotionally ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
file down: ✔️با سوهان صاف کردن ✔️ساییدن، پرداخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
file down: ✔️با سوهان صاف کردن ✔️ساییدن، پرداخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up ahead: There’s a sharp curve in the road u ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ingenuity: ۱ ) ذکاوت و ابتکار ۲ ) تبحر و مهار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be taken up with: be taken up with something/somebody ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take apart: take somebody/something apart infor ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gill: ⁦✔️⁩آبشش Fish take in oxygen throug ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ruthless: Don't be taken in by his charm—he's ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
poise: ✔️به حالت آماده باش در آوردن، مترصد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
squeeze: Verb ( با out ) ✔️obtain with dif ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gingerbread: ✔️چیز قشنگ وکم بها [Idiom] take the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
data privacy: We need to take a firm line on data ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cudgel: [Idiom] take up ( the ) cudgels on ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give onto sth: باز شدن به سمت/رو بسوی/در جهت چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run out of: E. g. She's running out of things t ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
worldly possession: تصرف دنیوی ( مال دنیا ) He gave u ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give as good as you get: [Idiom] to be strong and confident ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give me every time: [Idiom] used to say that you always ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give me any day: [Idiom] used to say that you always ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
given half a chance: [Idiom] given the chance/choice ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
given the choice: [Idiom] given the chance/choice ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
given the choice: [Idiom] given the chance/choice ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what i wouldn't give for sth: [Idiom] what I wouldn't give for st ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what i wouldn't give for sth: [Idiom] what I wouldn't give for st ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would give anything: [Idiom] I would give anything/a lot ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would give a lot: [Idiom] I would give anything/a lot ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would give my right arm: [Idiom] I would give anything/a lot ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a break: [Idiom] infml stop criticizing or b ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a heads up: [Idiom] to tell someone that someth ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a piece of your mind: [Idiom] to tell someone why you are ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a run for his or her money: [Idiom] to be as good at something ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a run for his or her money: [Idiom] to be as good at something ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give something a whirl: [Idiom] to try something for the fi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
give someone hell: [Idiom] slang to criticize someone ...
١ سال پیش