Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal court: ✅دادگاه کیفری ✅دادگاه رسیدگی به اعم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give check: چک کردن، ( کاری یا کسی را ) بررسی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far into: به فاصله زیاد درون. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogate: VERB ۱ ) بازجویی کردن - بازپرسی کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impetus: The market highs have provided an i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of time: I'd like to continue this discussio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: ✔️ توجه یا علاقه ی خود را به چیز دی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

torrential: ⁦✔️⁩سیل آسا Torrential rain and gal ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thanks for the drink: بابت نوشیدنی ممنون.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mescaline: نوعی ماده مخدر توهم زا است.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

existent: Existence = وجود - هستی Noun ▪️▪️▪️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

morbid: ?Why are we on such a morbid subjec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patriarchy: . E. g A Lotus playwright is making ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break habit: ترک کردن عادت ( معمولا منفی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

experiment with: ✔️ experiment ( with something ) t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wasabi: نوعی ترب کوهی - ترب ژاپنی 🗣️[وُ س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

done with: ✔️ تمام کردن - پایان دادن ( مسئله ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gag order: Noun ( UK gagging order ) ( also ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freed: Recently freed from the service of ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recruitment: اشتغال recruitment crisis بحران اش ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orthopaedic: Childrens Orthopaedic Clinic کلینیک ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that far: تا انجا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's an emergency: یه کار فوری - فوتی پیش اومده e. g. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may god give it back to you: ✔️ خدا عوض ت بده e. g. I'm dying, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

an apple a day keeps the doctor at bay: Alternative form an apple a day kee ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as you make your bed so you must lie in it: 🔰made one's bed. . . lie in it🔰 P ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

an ounce of prevention is better than a pound of cure: :Alternative forms - prevention is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

an ounce of prevention is worth a pound of cure: :Alternative forms - prevention is ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a watched kettle never boils: :Alternative forms a watched pot ne ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

barking dogs never bite: :Alternative forms barking dogs sel ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low cut: Wear ⭐the low - cut blouse⭐ with yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's all: همین. یا همش همینه.

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contain: ✔️ جلوگیری کردن - باز داشتن - محدود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haphazard: Definition: adj 1 ) lacking any obv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spin off: ✔️ تشکیل یک زیرمجموعه شرکتی جدید از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intricate: ✔️ پر از جزئیات ظریف و درهم پیچیده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heartbreaking: Was there a time that you felt disa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feasible: ?Where do you usually run - I use ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commute: ✅ ( حقوق - در مورد مجازات ) تخفیف د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nevertheless: ( معمولا در عبارت منفی بخش دوم مطلب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ransomware: . E. g U. S. charges Venezuelan doc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accomodate: ✅همراهی کردن - تطابق یافتن - خود را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get into: ✅to become interested in an activit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rollover: ✔️ چپ شدن - واژگون شدن جرثقیل و غیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engaging: ✔️ مشغول کننده - درگیر کننده ( از ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pad: نصب تجهیزات مکانیکی روی فونداسیون: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concussion: معنای آبادیس ✅ضربه ( به طور شدید ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ward off: A daily intake of 20 mg of vitamin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tummy: Tummy Vs Pot belly the difference ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endow with: ✔️ بهره مند شدن - ( استعدادهای خداد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vitriol: [noun] تندی، زنندگی، تلخی Now, Isr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respective: مربوطه E. g. films such as Nichola ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beggars can't be choosers: :Alternative forms Beggars cannot b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't count your chickens before they're hatched: :Alternative forms - don’t count y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't count your chickens before they hatch: :Alternative forms - don’t count y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cry over spilled milk: OR Don't Cry over spilt milk 🔰cry ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sneered at: e. g. Bradley Cooper was Hollywood ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

press charges: بصورت رسمی کسی را به انجام یک جرم/ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rowdy: ⁦✔️⁩پر سر و صدا I'm getting compla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

permanently: I'm not going to live here permanen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first class: That is so first class =خیلی عالیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cub: noun. the young of certain animals, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arraignment: Trump will turn himself in on Tuesd ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staple: become a staple in/of جزء اصلی/جدا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

logical: E. g. The next logical step was for ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impediment: SYN: hindrance . . . And this co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tick off: ✅ ( خودمانی ) خشمگین کردن، عصبی کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a haircut: e. g. How often do you go to a bar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warn off: . e. g Iran says it warned off US N ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tapping: اشاره دوستان: ✔️ در صنعت به معنی ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

haste makes waste: ضرب المثل، با معادل فارسی: *عجله کا ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tastee: طعم دار for example; tastee wheat T ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polysemous: =multiple meanings

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petrol tank: باک بنزین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slam: ✔️شدیداً مورد انتقاد قرار دادن 👈� ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screech: Tires Screeching Engine Stops

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pave the way for: هموار کردن مسیر برای رسیدن به چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

portmanteau: . e. g Daewoo ( /ˈdeɪwuː/ DAY - woo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's my bad: اشتباه از من بود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

police custody: بازداشت پلیس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continue with: ادامه دادن به . . . They continue ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

god is great: الله اکبر

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smear: 🗣️ سْ میٖ یِر ۱ ) بدنام یا هتک آبر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irresistible: Take up space review: the irresisti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repent: Raisi, whose hardline government fa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

covet: . . . ?A: What did Lecter say abou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a toll on: :Meaning 1 ) to have a serious, bad ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mutiny: VERB تمرد کردن - سرپیچی کردن از اجر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stumbling block: Stumbling Block ✔️ An obstacle, phy ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beset: . e. g Saanich: a sea of single fam ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rerun: نمایش مجدد ( فیلم و غیره ) You ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go around in circles: go/run around in circles to keep ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's quite amazing: جداً حیرت انگیزه.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it's easy to be wise after the event: :Derived term be ) wise after the e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

necessity is the mother of invention: ⭐necessity is the mother of inventi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't think he would disappear: چه میدونستم میذاره میره. e. g. I ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there now: خیلی خُب توئم! - خوبه حالا توئم دیگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he would only eat from my hand: از دست هیشکی جز من غذا نمی خورد. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ablaze: به آتش کشیده شده، شعله ور شده It ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farce: ✅نمایش مسخره و مضحک A Lotus playwr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luxury: ✅مایه لذت ( سرشار از لذت ) ✅مایه د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slap: چَک زدن در گوش کسی - سیلی زدن - کشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frivolous: ✅بیهوده و بی نتیجه ✅احمقانه ?How g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

like a bull in a china shop: :Derived term Bull in a China Shop ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

champ at the bit: ⭐Chomp ( Champ ) at the Bit⭐ Meanin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here you go: بفرما!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what a mind job: ( جمله تعجبی ) بابا تو دیگه کی هستی ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homogenized: Corporations have a crucial influen ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the long run: در بلندمدت - در دراز مدت - در طولان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

limbo: ۱ ) وضعیت برزخی - وضعیت نامعلوم و ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comfortably: e. g They'll have enough money to l ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

courtroom: e. g. You're looking at live pictur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orderly: noun دستیار کمکی، خدمه An orderly ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simmering: . e. g Taiwan displays its own 'Ukr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boot camp: ✔️ دوره آموزشی کوتاه و فشرده . e. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in demand: ✔️ مورد درخواست، ( کالا ) دارای خوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have cold feet: :Meaning To “have/get cold feet” is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come again: come again E. g. It may take many ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask someone for something: از کسی چیزی خواستن یا تقاضا کردن - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how would you know: از کجا میدونی که. . . - چجور میدونی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let someone in somewhere: let someone in somewhere اجازه تو ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

those bastards: بی شرفا - حروم لقمه ها e. g. Thos ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gale force: ◾ ( باد ) شدید [Bad Weather] [Collo ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wand: عصا، ترکه، چوب With a wave of her ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold liable: hold ( someone ) responsible : to b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حالت: expression حالت، حالت چهره He didn' ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uneasy: Makes me uneasy منو عصبی میکنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang up on sb: توضیح: "با لحن و حالت حاکی از نارا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you got your father's eyes: چشات به بابات رفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازادی عمل: free rein=

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parlor trick: :Meaning a usually simple trick or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mom and pop store: ( دکان و غیره که توسط اعضای یک خانو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsung: ⁦✔️⁩ناشناخته، گمنام Archaeology ‘P ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep in line: ( مجبور به ) اطاعت کردن وادار به اط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

red herring: 💎Red Herring💎 Meaning: A mislead ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tactile: tactile ADJECTIVE 🗣️تَک تاٰیْل ✔️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point out: :Meanings 1 ) to direct someone's a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hubby: I get up at 6am to make 🔰my hubby� ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ever since: :SYN Since - From Ever since the b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cry wolf: ⭐ ( Cry Wolf ( verb⭐ Meaning: To i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

eagle eyed: ⭐Eagle - Eyed⭐ Meaning: Having sha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

eager beaver: ⭐Eager beaver⭐ Meaning: The term e ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have no right: ✔️ غلط کردی - بیخود کردی ✔️ حق نداش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep rising: ✔️ مدام افزایش یافتن و بالا رفتن ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in my place: تو وضعیت من - جایِ من - تو موقعیت م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waste hours: وقت/زمان هدر دادن - تایم گذاشتن واس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask questions: ask questions of someone/something ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoal: NOUN جماعت کثیر - توده ی انبوه - دس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get someone's goat: 💎Get Someone’s Goat💎 Meaning: To ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cognitive: معنای دوستمون ✅ادراکی - شناختی - به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

linen: ?What kind of perfume ( s ) do you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

composed: اشاره دوستمون: ⁦✔️⁩اثر موسیقایی خلق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به هیچ وجه: محلی: nohow

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شایسته: decent 1 ) decent burial ceremonie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch: That heart you 💥caught💥 must be w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comprehensive: جامع، فراگیر، مبسوط، مفصل Entitled ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suck: ⁦✔️⁩مکش کردن، مکیدن Carbon captur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

naked: 1 ) They stripped naked and ran int ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thoroughly: ۱ ) شدیدا ۲ ) بطور کامل، سرتاسر I c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

like that: اینجوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horrified: ⁦✔️⁩حیرت زده - انگشت به دهن - شوکه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tenure: دوران تصدی ( مثلا دولت یا مقام مسئ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the world is your oyster: 💎The World Is Your Oyster💎 Meani ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تصمیم: will I wanna know how much this wi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enjoy yourself: 1 ) If you experience pleasure and ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parasite: parasite = انگل [پَرِسایت] یا [پِرِ ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تماشاگران: Audience تماشاگر spectator تماشاگر, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impropriety: Financial improprieties کارهای نکوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bossy: I know I'm bossy and I hold my hand ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mar: یه واژه formal هست 🗣️ماٰر marred; ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

granola bar: Granola: Granola is a food consisti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imposter: . e. g I don’t think true friends c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

score a goal: گُل زدن ( در مسابقات ورزشی و توپ - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand the test of time: معنای دوستمون: در طول زمان ارزش خود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scold: :SYN Rebuke 1 ) She scolded him fo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far removed: دور، فاصله دور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provocative: جنجالی، بحث برانگیز Yet Netanyahu’ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mnemonic: Some poems are mnemonics, i. e. the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhyme: شعر ( قافیه دار ) . e. g Reading ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ahead of time: معنای دوستان: از قبل - پیش تر Mean ...

١ سال پیش

مدال‌های Farhood