Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

and change: 🔰And Change And an additional amou ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

love is blind: IDIOM معادل: عشق آدم را کور می کند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a day late and a dollar short: 💎A Day Late And A Dollar Short Too ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

itinerary: ۱ ) برنامه سفر ( شامل ملاقات ها، س ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all it's cracked up to be: ⭐All It’s Cracked Up To Be As good ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make love not war: Slogan معادل: * تا توانی دلی به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cracked up to be: ⭐All It’s Cracked Up To Be As good ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adopt: تصویب کردن . E. g Several governmen ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out the door: ⭐Out the Door ( With everything in ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

more haste less speed: PROVERB :Antonym the sooner the be ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

price yourself out of the market: ⭐Price Yourself Out of the Market ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

narrowly: بزور، با فاصله نزدیک 1 ) He narrowl ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

price oneself out of the market: ⭐Price Yourself Out of the Market ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

paddle one's own canoe: PROVERB ضرب المثل، با معادل فارسی: ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sell someone a bill of goods: ⭐Sell ( Someone ) a Bill of Goods T ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the top 10: جزو ۱۰ مورد/مقاله/ورزشکار/تیم و غیر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

selling point: ⭐Selling Point An attractive featur ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

people who live in glass houses shouldn't throw stones: ❇️SAYING ❇️PROVERB ❇️IDIOM معادل: ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sold on: Sales & Marketing Idioms ⭐ ( Sold ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instant success: . E. g The movie was an instant suc ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tlc: ⭐TLC Tender Loving Care ⭐TLC noun ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کار امروز به فردا مسپار: Ne'er cast a clout till may be out

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agreement in principle: ❇️Negotiation Idioms ⭐Agreement In ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instant success: . E. g The movie was an instant suc ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

an offer one can't refuse: :Alternative form offer that can't ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ne'er cast a clout till may be out: OR Never cast a clout till May be o ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

offer that can't be refused: :Alternative form offer that can't ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

win: ⁦✔️⁩جلب کردن، بدست آوردن He succeed ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go wild: معنای دوستمون ✅to get very excited ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

practice makes perfect: ❇️IDIOM❇️ ❇️SAYING❇️ ❇️PROVERB❇️ ض ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grow fond: #grow fond of# 1 ) getting a likin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

olympics: . E. g to win gold/silver/bronze ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grow fonder: ✔️دلتنگ شدن و افزایش علاقه و یاد [ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

new broom sweeps clean: ❇️PROVERB❇️ ❇️IDIOM❇️ ❇️SAYING❇️ ض ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hostel: hostel [هاس تِل] خوابگاه ( دانشجویا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

away win: پیروزی/برد خارج از خانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infant: ترتیب سنی کودک این شکلیه: ⭐infant ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

talk of the devil and the devil appears: :Alternative form ✅speak of the dev ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stimulate: Simulate شبیه سازی کردن Stimulate ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight wins: پیروزی/برد های پی درپی 1 ) The team ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consent: Consent= موافقت، رضایت [کِن سِنت] ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the pot calls the kettle black: :Alternative form The pot calling t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all walks of life: used to refer to people who have ma ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot form: کاملا آماده ( تیم ورزشی ) The team ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk of life: :meaning When people talk about wa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the sooner the better: :Antonym more haste less speed 🔰t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost an arm and a leg: :SYN cost a fortune ✔️ خیلی گران ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consecutive wins: بردهای پی درپی/متوالی/پشت سرهم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not the end of the world: :Meaning not the worst thing that c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

no use crying over spilt milk: ضرب المثل، با معادل فارسی: - پشیمو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

complement: implement noun ابزار، اسباب، آلت، و ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

successive wins: Consecutive wins= E. g. We've had ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the right side of the law: ✔️ آدم غیرمجرم و درستکار و تابع قان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

think before you speak: 🔰MEANING🔰 you carefully examine ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i can't help it: ✔️ دست خودم نیست ✔️ نمی تونم انجامش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrilling: ⁦✔️⁩مهیج، میخکوب کننده، دهن باز نگه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lift someone's spirits: :Meaning to make someone feel more ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

time is money: ضرب المثل، با معادل فارسی: *وقت طلا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get the point across: ✅ فهماندن موضوع/مسئله ای به دیگری ✅ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notch: ✔️به ثبت رساندن، نایل شدن، کسب کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all nighter: معنای آبادیس: ✔️ ( عامیانه ) هر چه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

this too shall pass: 🔰This too shall pass🔰 is a Persia ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's quite alright: ( spoken ) reply to someone who sa ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deserved win: برد/پیروزی بحق It was a very well d ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a crack at: ✅ کوشیدن، آزمودن، ( عامیانه ) خود ر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

to each his own: :Alternative form each to his own ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fair weather: ✅ دوست ایام خوشی و بی نیازی - ( دوس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flirt: ⁦✔️⁩لاس زدن، عشقبازی کردن It was cl ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up with someone: معنای دوستان ✅حرف زدن با کسی در مور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tomorrow is another day: 🔰tomorrow is another day🔰 said to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to be into something: معنای کاربر محترم: ✔️ چیزی یا کاری ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrive: رونق داشتن Companies need to keep t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

having said that: معنای دوستان اینم بگم که. . . ناگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

too many cooks spoil the broth: 🔰too many cooks spoil the broth🔰 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

free of charge: . e. g . . . In fact, the software ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

body armour: زره، ( مجازا ) لباس ضد گلوله He onl ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

party animal: ?How do you usually spend your week ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ups and downs: 🔰ups and downs🔰 noun [ plural ] ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

general rule of thumb: بهترین معادل فارسی ش: حساب سر انگشت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crop circle: ( انسان یا حیوان یا گیاه یا هرچیز ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if my memory serves me right: ✅ اگه حافظه م درست یاری بکنه ⭐ ( i ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

variety is the spice of life: PROVERB new and exciting experience ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not to brag: ?Are you good at math Well, ⭐not t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corn circle: ( انسان یا حیوان یا گیاه یا هرچیز ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's high time: ✅ دیگه وقتشه که . . . ✅ خیلی وقت پ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

we all make mistakes: Used as a means of consoling or mit ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well thought of: ✔️از نظر دیگران/عموم مردم خوب و پسن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grill: ✔️شدیدا مورد پرسش قرار دادن، استنطا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm always for convenience: ✔️همیشه دنبال راحتی ام ✔️هر جور /ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

when in rome do as the romans do: 🔰when in Rome🔰 ( do as the Roma ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to name a few: :Meaning giving only these as examp ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incentive: incentive: مشوق یا انگیزه ای از بیر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can't help it: معنای دوستان ✅دست خودم نیست ✅نمی تو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

where one door shuts another opens: as/when/where one door closes, anot ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all of which: ✅که همه آن ها ?Do you think people ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

introduce: ✔️ ( کالا یا فراورده ی تازه را برای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in wake of: در پی . . . به دنبال . . . متعاقب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

where there's a will there's a way: used to say that if someone has the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the wake of: After competing without hijab, Iran ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sparkle: The freshly cleaned windows sparkle ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به همین دلیل: ▪️That's why . e. g ?Do you like w ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you are responsible for you: گفتار مشهور، با معادل فارسی: ۱ ) * ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play cat and mouse: 💎Play cat and mouse💎 Meaning: Tr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

utmost: I do my utmost to produce clean cop ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mad as a box of frogs: 💎Mad As A Box Of ( Soapy ) Frogs💎 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you catch more flies with honey than vinegar: OR You can catch more flies with ho ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crow about something: 💎crow about ( something ) 💎 1. L ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utmost: I do my utmost to produce clean cop ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can’t swing a dead cat in place without hitting a thing: :Alternative form Fling a dead cat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can catch more flies with honey than with vinegar: you get more flies with honey than ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad back: کمردرد ( داشتن ) I have a bad back

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can lead a horse to water but you can't make it drink: OR You can lead/take a horse to wat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burp: آروغ زدن e. g. to gently hit or ru ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't have it both ways: CollinsDictionary@ phrase. If someo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brave: ⁦✔️⁩ ( باشجاعت ) به خود هموار کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't judge the book by the cover: said to mean that you should wait u ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swept: ✔️ ( با حرکت تند و سرتاسری ) درکشید ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't milk a cow with your hands in your pants: ضرب المثل، با معادل: *واسه انجام یه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flag flapping: ⁦✔️⁩حرکت/جنبش سریع پرچم بر اثر وزش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't run with the hare and hunt with the hounds: support both sides of an argument . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fair wind: باد مساعد They set sail the next mo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't teach an old dog new tricks: used to say that a person who is ol ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

row: قایق ( پارویی ) راندن We were rowin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't teach grandma to suck eggs: Teaching ( your ) grandmother to su ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prevailing: غالب، حاکم 1 ) We tried to take adv ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you have to crawl before you can walk: 🔰You must learn to crawl before yo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a breath of wind: ◾باد تازه There wasn't a breath of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you need to bait the hook to catch the fish: معادل: *برای شکار ماهی حتماً بایست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

northerly: a northerly wind gusting up to 80 m ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you never know what you've got till it's gone: 🔰you never know what you've got ti ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sped: . E. g With a generous following wi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you scratch my back and i'll scratch yours: 🔰you scratch my back, I’ll scratch ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wind power: ⁦✔️⁩انرژی بادی renewable energies l ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you will not rise to the occasion you will default to the level of your training: 👈the success of an operation is de ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solar power: renewable energies like solar and w ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you lose some and you win some and some you don't even bother to play: OR You will not rise to the occasio ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brilliant sunshine: ✔️آفتاب درخشان be bathed in/bask i ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you can't make an omelette without breaking eggs: ضرب المثل، با معادل: *همیشه وقتی می ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glorious sunshine: ⁦✔️⁩آفتاب باشکوه be bathed in/bask ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

each to his their own: used to say that other people are f ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be bathed in: ✔️حمام ( آفتاب ) گرفتن be bathed in ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

he who lives by the sword dies by the sword: PROVERB 🔰🔰 those who commit viol ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be blessed with: [Collocation] . E. g be blessed wit ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

health is better than wealth: 👈Being free from illness is better ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beat down: ✔️ ( به شدت ) درخشیدن، تابیدن ( Th ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't put the cart before the horse: IDIOM 🔰put the cart before the ho ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat down: ✔️ ( به شدت ) درخشیدن، تابیدن ( Th ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't change horses in midstream: PROVERB 🔰Don't change horses in m ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wispy: [Weather] fluffy/wispy clouds drif ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't burn your bridges behind you: SAYING 🔰burn your boats/bridges🔰 ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drift across the sky: ⁦✔️⁩از آسمان رد شدن fluffy/wispy c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you’ve made your bed and you must lie in on it: 🔰made one's bed. . . lie in it🔰 P ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off the sea: ✔️در نزدیکی کرانه، نزدیک به ساحل [C ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ignorance is bliss: :Synonym No news is good news used ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stiff: [Weather] a stiff breeze blows in/ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a miss is as good as a mile: :Alternative form a miss by an inch ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the snow: [Collocation] The snow crunches ben ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a miss by an inch is a miss by a mile: OR a miss is as good as a mile 🔰a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crunch: ✔️محاسبات پیچیده انجام دادن ✔️تحلیل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a merry heart makes a long life: :Synonym Laughter is the best medic ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turn black: [Bad Weather] [Collocation] the sky ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as you sow so shall you reap: :Alternative form you reap what you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

block out: 1 ) to stop light or noise from pas ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a bad thing never dies: ضرب المثل، با معادل فارسی: *بادمجون ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover the sky: [Bad Weather] [Collocation] thick/ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a bad workman blames his tools: 🔰a bad workman blames his tools🔰 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll in: ⁦✔️⁩ظاهر شدن [Bad Weather] [Colloca ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a bird in the hand is worth two in the bush: 🔰a bird in the hand is worth two i ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gather: ⁦✔️⁩گرد آمدن، جمع شدن [Bad Weather] ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

absence makes the heart grow fonder: 🔰absence makes the heart grow fond ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

form: ✔️تشکیل شدن [Bad Weather] [Collocat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a cat may look at a king: 🔰a cat may look at a king🔰 PROVER ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snow: [Bad Weather] [Collocation] 1 ) sno ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a chain is no stronger than its weakest link: OR a chain is ( only ) as strong a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the wind: [Bad Weather] [Collocation] the win ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a chain is as strong as its weakest link: OR 1 ) a chain is no stronger than ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fog: Noun [Bad Weather] [Collocation] ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a coward dies a thousand times before his death: :Alternative forms - Cowards Die M ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dense: ✔️ متراکم، انبوه، پرپشت 👈🏿 One of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the valiant never taste of death but once: :Alternative forms 1 ) A coward die ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pour down: ⁦✔️⁩باریدن شدید باران [Bad Weather] ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a creaking door hangs longest: : Alternative forms - A creaking d ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in buckets: [Bad Weather] [Collocation] the rai ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you reap what you sow: :Alternative form As you sow, so sh ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle: [Bad Weather] [Collocation] the win ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

actions speak louder than words: 🔰actions speak louder than words🔰 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whip: ✔️ ( به سرعت یا ناگهان ) حرکت کردن، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

advice when most needed is least heeded: When a problem is serious, people o ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike: 🔰اصابت کردن، برخورد کردن ( صاعقه، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a fool and his money are easily parted: :Alternative form a fool and his mo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flash: برق زدن - نشان دادن نور شدید ( صاعق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a fool and his money are soon parted: :Alternative form a fool and his mo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

winds: [Bad Weather] [Collocation] 1 ) str ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a fox smells its own lair first: :Alternative forms a fox ( always ) ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

category four: [Bad Weather] [Collocation] forecas ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a friend in need is a friend indeed: 🔰a friend in need🔰 ( is a frien ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shelter from: [Bad Weather] [Collocation] be in f ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

after a storm comes a calm: OR The calm after a storm ۱ ) prov ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

storm: VERB ✅یورش بردن، هجوم بردن، ( با خش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the calm before the storm: 🔰the calm before the storm🔰 a ca ...

١١ ماه پیش

مدال‌های Farhood