Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pile up: ?What is the busiest part of the da ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break silence: ✅شکستن سکوت - وقتی کسی خودداری خودش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gantry crane: نصب تجهیزات و حمل بار: ⭐جرثقیل درو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broad: ⁦🔰گسترده - وسیع - جامع 1 ) The st ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in turn: ✅ متعاقباً - نتیجتاً Do museums pa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grow fonder: ✔️دلتنگ شدن و افزایش علاقه و یاد [ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a word spoken is past recalling: Alternative forms: A word ( once ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

he who lives by the sword shall die by the sword: :Alternative forms - all they that ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to ring the alarm bell: [استعاری] هشدار دادن و به صدا آمدن/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to sound the alarm bell: [استعاری] هشدار دادن و به صدا آمدن/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tan number: یک نوع کد مالیاتی قید شونده روی تجه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oil mist: Definition: 1 ) Oil mist is the aer ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manual crane: نصب تجهیزات و حمل بار: ⭐جرثقیل دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooling passages: مسیرهای عبور سرما - لوله های سرمایش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرشکوه: noble noble trees درختان باعظمت ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

التماس کردن: plead لابه کردن، خواهش کردن، التم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constituency: 1 ) The constituency fell to Labour ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

functionally: ⁦✔️⁩به/از لحاظ عملکردی، از نظر کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نگرانی: Can you feel the tension in this ro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrupt: VERB ۱ ) اندیشه یا حرف و غیره را قط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all shapes and sizes: All shapes and sizes many differen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

god's holy trousers: :Meaning It is simply a way of expr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conformity check: بررسی انطباقی - چک انطباقی ( در ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first hand: ✅دست اول ✅بدون واسطه Do you like t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ease into: پا نهادن در کاری ( جدید ) شروع کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there he is: A: Fifteen, why lie? B: No, Sixteen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

key plan: نقشه کلیدی سایت ( نفت - گاز - پتروش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rotary equipment: ⭐تجهیزات مکانیکی دوار⭐ به تجهیزاتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rotating equipment: ⭐تجهیزات مکانیکی دوار⭐ به تجهیزاتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on a diet: ✔️ خودداری کردن از خوردن برخی مواد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

found unresponsive: [Collocation] ⭐Found unresponsive⭐ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get caught in sth: ▪️Get caught in Sth be/get caught ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall: ✔️ ( باران و برف ) آمدن [Bad Weathe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

Copy: ( hear me? Are you heard?, the mess ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compensation: I have to spend three months of the ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trial balloon: ⚡اظهار یا عمل و غیره برای آزمایش وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sell someone on something: :SYN persuade - convince ⭐sell som ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grow fond of: #grow fond of# 1 ) getting a likin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave something to imagination: چیزی رو به تخیل سپردن - چیزی رو به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provide insight into: provide insight into در اختیار گذاش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tap drill: ⭐tap drill⭐ 1 ) A tap drill is a t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrecking bar: نوعی اهرم جهت باز کردن درب فلزی یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive someone over the edge: SYN: push someone over the edge - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter winter: زمستان بسیار سرد ▪️▪️▪️ a bitter ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oil mist lubrication system: = oil mist lubrication = oil mist s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

history repeats itself: :Alternative forms - history repea ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feverish: feverish speed سرعت زیاد/تمام const ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thatta: :Meaning An expression of encourage ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live like hogs in the fat house: Hogs are pigs. A 'fat house' is a p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the strength of: به خاطر ( because of )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

very often: ?Could you tell me something about ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launch: ⁦✔️⁩آغاز نمودن، شروع کردن Turkey l ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

welcome: VERB به هر دو صورت passive و active ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss: The house feels as if something is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excl: UK excl. written abbreviation for ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheepskin: It feels exactly like real sheepski ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

velvety: The sand under my feet felt cool an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jeer: ✔️هو کردن There was loud jeering f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i know it: میدونستم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye: ✔️نگاه کردن، ✔️چشم داشتن HOME THE ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

felony: ✅شرارت ( با حکم زندان بیش از یک سال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forgo: [VERB] ۱ ) ( از سر تعارف و غیره ) گ ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give rise to something: [Idiom] fml to cause something to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discourtesy: . . . A: Ok, the decision could ha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send someone over the edge: SYN: push someone over the edge - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wetlands: تالاب The group advocates opening ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wild look: graded adjective If you say that so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نرم کننده مو: conditioner it’s important to inve ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

namesake: Incidentally, where is my namesake? ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move house: ( British English ) جابجا شدن/نقل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a lot more: E. g. There are a lot more people m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accounts department: E. g. We've decided to move her int ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filial: ?How often do you go for a run 🟡A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transition: [Verb] ✅گذر کردن - انتقال یافتن ( ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impressionable: He's at that impressionable age whe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regal: What’s your favourite wild animal? ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bow to sb or sth: to do what someone else wants you t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sun flower oil: 👈🏿 Ukraine and Russia provide abo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrifter: آدم ولخرج . e. g Goodwill launches ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

widow's mite: ⭐widow's mite⭐ a small monetary co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retaining ring: ⁦✔️⁩خار نگه دارنده ⁦✔️⁩رینگ نگه دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a whiff: ✅بوییدن ( رایحه ) ✅بو کردن ✅به مشا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go bust: go bust idiom [informal, business] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

noise pollution: آلودگی صوتی از قبیل صداهای ناشی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show around: Show ( someone ) around ✔️ to act a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creaking door: درب ( معمولاً چوبی ) که هنگام باز و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unforgiving disease: unforgiving disease بیماری بی رحم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brave battle: ⭐مبارزه/نبرد شجاعانه مثلاً در رویا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

featured players: ⁦👈🏻⁩سایر بازیگران در مجموع casti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fivefold: پنج برابر The price of flat bread ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinch: ✔️ دست تنگ بودن، دست به گریبان بودن ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a means of: Which type of public transport do y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

census: ✅سرشماری Census: population of Eng ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neuter: [Adj] اخته، عقیم [Noun] ✅عقیم سازی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital account: . e. g And this comes as Moscow is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

family function: :Meaning Family functioning is defi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adjourn: CNN. com@ . . . However, the move ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cede: . e. g Biden's America is ceding co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do business: do business = بیزنس کردن - کاسبی کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

left feeling: :Meaning ▪️ the emotion you experie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i would give anything: [Idiom] I would give anything/a lot ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swim against the tide: 💎swim against the tide/current etc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stationary bike: ◾دوچرخه ثابت I work out on my stat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premise on: مبتنی/متکی بر چیزی بودن/قرار دادن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be typical of someone: ✔️سر زدن کاری از کسی طبق عادت، ⁦✔️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stoppage time: Roozbeh Cheshmi scored in the eight ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all year round: Plant these spring bulbs for filled ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fallout: Warren Buffett shrugs off de - doll ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

veiled: ADJECTIVE در لفافه - پنهان e. g. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sett off: . E. g We counted up to fifty, then ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the arts: ( بخش ) هنر The government announc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as hard as: e. g. We can no longer afford to ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heart shaped: heart - shaped faces صورت های قلبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حاکم بودن: hold sway That their symptoms are ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soft food: 1 ) soft diet= A soft diet doesn't ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extort: Do you think it is good to make fri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waiver: ▪️ waver = نوسان - دو دلی - تردید - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scheme: طرح - طرح کلی - طرح واره - برنامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infamous: ننگ آور، شرم آور While his boss ap ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chaebol: A chaebol ( /ˈtʃeɪbɒl, ˈdʒɛbəl/; li ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poll: [noun] نظر سنجی، نظر خواهی، سنجش اف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pileup: ?What is the busiest part of the da ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

national gallery: گالری ملی The day the show opened ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clinical depression: افسردگی بالینی Clinical depression ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maneuver: ۱ ) حرکت، ۲ ) تدبیر You haven't le ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point to: show the truth or importance of som ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

influx: سیل یا هجوم ( مثلاً مهاجران یا پن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bather: 🗣️ [بِیْ ذِ ( ر ) ] ▪️▪️▪️ ۱ ) ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in moderation: moderate ( adj ) : [مادِرِت] modera ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's exactly my point: منظور من دقیقاً همینه.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short memory: حافظه کوتاه مدت ضعیف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خمیازه: He stretched and yawned lazily

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vacant: Too many apartments are lying vacan ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barracks: . E. g the impending problem of foo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gag: [verb] ✔️عق زدن، حالت تهوع پیدا کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atrocity: . . . A: That's a mistake that wil ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

successive: The advertising manager had written ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scammer: ?Do you think it is good to make fr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chew out: ⭐chew someone out⭐ :Meaning ✅to tel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get along with: معنای دوستان: ✔️ ارتباط خوب و ملایم ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissent: مخالفت، نظر مخالف Anyone wishing to ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take food: غذا خوردن مصرف غذا داشتن

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run from: فرار کردن از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chopper: آمریکا خودمانی: هلی کوپتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

he's not going to make it: اون از پسش بر نمیاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

custom duties: حقوق ( عوارض یا هزینه های ) گمرکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dry tripping: خشک کردن چیزی با دست زدن ( لمس مکرر ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fracture: شکاف - از هم گسیختگی I am in compl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

station: موقعیت/مقام/رتبه اجتماعی A: It's a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alight: به آتش کشیده شده، شعله ور، مشتعل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggregate: [Noun] مجموع Canada is one of the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunker: :Meaning a bunker is a place, usua ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bombshell: بمب خبری - خبر ناگهانی ( معمولا بد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save up: پول پس انداز کردن به قصد خرید چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reductive: ⁦✔️⁩رو به کاهش، کاهشی Interview Ju ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disastrous: ⁦✔️⁩مصیبت بار، فاجعه آمیز Seascape ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sharply: معنای دوستمون ۱ ) به وضوح - آشکارا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demographic: a demographic spread تنوع بخشی آمار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agency: نیرو، نیروی فعال، فعالیت، پویایی . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protracted: ?What do you usually do during a br ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cause: یک معنی کمتر شناخته شده ش که بیشتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mess up: مثال: Do you like to walk on your ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high end: adj با بالاترین کیفیت - لاکچری - در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross out: cross something out to draw a line ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provocateur: دست نشانده - محرک ( ناآرامی و اغتشا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinctly: I distinctly remember Jane saying t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerance: ( پزشکی ) حساسیت نسبت به چیزی - آلر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fret: ( با جویدن یا مالیدن یا خاصیت اسیدی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jaded: What’s the difference between young ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deceptive: Adj آب زیر کاه گول زننده غلط انداز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cautionary tale: ✅معنای دوستان درس عبرت - حکایت عبرت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pertinent: Which do you prefer to use for writ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rooster: :SYN Cock ✔️خروس . . . [Pantomim ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flowery: ✅مانند گل، گلبو ?What kind of per ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve to: معنای دوستان: ✔️به درد خوردن، خدمت ...

١ سال پیش

مدال‌های Farhood