Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dean: 🗣️دیٖن ( دانشکده ) رییس - مدیر - ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prowl: در جستجوی طعمه گشتن، در جستجوی طعم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rolling: [Bad Weather] [Collocation] hear ro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunk: We were literally thrown out of our ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moor: The ship is now permanently moored ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reconnaissance: ◾ ( نظامی ) شناسایی Iranian and U. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iron out: ✔️حل و فصل و برطرف کردن ( اختلافات ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dock: When the ship docked at Southampton ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sharp focus: The problem was suddenly thrown int ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cross section: قشرهای مختلف The study group was s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: Verb ✔️موجب شروع کاری شدن، سبب شدن، ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seize: توقیف کردن، ضبط کردن Germany seize ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cycle route: مسیر دوچرخه سواری The app directs ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chameleon: . E. g The chameleon can take on th ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispense with: :SYN do without :Meaning dispense ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

up ahead: There’s a sharp curve in the road u ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charm: Don't be taken in by his charm—he's ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take against: take against somebody/something ( ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disc jockey: ✔️معنای آبادیس ( رادیو ) مجری برنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high pitched: adjective 1. ( of a sound ) high. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nuisance: مایه ی دردسر یا گرفتاری 👈🏿 I don ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand ground: Stand One’s Ground ✔️ Refuse to bac ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حال بهم زن: revolting

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digitization: تلفظ: [دی جی تای زِیشِن] معنای دوس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

help out: معنای دوستان: ✔️ ( در انجام کاری ) ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bill of goods: ✔️ صورت کالاها ✔️ محموله ی کالا که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forte: ✔️ ( ویژگی یا چیزی که شخص در آن مها ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kale: این سبزی بیشتر شبیه جعفری و گشنیزه ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interconnected: ✔️ بهم پیوسته . . . I believe it’ ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

open up: ✔️ ایجاد فرصت های جدید ✔️ گشوده شدن ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subject to: معنای دوستمون: ✔️ منوط به subject ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grace period: ✔️ مهلت/فرصت زمانی اضافی که به یک ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give and take: [Noun] :Meaning 1 ) Negotiations, t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uphill climb: ✔️ A difficult process 👈🏿 “Winnin ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subjecting: . E. g Grilling involves subjecting ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thinker: She is known in the media as a shar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheer on: Cheer someone on ✔️ praise or encou ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

otherwise: جور دیگر - طور دیگر 👈🏿 One of t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fortress: Fort : قلعه - دژ ( کوچک ) Fortress ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpredictability: Noun پیش بینی ناپذیری مثال: I enj ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make the most of something: معنای دوستان: نهایت استفاده را از چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business: ⁦[Phrase] do business = بیزینس کردن ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make change: عوض کردن - تغییر ایجاد کردن - تغییر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perceived: ADJECTIVE ۱ ) متصور ۲ ) محسوس - احس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

once too often: ⁦✔️⁩خیلی وقت ها E. g. I’ve had it ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain access: دسترسی پیدا کردن مثال: What would ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starch: ✔️نشاسته . E. g Sugar and starch a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sniff: I gave him a sniff of smelling salt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reckless: He brought about his company's coll ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look through: She looked through the hotel advert ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

setting: محیط - شرایط محیطی - زمینه ( رویداد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خیز برداشتن: leap The ball was hit well, but th ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grateful: مدیون محبت - قدردان - سپاسگزار مث ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bingo: آفرین، خودشه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tend to: ✔️ معمولاً tend to prefer معمولاً ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scurvy: A daily intake of 20 mg of vitamin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flush: Verb ✔️ سیفون کشیدن - ( با فشار آب ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in case: معنای دوستمون ✅مبادا ✅نکنه که 1 ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phenomenal: ★ بی نظیر - شگفت انگیز - فوق العاده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quality over quantity: ⭐quality over quantity⭐ Quality ov ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inexperience: Inexperience can work against someo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chattering: Their teacher told them off for cha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

torturous: ✔️زجردار/زجرآور little changes — wh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debilitating: ⁦✔️⁩جانفرسا Researchers also looked ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixed equipment: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐تجهیزات مکان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laitance: ✔️ ناخالصی های سطحی بتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crane tipping: نصب تجهیزات و حمل بار: کله کردن - و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tip over: ✔️ کله کردن - واژگون شدن جرثقیل و غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boom truck: در حالتی که جرثقیل روی کامیون سوار ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slaughterhouse: She works on changing how we kill c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mirage: 1 ) Unfortunately, these labels are ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hinge: ⁦✔️⁩لولا A little bit of oil works ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

succession: A succession of late nights had beg ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cynical: ADJECTIVE منفی باف - منفی نگر - بدب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prop up: SYN: 1 ) support 2 ) sustain 3 ) up ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puppy: This puppy was the pick of the litt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do voluntary work: take volunteer work=

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرایت کردن: permeate سرایت کردن، رسوخ کردن، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solid: محکم، مستحکم، قابل اطمینان We ha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contentious: ✔️بحث برانگیز SYN: argumentative c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wobble: I felt the handle wobble when I pic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effortless: بی دردسر، بی زحمت، راحت و آسون I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فوری: clamant

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قلمدو ش کردن: piggyback

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bop: I'll bop your skull open می زنم تا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

execs: مدیران ( اجرایی ) abbreviation of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

about what: در چه مورد؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

part of the time: بعضی وقتا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diverging: Adj واگرا Diverging sealing gap

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard facts: We desperately need hard facts on t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

BUD: ⁦✔️⁩جوانه Soon the buds will open

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همسفر: fellow passenger

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flavonoid: 1 ) a substance in fruit and vegeta ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prominent: Prominent💥 name involved💥

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foster: ✔️خوانده، رضاعی Government rejects ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bucket: ⁦✔️⁩پشت سر گذاشتن با بی باکی، از س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tantrum: خشم ( ناگهانی ) همراه با داد و هوار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete: بتن ریزی This is the first concret ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excessive: ✅بیش از اندازه - بیش از حد a style ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imposters: Adj دغل باز . e. g I don’t think t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tentatively: I tentatively suggested that she mi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

department: ( US ) وزارتخانه leaving the thir ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ripple: موج A ripple of applause ran throu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by chance: random

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spree: بازه کوتاه ( که کاری لذت بخش در آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارزیابی: reckoning حسابرسی ارزیابی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strictly: I'm doing this strictly as a favor ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

satirical: ⁦⁦⁦هجو آمیز - سرزنش کننده - نکوهنده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proper: درخور، زیبنده، شایسته It's a sub ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

birth control: Most people would prefer to stick t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jersey: پیراهن ورزشی که بازیکنان فوتبال آمر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mad as a box of frogs: 💎Mad As A Box Of ( Soapy ) Frogs💎 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

can’t swing a dead cat in place without hitting a thing: :Alternative form Fling a dead cat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

all nighter: معنای آبادیس: ✔️ ( عامیانه ) هر چه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

banner year: 🔵Banner Year A year marked by stro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

if my memory serves me right: ✅ اگه حافظه م درست یاری بکنه ⭐ ( i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bang for your buck: 🔵Bang for Your Buck Value for your ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

and change: 🔰And Change And an additional amou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

have one's back to the wall: :Alternative form have one's back a ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take a gander: 💎Take a Gander💎 Meaning: Go to t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flat broke: ⭐Flat Broke Having no money at all ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dead as a dodo: ⭐Dead as the Dodo⭐ Meaning: Comple ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chunk of change: :Alternative forms nice chunk of ch ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beauty may open doors but only virtue enters: ضرب المثل، با ترجمه فارسی: *زیبایی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cowards die many times but a brave man dies only once: :Alternative forms - ( cowards die ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a coward dies many times but a valiant only once: :Alternative forms - Cowards die m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cowards die many times before their death: :Alternative forms - Cowards die m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blank check: ⭐Blank Check Permission to spend or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

turn on a dime: ⭐Turn on a Dime Quickly reverse dir ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give one's two cents: :Alternative forms put in your two ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put the cat among the pigeons: 💎Put the cat among the pigeons💎 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

raise red flags: 🔰Raise Red Flags🔰 Warn of trouble ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

until the cows come home: 🔵Until the Cows Come Home🔵 Meani ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

seize the bull by the horns: 🔰Seize ( Take ) the Bull By the Ho ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gnat: strain at a ⭐gnat⭐ and swallow a ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

like a moth to a flame: 💎Like a Moth to a Flame💎 Meaning ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lock horns: 💎Lock Horns💎 Meaning: To lock ho ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fox in the henhouse: ⭐ ( Fox in the Henhouse ( Chickenho ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

jump the shark: 💎Jump the Shark💎 Meaning: To pas ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

kill a fly with an elephant gun: 💎Kill a Fly With an Elephant Gun💎 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

swan song: 💎Swan Song💎 Meaning: A final app ...

١ سال پیش

مدال‌های Farhood