Farhood - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm up the duff: من حامله هستم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm disappointed in you: ازت ناامید شدم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecr: an *Engineering Change Request* ( E ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you angry with me: از دست من عصبانی هستی؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why are you still up: چرا هنوز بیداری؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what keeps you up at night: چی باعث میشه که شبها نمیخوابی؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if i do so myself: تعریف از خود نباشه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm going to turn in: میرم بخوابم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i wake you: بیدارت کردم؟

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find in contempt of court: بی احترامی و اهانت کردن به ( رأی - ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it does not hurt to try: امتحانش ضرری نداره یه بار امتحانش ض ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it doesn't hurt to try: امتحانش ضرری نداره یه بار امتحانش ض ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

volatile: معنای دوستان ✅ ( شخصیت و غیره ) دمد ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

break open: =break apart ✔️متلاشی شدن، وا رفتن ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fussy: ✅ ایراد گیر - دیرپسند - سخت راضی - ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crave: از ته دل خواستن - غنج رفتن دل ✅ سخت ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupt: تحول آفریدن

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow up: بعدی In follow - up interviews wit ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decisively: ✅ با قاطعیت، قاطعانه Iran's presid ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tell on someone: [INFORMAL] ۱ ) لو دادن - خبرچینی کر ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tranquility: SYN: calmness - peacefulness ⭐ pur ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

officiate: ترتیب دادن ( مراسم جشن و ازدواج و. ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be friends: دوستی کردن، دوست شدن

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outlet: فروشگاه As the world's largest conv ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cheaply: e. g. You can live there quite chea ...

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thin skinned: thin - skinned I'm not thin - skin ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hesitant: مردد، همراه با تردید He took a he ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come from behind: ( in sport ) to win when it was ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

your own flesh and blood: هم گوشت و خون خودتون

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sole plate: SOLEPLATE or SOLE PLATE پلیت کفه - ...

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

upper middle class: قشر متوسط به بالا

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tactless: بی ملاحظه SYN: careless, inconside ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

for as long as: تا مادامی که. . . ، تا وقتی که. . ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hothead: آدم کله خراب - قاطی آدم تندخو - آدم ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run errands: معنای دوستان: ✔️ دنبال انجام خرده ک ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beauty is in the eye of the beholder: Alternative forms: in the eye of th ...

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

analyst: 👈تحلیل گر ( اقتصادی، سیاسی و غیره ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shady: ۱ ) سایه دار، پر سایه The door lead ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fabrics: Within four years they were shippin ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exercise: ✅ استفاده، به کار گیری ✅ استفاده کر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be off: عازم شدن - عزیمت کردن - رفتن به سمت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hard ass: کله شق

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hitch: Noun مشکل جزئی/کوچیک A: I know the ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chronicle: ⁦✔️⁩واقعه نامه، رویدادنامه ( به تر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tie: verb ربط/ارتباط دادن، مربوط کردن/د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sow: پراکندن ( تبلیغات، تفرقه، تنفر و غی ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flop: NOUN ( فیلم/نمایش و. . . ) خیطی - ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multitude: This case has raised a multitude of ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

handy: بدرد بخور و پرکاربرد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hard frost: 1 ) A hard frost is a frost where b ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conquer: استیلا/غلبه پیدا کردن، غالب شدن 1 ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jaundice: بیماری یرقان - زردی 💠 A: You will ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impasse: ✔️بن بست US and Iran seek to break ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effluent: NOUN پسماند مایع - پساب SIMILAR s ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one hundred percent: صد در صد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

track: ✔️ردپا There's a track that leads ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

testimony: اذعان، گواهی، شهادت ( در دادگاه ) ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spirit level: تراز SPIRIT LEVEL - A device used ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meadow: Meadow/widow/window ( پنجره/بیوه/ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: [Adj] The council has some spare ca ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the contrary: [PHRASE] ( اتفاقاً ) برعکس، . . . ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a right to: ✔️ محق بودن برای داشتن چیزی یا انجا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lost for words: اسم ییکی از آهنگ های Pink Floyd I ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unsettling: مضطرب کننده - ناراحت کننده - آشفته ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dead end: UN vote to ignore human rights abus ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hoe: ✔️فاحشه ( slang ) hoe noun [INS ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set the tone for: ✔️ حال و هوا، جو و فضای چیزی را تعی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chronic: And it turns out this causes agoniz ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

soar: ۱ ) سربالایی ( خیابان، جاده ) رفتن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

snub: معنای آبادیس ✅ ( نسبت به کسی ) سردی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

should: معنای دوستان: در صورتیکه - اگر - چن ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

execute: نمایش دادن، اجرا کردن، انجام دادن ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get over: معنی primer meaning ش میشه؛ کنار او ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hemline: noun the level of the lower edge of ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sustainability: TheGuardian. com@ Californian firm ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sluggish: Adj بی حال - بی رمق - کسل - تنبل - ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crappy: ADJECTIVE vulgar slang Comparative: ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come over: به دیدن کسی رفتن - به کسی سر زدن M ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

share: VERB ۱ ) ✅ نظر - فکر - ایده - عقیده ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stationary bike: ◾دوچرخه ثابت I work out on my stat ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ever after: e. g. All she wanted was to get mar ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come on to: ◼️come on to somebody ( informal ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: 🟡VERB INFORMAL ✔️ [عامیانه] از شر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: ✔️ عزم و اراده راسخ ( واسه دستیابی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اندوختن: roll up اندوختن، جمع کردن

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no less than: ✔️ حداقل - دست کم - کَمِ کَم :SYN ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come along: معنای دوستمون ✔️ پیش رفتن روند چیزی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equitable: ✅منصفانه - عادلانه De - dollarizat ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comprehension: فهم - درک مطلب ( عمیق و همه جانبه ) ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull off: He pulled off his sweater او ژاکت ش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ubiquitous: ADJECTIVE SYN: pervasive فراگیر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engaging: ✔️ مشغول کننده - درگیر کننده ( از ج ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handout: [NOUN] handout بصورت چسبیده اسم هست ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breathable: دارای قابلیت نفس کشیدن راحت، از لح ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snack: Noun خوراک مختصر و سبک - میان وعده ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subside: نشست کردن، فرو رفتن As the island s ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

canteen: ۱ ) نهارخوری - غذاخوری ( در محیطی م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

locksmith: Noun قفل ساز - کلید ساز What woul ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stretcher: برانکارد Mind out! We're coming th ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come out of nowhere: از ناکجاآباد پیدا شدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ruthless: Don't be taken in by his charm—he's ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instruct: SYN: Command دستور دادن فرمان دادن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drag away: DRAG SB AWAY - فرستادن کسی پی کارش ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep an eye on: معنای دوستمون: چهارچشمی مواظب بودن ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

neglect: ✅نادیده گرفتن ✅بی توجهی کردن ?Is i ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

notice: ✅دیدن، ملاحظه کردن ✅متوجه شدن از طر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grant: ✅ پذیرفتن یا اجابت کردن درخواست ( م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

surge: [noun] ( علم مکانیک ) پدیده زیانبا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you happy now: الان خوشحال شدی؟ دلت خنک شد؟

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

novelty: ✅تازگی ✅جدیدی، جدیدبودگی ✅نوینی، نو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hatch: دریچه ( نوعی درب در مخازن تحت فشار ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

showcase: به معرض نمایش گذاشتن جلوه گر کردن ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relegate: محول کردن/شدن - سپردن [کاربرد مجهو ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swept: ✔️ ( با حرکت تند و سرتاسری ) درکشید ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

block out: 💠بیایید با هم range گسترده کاربرده ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notion: ✔️تصویر ذهنی - پنداشت - اندیشه ی مب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bombshell: بمب خبری - خبر ناگهانی ( معمولا بد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corporal: Several parents spoke out against t ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resonate with: معنای دوستمون: ✔️ ارتباط برقرار کرد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come as a something: idiom come as a surprise/relief/blo ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tactless: بی ملاحظه SYN: careless, inconside ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hesitant: مردد، همراه با تردید He took a he ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meticulous: meticulous detail جزئیات دقیق و موش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rehabilitation: ✔️ بازپروری ✔️ اصلاح و تربیت مجدد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deficit: کسری بودجه The government has its ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dodge: تلفظ: [داٰج] ⭐ جاخالی دادن - ( با ح ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

assimilate: معنای دوستمون ✔️شبیه کل شدن ✔️ ( به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel sorry for: feel sorry for someone کباب شدن دل ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chronic: And it turns out this causes agoniz ...

٣ ماه پیش

مدال‌های Farhood