Farhood - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

toxic: معنای دوستان ✅ ( از نظر رابطه و فرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

variant: گونه Iran says local COVID - 19 va ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

displacement: ✅آوارگی - بی خانمانی Abdollahian d ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pipe bomb: بمب دست ساز Pipe bombs left outsid ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close knit: ?Which member of your family are yo ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grain: غلات ( ذرت، جو، گندم و غیره ) Some ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

douse: روی چیزی آب، بنزین یا غیره ریختن W ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dignity: ۱ ) کرامت - حرمت ۲ ) شان - مقام - م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

railing: SYN: banister

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sign up for: داوطلبانه وارد کاری شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

announcement: خبر، اطلاعیه، آگهی ( رادیویی/تلوی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

clout: نفوذ ( سیاسی و اجتماعی ) 1 ) Whoe ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in turn: ✅ متعاقباً - نتیجتاً Do museums pa ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fortress: Fort : قلعه - دژ ( کوچک ) Fortress ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

unheard of: بی سابقه، هرگز رخ نداده/وجود نداشته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deputy: معاون، قائم مقام I'd like you to ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

kale: این سبزی بیشتر شبیه جعفری و گشنیزه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gravy: ⁦✔️⁩گریوی ( سسی که از آمیختن آب گوش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hostel: hostel [هاس تِل] خوابگاه ( دانشجویا ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be due: انتظار می رود، موعدش است 1 ) The t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

paternity: پدر شدن، بچه دار شدن ( برای مردان ) ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adversity: بدبیاری - ناملایمات :SYN misfortun ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lure: ✓lure 🗣️[لور] VERB ۱ ) جذب کردن ۲ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outbound: برون مرزی - خارج کشوری SYN: depart ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over there: معنای دوستان: اونجا - اون طرف ( ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flip flop: ⭐Flip - Flop⭐ ( . v. or n ) To va ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

renounce: 🔰 ( معمولا به طور رسمی و علنی ) صر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compile: ( از سرچشمه های مختلف ) گردآوری کرد ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

smart ass: بچه زرنگ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

battery: ⁦✔️⁩ضرب و جرح Sir Rod Stewart and ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

longevity: طول عمر :SYN lifetime 1 ) one of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck off: [VERB] ( توهین آمیز به شدیدترین حا ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

summit: ✔️قله The most direct path to the s ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chemistry: You can feel the chemistry between ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

theft: Theft دزدی Thief دزد She appeared ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cope: :Synonym "manage" ✔️از پس ( چیزی ی ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over time: در گذر زمان - با گذشت زمان - طی زما ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grove: orange grove باغستان پرتقال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect: :Meaning when you reflect on someth ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the whole: ۱ ) در مجموع - رویهم رفته هم میتونه ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

count: [Verb] ⁦✔️⁩ اهمیت/ارزش داشتن، مهم ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

strain: [Verb] ⁦✔️⁩تحت فشار/تنش گذاشتن دارا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

study: verb بدقت نگاه کردن، برانداز کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reeling: The deal promises Iran economic inc ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get on with: ۱ ) مابقی کاری را ادامه دادن - ادام ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taper off: ✔️ترک کردن ( مصرف مواد یا دارو ) ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring home: [استعاری] چیزی/مطلبی را روشن کردن ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring something home to someone: [حقوق] اتهامی را گردن کسی انداختن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a claim on something: ادعا سر چیزی - سر چیزی ادعا داشتن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a claim on someone: a claim on someone ادعا علیه کسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay charges: بصورت رسمی کسی را به انجام یک جرم/ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to sound the alarm bells: [استعاری] هشدار دادن و به صدا آمدن/ ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put right: اوضاع را درست کردن یا سر و سامان دا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

must: تفاوت must و should must: باید اجبا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

complement: implement noun ابزار، اسباب، آلت، و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

draw: noun 1 ) قرعه کشی Liverpool have an ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دانش اموز: Pupils may be newly arrived in Brit ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preservative: [پرزرویشن متریال و تجهیزات صنعتی] م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desiccant: 🗣️ [دِسیٖ کِنْت] ▪️▪️▪️ desiccan ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give remarks: ✅متذکر شدن - خاطر نشان کردن Presid ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allocating funds: Collocation: اختصاص دادن بودجه به چ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demerit: عیب - ایراد - بدی - نکته منفی - مضر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

financial standing: اعتبار مالی یک فرد - خانواده - کمپا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

financial status: وضعیت مالی یک فرد - خانواده - شرکت ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diarrhoea: UK: diarrhoea US: diarrhea 🗣️ دای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at your service boss: چشم، چاکرتونم هستیم آقا. در خدمتیم ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undue: ADJECTIVE ⁦✔️ ⁩ بیجا - بی مورد - غ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scowl: عبوسی کردن، ابرو درهم کشیدن The o ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housing problems: :Meaning 1 Housing problems include ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whole grain: غله سبوس دار whole grains غلات سبو ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عزیزم: dove !come my dove, don't be afraid ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

set goal: هدف گذاری کردن

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rely on: ✅ روی کسی یا چیزی حساب باز کردن ✅ م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laydown area: انبار با فضای مسطح و روباز پروژه ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worksite: سایت کاری - محل فیزیکی اجرای پروژه ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

curse: ⁦✔️⁩معضل E. g. They look on single ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

develop: ( بیماری یا اِشکال و غیره ) دچار شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seemingly: یه قید بیشتر FORMAL هست ✔️ به نظر - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

curse: طلسم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

expedition: ⁦✔️⁩هیئت اعزامی I think we've chos ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

find: 1 ) I found myself wondering why مت ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

financial strength: توان مالی - بضاعت/قدرت مالی SYN: f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buttress: تقویت کردن - قوی کردن - پشتوانه بود ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set off: Ex: We counted up to fifty, then se ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is because: این امر به این دلیل است که - برای ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

this is because: معنای دوستمون: این امر بدین دلیل اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

owe to: معنای دوستمون: به خاطر - به علت - ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oral admission: oral admission دخول آلت تناسلی مردا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

standout: NOUN - someone or something that y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come back tomorrow: برید فردا بیاید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crimson: Crimson Gold a film by Jafar Panahi ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

LAG: عقب بودن He lagged a few steps beh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowledgeable: وارد بکار - باسواد . . . I belie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm good: =I'm fine ⭐⭐⭐ 1 ) USED AS A GENER ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall: 1 ) Although the curtain has now fa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impart: SYN: instill

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transcend: Verb فراتر رفتن از چیزی مثلاً مرز ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn the tables: اصطلاح رایج، با معادل های فارسی: ۱ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what is it: SYNs: what's the problem? what do y ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most important: . e. g Perhaps most important, we c ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

illusion: ⁦✔️⁩تصور اشتباه ( باطل ) ، خیال واه ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interim: Noun ✔️ ( زمان مابین دو چیز ) حین - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plead: ( در دادگاه ) مدافعه کردن، ( اتها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

figure out: از پس کاری برآمدن، حل کردن ( مسئله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weaponization: معنای دوستمون ✔️از چیزی به عنوان سل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheat: کلاه گذاشتن سر کسی e. g. A: What ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استین هرکه نو شد قبله گاه مردمان شد: With cloth newly cut. You will be w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the hell out of here: زمانی که حوصله کسی رو دیگه ندارید ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hurry up: SYN: get moving محاوره ش میشه دست ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up: بالا زدن - بالا بردن - بالا کشیدن ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stop crowding: شلوغ ش نکنید e. g. A: Stop crowdi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خدا بد نده: What's happened to you? ( If the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procrastinator: ?What is the busiest part of the da ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

field: رسیدگی کردن - پاسخ دادن SYN: answe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collide: ✅ ( از نظر شخصیت یا اندیشه و غیره ) ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be due to: ۱ ) از . . . ناشی شدن ۲ ) قرار بود/ ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think outside the box: Think Outside the Box ✔️ Try to sol ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stimulate: Simulate شبیه سازی کردن Stimulate ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i dare you: Wear the low - cut blouse with your ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دروازه بان: goalie

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

splinter: [NOUN] خرده ( شیشه یا چوب یا فلز یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inevitable: ADJECTIVE روی دادنی - اجتناب ناپذی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rift: NOUN ( در روابط دوستانه ) اختلاف - ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pity: adj petty ۱ ) کم اهمیت - کم ارزش - ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desperately: Desperately needed - شدیداً مورد ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take action: ✔️دست به یه کاری زدن - یه کاری انجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pass down: به ارث گذاشتن مثال: One object tha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cross dresser: مبدل پوش، کسی که لباس جنس مخالف را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stillborn: مرده زاییده شده، مرده بدنیا آمده R ...

١ سال پیش

مدال‌های Farhood