Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

associated with: مرتبط با - در ارتباط با Boris John ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

f and g system: - سیستم پایش گاز و آتش - سیستم تشخ ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ask if they will feed us: بپرس ببین چیزی هم میدن بخوریم؟

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decoy: e. g. The Russians Just Blew Up A ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high street: NOUN ( UK high street ) ( US mai ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقصر: culprit A window was broken and we ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it pays to: I find ( that ) it pays to be hones ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chop: I found him in the kitchen chopping ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harsh: The institutions in which these peo ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweeping change: The report called for sweeping chan ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bear: ✅کاستن، کاهش دادن . e. g In June 2 ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shelf life: معنای دوستان: ✔️ ماندگاری - عمر انب ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

موجب شدن: 1 ) result in 2 ) bring about

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به جا گذاشتن: deposit

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matters: Matters of discipline fall outside ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dangle something in front of someone: ✔️ ( با تکان دادن چیز دلخواه - کسی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

توام: simultaneous توأم، همزمان

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

التماس کردن: We would spend every meal time entr ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disapproval: I felt their disapproval مخالفت/ناخ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jelly: What is it? It feels like jelly این ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

recruit: استخدام کردن، جذب نیروی تازه کردن ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boast: معنای دوستان: دارا بودن - برخوردار/ ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

surface: بیرون آمدن، درز پیدا کردن به بیرون ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be shot: be shot get shot گلوله خوردن تیر خو ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep the mind sharp: حفظ کردن ذهن در حالت تند و تیز، ذهن ...

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fowl: [فَأوْل] :SYN Bird . . . and fowl ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communicate: Communicating information اطلاعات م ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تدارکات: supplies money/supplies/time پول/ت ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

other than: to show or give information in ways ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiara: نیم تاج - تاج پرنسسی ( زنانه ) ریش ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dog: :Adjectives for dogs Clingy Adorab ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interpretation: ✅برداشت - تعبیر ( از یک مطلب یا موض ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

estate agent: She has worked as an estate agent a ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hostile: ۱ ) خصومت آمیز She claimed her str ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scalp: پوست سر با مو He tried to brush wha ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rowdy: جنجال به پا کن They were being ext ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deliver: ✔️ ( سخنرانی ) کردن، ( خطابه و غیره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tackle: ◾ مهار کردن ( مسئله و مشکل ) ، برخ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shoots: جوانه گیاه وقتی که تازه داره از زیر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

step forward: پا پیش گذاشتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run on: حرکت کردن روی ( ریل و غیره ) Train ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

villain: آدم بد ( فیلم و سریال، مقابل قهرمان ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hold still: تکون نخور، حرکت نکن

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appeal: noun ✅التماس - درخواست - تقاضا ✅در ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stereotype: 🔷prototype نمونه اولیه ( قطعه و . ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune: آهنگ، موسیقی همراه با آواز Hey - t ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discretion: 🗣️دیٖس کِرِشِن ✓ صلاحدید - صوابدی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: بعهده گرفتن - در دست گرفتن 💠 The ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aura: تجلی، حالت و روحیه ( شخص یا چیز یا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whale: نهنگ The whale has a very distinct ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AID: همدستی ( کردن ) ، همدست ( بودن ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrutiny: بررسی دقیق و موشکافانه To protect ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proxy: معیار - شاخص More generally, peopl ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pounce: VERB ۱ ) ( استعاری ) غنیمت شمردن فر ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mobilize: بسیج شدن/کردن، به حرکت درآمدن/درآو ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

Move: ( Informal ) ( بسرعت ) شروع کردن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bullies: زورگوها

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ledge: لبه پرتگاه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rendezvous: پاتوق، محل قرار ( ملاقات ) The l ...

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meet: برآوردن ( شرایط یا الزامات چیزی را ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clarify: شفاف سازی کردن - توضیح دادن - روشن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dry tripping: خشک کردن چیزی با دست زدن ( لمس مکرر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unleash: SYN: unlock - let go - unbind

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brooch: گل/سنجاق بزرگ سینه ( زنانه ) a br ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sprint: به سرعت دویدن ( به ویژه در فاصله ی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

receptionist: E. g. The receptionist had a bright ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn: VERB از حالتی یا وضعیتی به حالت دیگ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shiny: براق I picked a piece of fluff off ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

die: Verb از بین رفتن - نابود شدن 💠 Yo ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get a job: کار پیدا کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

before: از قبل، از پیش The bill was laid ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obligation: to lay somebody under an obligation ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bill: [NOUN] ✔️ لایحه ( قانونی ) The bi ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trump: غلبه کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be about to: ۱ ) قصد داشتن جهت انجام کاری بزودی، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tie: verb ربط/ارتباط دادن، مربوط کردن/د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ribbon: روبان She wrapped the present and ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take steps: . E. g We are taking steps to preve ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be about: ◾درباره . . . بودن، مرتبط/مربوط بود ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crucial: ⁦✔️⁩بسیار مهم 1 ) This is a 💥cruc ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steep: ۱ ) پر شیب - شیب تنددار Crowds of v ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extortion: You accusing me of extortion? داری ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spring: ⭐نقش اسم و فعل و صفت رو بازی می کنه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step off: قدم پایین گذاشتن از جایی One of de ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cuts: ⁦✔️⁩کاهش درآمد/حقوق The new cuts wi ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

patronizing: ( طرز رفتار/برخورد ظاهراً ) دوستانه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

escalate: ( تنش و جنگ و غیره ) بالا گرفتن، تش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coat hook: نوعی رخت آویز - کت آویز We need a ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abusive: توهین/تحقیر آمیز Her husband's vio ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loss: از دست رفتن/دادن The group will st ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

participant: شرکت کننده Study participants deve ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

place: VERB قرار دادن - گذاشتن - در محلی گ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

consent: Consent= موافقت، رضایت [کِن سِنت] ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

promising: ✔️نوید بخش نوید دهنده، ⁩امید بخش، ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in limbo: در هاله ای از ابهام - وضعیت نامشخص ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug somebody or something away: SHRUG SOMEBODY/SOMETHING OFF/AWAY 1 ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll up one's sleeves: [INFORMAL] - prepare to fight or w ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the face of: علیرغم - با وجود :SYN in spite of ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

congestion: E. g. The school run in the morning ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quiff: یکجور مدل موی مردانه ?Do you care ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grim: ناخوشایند، ترسناک The report drew ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

limp: لنگیدن، لنگ زدن ( در راه رفتن ) e ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genuine: Politico. com@ The warnings come a ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come up: ✔️ پیش آمدن - اتفاق افتادن ✔️ نیاز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discerning: . e. g New forms of media allow aud ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lumber: Noun US ✔️ تیر چوبی چهارتراش - تخته ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squat: ✔️ ( بدون اجازه یا حق قانونی ) در م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collision: تصادف ( دو چیز ) - تصادم - برخورد � ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stifle: 🗣️ سْ تاٰی فِل ۱ ) خفه کردن - خفه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magic trick: e. g. to perform somersaults/magic ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stipulate: stipulate قید کردن - تصریح کردن - ب ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drive away: دور شدن/کردن We saw their car outs ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dealer: معامله گر، سوداگر All registered ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affairs: مسائل، مصالح، امور The report as ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

registered: ( قانونی ) ثبت شده، رسمی All regi ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lie on: دراز کشیدن . E. g 1 ) I lay on the ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay in: دراز کشیدن در 1 ) A man lay dead i ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at stake: معنای دوستمون: ⁦✔️⁩موضوع بحث، موضوع ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tatters: . e. g 1 ) Their dreams lay ⭐in tat ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

مدال‌های Farhood