Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bid: ⁦✔️⁩مبلغ پیشنهادی ( دادن ) - قیمت خ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sustain: سر پا نگه داشتن، حفظ کردن Data nec ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abusive: توهین/تحقیر آمیز Her husband's vio ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

illusion: ⁦✔️⁩تصور اشتباه ( باطل ) ، خیال واه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipated: ✔️ مورد انتظار ✔️ از قبل برنامه ریز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endorse: صحه گذاردن تایید کردن The first th ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disclose: :Meaning if you disclose new or sec ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simmer: Meaning: when a quarrel is simmerin ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

affairs: مسائل، مصالح، امور The report as ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

provide: ✅در اختیار گذاشتن ✅در دسترس گذاشتن ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grotesque: در لغت هر چیز تحریف شده، زشت، غیرعا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

limp: لنگیدن، لنگ زدن ( در راه رفتن ) e ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

puff: هن هن کردن، نفس نفس زدن "I ran al ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

discretion: 🗣️دیٖس کِرِشِن ✓ صلاحدید - صوابدی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hawk: جار زدن و جنس فروختن، دوره گردی کر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hostile: ۱ ) خصومت آمیز She claimed her str ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll in: ⁦✔️⁩ظاهر شدن [Bad Weather] [Colloca ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

squat: ✔️ ( بدون اجازه یا حق قانونی ) در م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abode: Welcome to our humble abode خوش اوم ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shiver: لرزش، لرزیدن She turned pale and ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

over time: در گذر زمان - با گذشت زمان - طی زما ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be through: 📌 ( Be through ( in/with 🔰تمام ک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scrutiny: بررسی دقیق و موشکافانه To protect ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

extortion: You accusing me of extortion? داری ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

to think: ◾ ( . . . to think ( that فکرش رو ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rely on: ✅روی کسی یا چیزی حساب ( باز ) کردن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mutter: ?What are you muttering چی با خودت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

humility: humility: تواضع - فروتنی humanity : ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a fortune: ✔️ کاسبی کردن - پول خوب دراوردن - ث ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resentment: رنجش، دلخوری it still stirs resent ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AS: مطابق - در تطابق با 💠 Specific P ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گل و لای: mud Poor Kathy fell flat on her fa ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به جا گذاشتن: The flood waters fell, depositing m ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sideline: ✅از بازی یا معرکه خارج کردن ✅از گرد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ferment: تخمیر شدن You make wine by leaving ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect on: اندیشیدن - تعمق و تفکر کردن - در نظ ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tips: انعام ( گارسون رستوران و غیره ) ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

universally: در همه جا a man who was universall ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discernable: . . . However, with Russian Su - 3 ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapprochement: . e. g Saudi foreign minister arriv ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cryogenic: TSO Valve The venting direction fo ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inaudible: غیر قابل شنیدن - ( صدای صحبت کردن ) ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collude: ✔️ ( در امور غیرقانونی ) همدستی کرد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underlie: . e. g Understanding project evalua ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaunt: معنای دوستان: ✔️خودنمایی کردن ✔️جلو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

compelling: ✅ ( در مورد استدلال و غیره ) مجاب ک ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closure: The closure of the factory brought ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double chin: . e. g Always put your tongue to th ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

years to come: ✔️معنای دوستان سال های پیش رو - سال ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with something: ⭐Come to Terms With ( Something ) ⭐ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with: ⭐Come to Terms With ( Something ) ⭐ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be passionate about: [Collocation] ✔️ اشتیاق داشتن در مو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep a journal: :Meaning to enter or record daily t ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

literature: معنای دوستان: ✔️متون تحقیقی منتشر ش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive back: We didn't arrive back at the hotel ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come away: بیرون آمدن از ( مکان یا رویداد و غی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonapplicable: نامربوط - مورد ندارد - بی ارتباط نا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specialty store: فروشگاه هایی که بصورت تخصصی یک گروه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poke: . e. g Trump ⭐pokes at⭐ Netanyahu, ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

augmented reality: . e. g . . . Smartphones have also ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moron: Noun :SYN imbecile

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbecile: Noun :SYN moron

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invigorated: 👈🏿?Why do artists create beautifu ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retarded: Adj :SYN imbecile

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive a hard bargain: ⭐Drive a Hard Bargain⭐ To negotiate ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engrossed: ✔️غرق ( در کاری ) . e. g When I w ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's quite a story: :Alternatives that's quite a story ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well crafted: ✔️ خوش ساخت I recently watched the ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conscious: conscious [adj] خودآگاه unconsci ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

عزیزم: dove !come my dove, don't be afraid ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passover: [Phrasal Verb] Pass over ✔️ترفیع ( ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: . e. g Donald Trump says he will as ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get an idea of something: یافتن ایده ای - بدست آوردن ایده ای ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

altitudinous: مرتفع - بلند - رفیع

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get involved in: علاقه پیدا کردن به کاری - جذب کاری/ ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

price point: قیمت فروش ( برای مصرف کننده ) Mea ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite often: اکثر مواقع - اکثر اوقات - غالب اوقا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mix and match: ترکیب و هماهنگ کردن چیدمان چند شی د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regretted: [Verb] regret past tense: regretted ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke emotions: برانگیختن احساسات Do you like art? ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go into: صرف کردن وقت، هنر، تلاش و انرژی در ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gamesmanship: Meaning: 1 ) Gamesmanship is the us ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in its own right: به خودی خود - فی نفسه اون right آخ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch the light: برق زدن و درخشیدن زیر نور مصنوعی و ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have an eye for: چشم به چیزی داشتن مترصد بدست آوردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultural experiences: تجربیات فرهنگی Meaning: Activities ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transcendental: Meaning: beyond the limits of ordin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approve: تصویب کردن مثلاً یه قانون تو مجلس ی ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beggar: معنای آبادیس ✔️ ( انگلیس - محبت یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give a concert: ✔️ کنسرت ارائه دادن - کنسرت گذاشتن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstamped: کوبیده نشده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attorney: ⁦✔️⁩ وکیل دادگستری - وکیل دعاوی "M ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buffet car: بوفه قطار - واگن محل فروش مواد خورا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

package drawing: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه پکیج ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

weigh in: ✔️ نظر دادن - اظهار نظر کردن - گفتن ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

figured: در نظر گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spider: 1 ) Spiders and scorpions are membe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

static equipment: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐تجهیزات ثابت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detail drawing: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه جزئیات ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in earnest: جدی، با جدیت، با تصمیم مصمم In two ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring up: پیش کشیدن بحثی - مطرح کردن موضوعی ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stupid money: پول قلمبه و باد آورده ای که به طرز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumb money: سرمایه و پولی که سرمایه گذاران و اف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

licence plate: 1 ) noun NORTH AMERICAN a sign affi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defend: طرفداری کردن - دفاع کردن از 💠 Sci ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital punishment: Meaning: 1 ) Capital punishment, al ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restaurant car: رستوران قطار - غذاخوری قطار - کوپه/ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dinning car: رستوران قطار - واگن غذاخوری - کوپه/ ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battery limit: معنای دوستمون: محدوده و ابتدای مسیر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ride shotgun: نشستن صندلی کنار راننده جلو خودرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equipment foundation: ⭐فونداسیون تجهیزات مکانیکی و غیره⭐ ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: ✅ ( انسان - با آموزش یا ممارست و غی ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fancy doing something: to fancy doing something انجام کار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i don't fancy that: علاقه ای/میلی نداشتن به انجام کاری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soft foot: لقی پایه های دستگاه متحرک ( الکتروم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bracket segment: سیستم اهرم بندی ساعت اندیکاتور در ا ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goad: تحریک کردن کسی به انجام کاری - بران ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the brakes: [استعاری] متوقف کردن کاری - دست کشی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measuring device: دستگاه ها و گیج های اندازه گیری از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job site: سایت کاری - محل فیزیکی اجرای پروژه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk in: بصورت چسبیده walk - in صفته و معناش ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obsolete: ADJECTIVE 🗣️آبْ سِلیٖت آنچه که دی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitable: adj مهمان نواز - مهمان دوست - مهمان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Log: Noun گزارش روزانه عملیات/پارامترهای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oil mist system: = oil mist lubrication = oil mist l ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tumble dry: Verb خشک کردن لباس ها بعد از شستشو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toned legs: پاهای خوش فرم Paris Hilton showcas ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timber: Noun UK ✔️ تیر چوبی چهارتراش - تخته ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provisional: 🗣️ پِر وِ ژِ ناٰل ADJECTIVE موقت ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devote a budget: اختصاص دادن بودجه معمولاً از طرف د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در خدمت شما هستم: I'm at your service.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't play at being ill: e. g. A: Pull up your sleeve, get ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get ready: حاضر شدن - آماده شدن A: Pull up yo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrow: Drive arrow into something پرتاب ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive arrows: پرتاب کردن تیر/پیکان به سمت چیزی یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

useless: ADJECTIVE به درد نخور - بی مصرف Ex ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

مدال‌های Farhood