Farhood - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٣١ دقیقه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

family gathering: ✔️ معنای دوستان . . . I was at a ...

جدید ٨ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٥ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beat: ✔️ خط سیر - مسیر ✔️ محل گشت یک افسر ...

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divine: divine intervention دخالت خداوند

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

epoch: دوره یا عصر تاریخی دوران - روزگار - ...

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogate: VERB ۱ ) بازجویی کردن - بازپرسی کرد ...

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

place: ✅جایگاه ✅مرتبه ✅شأن و مقام . e. g ...

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainable: ✔️ قابل پایش - رصد پذیر It is uni ...

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treatment: ⁦✔️⁩رسیدگی The plants usually requi ...

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infected: آلوده ( به ویروس و غیره ) If an e ...

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

result in: SYN: Lead to - Bring about

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dense: ✔️ متراکم - انبوه - پرپشت 👉🏿 One ...

جدید ٢١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pressing priority: اولویت عاجل - اولویت فوری فوتی ★Th ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blunt: رُک، گستاخ She's very blunt, but a ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up with: ⁦✔️⁩کار بیشتر جهت جبران کردن عقب اف ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

premises: ساختمان، فضاهای ساختمانی The firm ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spike: [noun] ✔️⁩ افزایش ناگهانی و بزرگ در ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ease: شل کردن ( مثلا طناب سفت را یا قیمت ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

irritate: کفر کسی ر دراوردن، کسی ر به شدت عصب ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make into: E. g. They've made the spare room i ...

١ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what do you say: چی میگی؟

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

renewal: نوسازی Renewal of this area is bei ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wind power: ⁦✔️⁩انرژی بادی renewable energies l ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as such: معنای دوستان: بدین لحاظ - ازین رو - ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

settle in: خو گرفتن - عادت کردن - جاگیر شدن - ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allay: The government is trying to allay p ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mutiny: VERB تمرد کردن - سرپیچی کردن از اجر ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

account for: ✔️ تشکیل دادن ( بخشی از چیزی ) - تش ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apologetic: ADJECTIVE پوزش آمیز - شرمسار - عذرخ ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: ✅ کار کسی یا وضعیت چیزی به فلان جا ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in on: 1 ) knowledgeable about ( something ...

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sway: Verb ✔️ تحت تاثیر قرار دادن دیدگاه ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patronize: VERB رئیس وار رفتار کردن - ( تداعی ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contain: ✔️ جلوگیری کردن - باز داشتن - محدود ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swallow: زیر سبیلی در کردن - انکار کردن - کن ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seamlessly: ⭐seamlessly: به آرامی و به شکل نامح ...

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outline: ✅طرح کلی ( بدون جزئیات ) - طرح ریزی ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

occasion: مناسبت - موقع ( مثلاً: برخی مواقع ) ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boost: ترقی، پیشرفت The move gave her ca ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

game changer: ⁦✔️⁩برگ برنده Californian firm tou ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on account of: بواسطه - بدلیل - بعلت :SYN because ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get up: در مورد مکان: ✅بالا آمدن ✅بالا رفتن ...

٢ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

save up: پول پس انداز کردن به قصد خرید چیزی ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generally speaking: به طور کلی، در کل و . . . What ki ...

٣ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stigma: ✔️ خفت - نشانه سرافکندگی For child ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

confidant: ✅دوست مورد اعتماد ✅محرم راز ✅محرم ا ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

retention: ✔️حفظ - یاد سپاری - ماندگاری - نگهد ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

security lapse: نقص/اشتباه/خطای امنیتی 💠 Top Isra ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

see: 1 ) to see a/the need for something ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distress: [noun] Chickens seem to, exhibiting ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

despair: سرخوردگی، فروماندگی Her husband's ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thoughtful: adjective معنای دوستمون: ✔️ مدام ب ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expectancy: امید به زندگی Americans have one o ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crunch: ✔️محاسبات پیچیده انجام دادن ✔️تحلیل ...

٤ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was off the chain: معرکه بود

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop taunting him: مسخره ش نکن

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why took you so long: چرا اینقدر دیر کردی

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rescind: فسخ کردن ( قانون یا فرمان و غیره ) ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rebound: ✔️نوجان شدن، قوت گرفتن، جان گرفتن ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bombshell: بمب خبری - خبر ناگهانی ( معمولا بد ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

block out: 💠بیایید با هم range گسترده کاربرده ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spend a fortune: پول زیادی خرج کردن ?Would you pay ...

٥ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

swept: ✔️ ( با حرکت تند و سرتاسری ) درکشید ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

notion: ✔️تصویر ذهنی - پنداشت - اندیشه ی مب ...

٥ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resonate with: معنای دوستمون: ✔️ ارتباط برقرار کرد ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw out: بیرون کشیدن چیزی/کسی از جایی ( =pu ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: NOUN ( بصورت چسبیده ) فروپاشی و ا ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apparatus: The whole apparatus of communism wa ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

journal: ✔️ محور یا شفتی که یاتاقان/بیرینگ ر ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck off: [VERB] ( توهین آمیز به شدیدترین حا ...

٥ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

memory retention: :Meaning the ability to remember in ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

much needed: compound adj به شدت مورد نیاز - به ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interaction: ✅تعامل ?How does history impact ou ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

curated: adj انتخاب شده - گزیده شده curated ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: [NOUN] TAKEAWAY ( بصورت چسبیده ) ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: ✔️ رسیدگی کردن ( به کار یا عملی عقب ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep up with: پا به پای کسی یا چیزی رفتن ( پیش رف ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cherish: عزیز شمردن - خوب توجه کردن به - حفظ ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

post: 🔷 تیر - تیرک ( دیرک ) A sailor th ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over there: معنای دوستان: اونجا - اون طرف ( ا ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beau: [SINGULAR] BEAU 👈[بُُ] ✅دوست پسر ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get on with: ۱ ) مابقی کاری را ادامه دادن - ادام ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: بعهده گرفتن - در دست گرفتن 💠 The ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

weather: VERB ✔️ ( در اثر شرایط و اوضاع و اح ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

projection: ✔️برآورد، پیش بینی ( از روی مدارک و ...

٥ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

draw away: دور شدن He approached her but she ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wreath: wreath: تاج گل bouquet: دسته گل n ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

helm: noun اداره - سکان - زمام ( مجازاً ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

corporal: Several parents spoke out against t ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

push into: 1 ) The doctor pushed a needle into ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm up the duff: من حامله هستم

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm disappointed in you: ازت ناامید شدم

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecr: an *Engineering Change Request* ( E ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you angry with me: از دست من عصبانی هستی؟

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why are you still up: چرا هنوز بیداری؟

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what keeps you up at night: چی باعث میشه که شبها نمیخوابی؟

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if i do so myself: تعریف از خود نباشه

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm going to turn in: میرم بخوابم

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i wake you: بیدارت کردم؟

٦ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find in contempt of court: بی احترامی و اهانت کردن به ( رأی - ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it does not hurt to try: امتحانش ضرری نداره یه بار امتحانش ض ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it doesn't hurt to try: امتحانش ضرری نداره یه بار امتحانش ض ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

volatile: معنای دوستان ✅ ( شخصیت و غیره ) دمد ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

break open: =break apart ✔️متلاشی شدن، وا رفتن ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fussy: ✅ ایراد گیر - دیرپسند - سخت راضی - ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crave: ( از ته دل ) خواستن ✅سخت نیاز داشتن ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupt: تحول آفریدن

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow up: بعدی In follow - up interviews wit ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decisively: ✅ با قاطعیت، قاطعانه Iran's presid ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tell on someone: [INFORMAL] ۱ ) لو دادن - خبرچینی کر ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tranquility: SYN: calmness - peacefulness ⭐ pur ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

officiate: ترتیب دادن ( مراسم جشن و ازدواج و. ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be friends: دوستی کردن، دوست شدن

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outlet: فروشگاه As the world's largest conv ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cheaply: e. g. You can live there quite chea ...

٦ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thin skinned: thin - skinned I'm not thin - skin ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hesitant: مردد، همراه با تردید He took a he ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come from behind: ( in sport ) to win when it was ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

your own flesh and blood: هم گوشت و خون خودتون

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sole plate: SOLEPLATE or SOLE PLATE پلیت کفه - ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

upper middle class: قشر متوسط به بالا

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tactless: بی ملاحظه SYN: careless, inconside ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

for as long as: تا مادامی که. . . ، تا وقتی که. . ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hothead: آدم کله خراب - قاطی آدم تندخو - آدم ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run errands: معنای دوستان: ✔️ دنبال انجام خرده ک ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beauty is in the eye of the beholder: Alternative forms: in the eye of th ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

analyst: 👈تحلیل گر ( اقتصادی، سیاسی و غیره ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shady: ۱ ) سایه دار، پر سایه The door lead ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fabrics: Within four years they were shippin ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exercise: ✅استفاده، به کار گیری ✅استفاده کردن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be off: عازم شدن، عزیمت کردن، رفتن به سمت م ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hard ass: کله شق

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hitch: Noun مشکل جزئی/کوچیک A: I know the ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chronicle: ⁦✔️⁩واقعه نامه، رویدادنامه ( به تر ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tie: verb ربط/ارتباط دادن، مربوط کردن/د ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sow: پراکندن ( تبلیغات، تفرقه، تنفر و غی ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flop: NOUN ( فیلم/نمایش و. . . ) خیطی - ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multitude: This case has raised a multitude of ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

handy: بدرد بخور و پرکاربرد

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hard frost: 1 ) A hard frost is a frost where b ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conquer: استیلا/غلبه پیدا کردن، غالب شدن 1 ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jaundice: بیماری یرقان - زردی 💠 A: You will ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impasse: ✔️بن بست US and Iran seek to break ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effluent: NOUN پسماند مایع - پساب SIMILAR s ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one hundred percent: صد در صد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

track: ✔️ردپا There's a track that leads ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

testimony: اذعان، گواهی، شهادت ( در دادگاه ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spirit level: تراز SPIRIT LEVEL - A device used ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meadow: Meadow/widow/window ( پنجره/بیوه/ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: [Adj] The council has some spare ca ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the contrary: [PHRASE] ( اتفاقاً ) برعکس، . . . ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a right to: ✔️ محق بودن برای داشتن چیزی یا انجا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lost for words: اسم ییکی از آهنگ های Pink Floyd I ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unsettling: مضطرب کننده - ناراحت کننده - آشفته ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dead end: UN vote to ignore human rights abus ...

١ ماه پیش

مدال‌های Farhood