تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

وش درزبان اوستایی وفارسی باستان بمعنی سخن گفتن است ( فرهنگ ریشه فعل های فارسی درزبان های اواستایی وفارسی باستان ، دکترمحمد محمدمقدم ص 58 ) ودربعضی نو ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

ونگ:همان بانگ درزبان فارسی وزبان اوستایی است که درپهلوی بشکل وانگ وبمعنی:بانگ وصدا ( مکنزی ص 152فرهنگ فارسی - پهلوی ، فره وشی ص60 ) بکارگرفته شده وسپ ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

قهاوند" و درگویش های محلی "قاوند" ازتوابع همدان است ومی توان آنرا "کهاوند"ی"کَهوَند"خواند زیرا حرف "ق"دراین نام بدل از"ک"می باشد. کهاوندیا کهوند ( قه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گُه ( گوه ) معادل همان معنی مدفوع انسان است ولی ازنظر ریشه یابی واینکه ازکجا وچگونه این واژه پیداشده ورواج یافته :مرحوم دکترمحمد مقدم درکتاب فرهنگ ری ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تاریخ:اگربه واژه تاریخ ازنظر ریشه یابیبه فرهنگ های لغت نگاه کنید اکثر وبلکه تمام آنها دراین باره گفته اند"گویند" . گویند ترجمه ایست از"قال"درعربی . و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منگ دراوستا وفارسی باستان بمعنی ( ممقّر ) بزرگ وگرامی داشتن است ( فرهنگ ریشه فعل های فارسی دراوستا وفارسی باستان ، دکترمحمدمقدم ص74 ) . که امروزه درم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ورگ درگویش مردم اراک ونواحی روستایی جنوب آن نزدیک به کمیجان که به ترکی هم سخن می گویند نوعی گیاه خارداربا خارهای تیز پاره کننده وپربرگوبا دانه های سر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راستکردان این جای نام درگویش های محلی بشکل های راس کردان وراز کردان گفته می شود. . این واژه ازدوبخش راس درزبانها فارسی باستان واوستایی ( دکترمحمدمقد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بنظر می رسد این واژه دراصل اژک وژک بوده وبهردلیل به شکل فعلی درآمده . اژدرفارسی درنام اژی دهاک یا بعربی ضحاک ودرنام اژدهاواژدرهست که درفرهنگ ایرانی ن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همانطور که درفرهنگ های لغات آمده وکاربران گرامی هم گفته اند معنی آن جان پناه ونگه دارند وپوشاننده ای ازسنگ است ودراصل سنگوربوده وریشه فارسی دارد . ول ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دربرخی ازروستاهای اراک که حتی به گویش ترکی سخن می گویند باران ملایم بخصوص بهاری را وَشَن می گویندوآنرا با فعل می آید بکار می برند. می گویند وشن می آی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مکنزی درفرهنگ کوچک پهلوی بفارسی ذیل کلمه وربمعنی حصار وپناه. کلمه وررابشکل واردرفعل واریدن آورده است . بنابرین باتوجه به معنی ورواریدن چناه گرفتن هم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

اینکه این واژه ریشه ترکی دارد وبه هردلیل نوعی ناسزاواستهزاست شکی نیست . ولی مهم این است که چرا وچگونه وارد زبان فارسی ودرآن پذیرفته شده است؟. زبن هاب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

امروزه همگان ازواژه بشکن همان معنی صدای درآمده ازپیچیدن صدای انگشتان دست را که درشادی ها اجرامی شوددریافت می کنند . ولی موضوع به به قراردیگر ایست . ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیشکک شکل تغییریافته ایست ازواژه اصیل فارسی بشکک بمعنی زلف ومووگیسوو. . . . کسروی درکاروند می گوید ترک زبانان به هرجا که وارد می شدند اگرمعنی آن رانم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درشاهنامه درداستان رفتن بهرام گوربه خانه دهقانی گوهرفروش . . . . پس از ورود بهرام و پذیرایی مفصل، گوهرفروش دختر ش رامعرفی می کند ودریکی ازابیاتی که د ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

فلک وچوب فلک وسیله ای برای تنبیه برای گوش سپاری وفرمان برداری ویادگاری اززمان باستان است . یکی ازوسایلی که برای تبیه گناه کاران ( مجرمان ) بکارمی رفت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نام روستای فضل آباد ازتوابع کمیجان دراصل پَتل آوه یا پاتل آوه بوده وازمزارع روستای سمقاورمحسوب می شدهاست وازآبهای قناتی ازپایه تپه های قازوق جاری ازط ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوشیزه مرکب است ازدوش وایزه؛دوش درپهلوی بمعنی شیر ( خوراکی ) است وایزه دراصل ودرپهلوی ایزک بوده که بعدا بعربی ک به ج تبدیل شده وبصورت ایزج درآمده ازا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دایه باواژه پهلوی DOKHTANدختن ، بمعنی شیرازپستان بیرون آوردن هم ریشه است . , وازهمین ریشه است واژه دوغ که درپهلوی دوُبوده وبمرورتغییریافته وامروزه نی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دُخت بادوشیدن هم ریشه است . واصطلاحاً شیردوشیدن را دختن می گویندوواژه دوغ نیزبازمانده ازاین کلمه است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دشتان:دکترجلیل دوستخواه دریادداشت های ضممیه جلددوم اوستامی نویسد، :�دراوستا"دَخشت "ودرپهلوی "دَخشک"بمعنی علامت ونشان وبطورکلی ونشان خونی است که زنان ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اَشَون:دوستخواه دریادشت های ضممیه جلددوم اوستامی نویسد:اَشَون:"پیرواَشَه، پیروراه اَشَه"، "ضد دُروَند". اَشَه: ( =اَشا ) بمعنی "راستی"وجزءاصلی نام ا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وین ازآلات موسیقی زهی بوده است . این واژه بمرور به ون تبدیل شده است . این واژه ازونگ Vang: ( پهلوی ) آوازبلند ( فرهنگ فارسی به پهلوی ، دکتربهرام فره ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی نای وازسازهای بادی است که درجنگ ها کاربرد داشته برآمد خروشیدن گاودم دم نای رویین و روئینه خم. فردوسی.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خر سه پا: بنا به نوشته های بندهش که کتابی است به پهلوی و بندهشن به معنی �آفرینش آغازین� یا �آفرینش بنیادین� است. نام اصلی کتاب، چنان که در ابتدای متن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاشو:به احتمال زیادازجمله نام های عصا ویانوعی ازعصا وچوبدستی بوده است. زیرا مرحوم دهخدا ذیل معنی عصا واژه های زیررا آورده است که پاشویکی ازآنهاست:. . ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوموز دراصطلاح مقنان قنات نوعی لایه خاک سخت ازنظرحفاری است که لایه رسی درزیرآن قرارگرفته است وبشکل کمزهم نوشته می شود. واژه کموش یاگُمُش که به مقنیان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوموش:درتاریخ قم نوشته حسن ابن محمدابن حسن سائب مالک اشعری قمیدر 378ق ترجمه تاج الدین ابن بهاء الدین ابن علی ابن جسن ابن عبدالملک قمی در805 - 806ق ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام روستایی خالی ازسکنه دراستان مرکزی شهرستان کمیجان وفی مابین روستاهای سمقاوروروشنایی وخمارباغی وشاید آقازیارت است . قازوق واژه ترکی بمعنی کندمان. ح ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام آمره درگویش محلی آمارا گفته می شود که تلخیصواژه آمارراه می تواند باشد واین خوانش نیز ازدوبخش آمار وراه تشکیل شده که بتدریج با تلخیص وافتادگی حرف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاله وحشی به ترکی ایت گولونامیده می شود وبا خشخاش هم تیره است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زِمندzemendدرکویش بهدینان یزدی وکرمانی ( پهلوی ) بمعنی سرمای سخت وزنش بمعنیسوزوسوزش سرما است ( فرهنگ بهدینان ، جمشیدسروش سروشیان ص 93 ) . بنظرمی رسد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درکتاب تاریخ ایران درقرون نخستین اسلامی تالیف برتولداشپولر ، ترجمه مریم میر احمد ج2ص 324گُزه guzaیا جُذعه را بمعنی گوساله 1ساله یا دوساله جوانتر آورد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بمعنی له له زدن . این واژه دربین مردم برای بیان احساس سوزش وحالت ناراحتی که دراثرگرمای زیاد وتشنگی ایجاد می شودبکارمی رود .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درلغت نامه دهخدا "طفد"مترادف گوروفبرآمده است .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درلغت نامه دهخدا"گورکنده "یکی ازمعانی گوریا فبرآمده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

او را معادل سیمرغ و برخی او را با شاهین یکی می دانند . زردشت از اهورا پرسید: اگر من از جادویی مردمان بسیار بدخواه آزرده شوم چاره آن چیست؟ آنگاه اهورا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنظرمی رسدکندمان به معنی غار، نقب ، دخمه، سنب ، پناهگاه ومعقل باشد زیرا :درکتاب جغرافیای عراق ( اراک ) ، تالیف حسن فریدآمده است:. {بلوک بزچلو را 34 ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاشم رضی درترجمه وندیداد ( درکتاب فرهنگ ایرانی پیش اززرتشت ) سورا نوروروشنایی معنی کرده ودرکردی نیز سو به معنی نوروروشنایی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کته مترادف سنب به معنی خانه زیرزمینی است وهاشم رضی درکتاب فرهنگ ایرانی پیش اززرتشت درترجمه وندیدادص 65گته را =اتاق معنی کرده ودرجامع مفید نیزدرگزارش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هرچندصاحب نظران نسبت به ریشه واژه"گور" اختلاف نظردارند ولی اعم ازاینکه ریشه سریانی داشته و�هزاروش�باشد یا اینکه �وام واژه ای باشدکه اززبان سریانی وار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هزوارش ایدئوگرام یا علامت و نشانه ای بوده به هیئت یک کلمه ٔ آرامی که به جای آن در خواندن ، یک کلمه ٔ ایرانی می نشاندند. مثلاً به جای آن ایدئوگرامهایی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چو آب اندر شمر بسیار ماند زهومت گیرد از آرام بسیار. ( دقیقی. ) شمر. [ش َ م َ ] ( اِ ) حوض خرد و کوچک. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) . حوض. حوض کوچک و ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سمنچه. ( آنندراج ) شکلی ازسنب وسم است و[سم. [ س ُ ] ( اِ ) سنب. سمب. پهلوی ، �سومب � ، ارمنی �سمبک � ، کردی عاریتی و دخیل �سیم � ، افغانی عاریتی و دخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لون مترادف شبغاو:شبغاو:شبغاو. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) شبغازه است که جای خوابیدن گوسفند و خر و گاو باشد. ( برهان ) . لغت نامه دهخدا. غاو: غاو. ( اِ ) بر و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلیل اخوان زنجانی درمقاله ازایراش بخوانند بهرام گور، گوررا ازریشه سریانی بمعنی بزرگ دانسته ودرفرهنگ ترکی - فارسی شاهمرسی بمعنی جسورودلاورآمده درسانسک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بمعنی سم یاسنب درزبان فارسی است که خوانش آن هم با فتحه وهم با ضمه صجیح است . چنانکه درمعنی سنب آمده است سوراخها و سرنگها که در زمین کنند. ( غیاث اللغ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنبچه :خانه زیرزمینی ( نوبهار. ج 2 )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنبچه :خانه زیرزمینی ( فرهنگ لغت نوبهار. ج 2 )