پیشنهادهای محمد (٤٥,٥١٤)
plutonic rock ( زمینشناسی ) واژه مصوب: سنگ ژرف توده ای تعریف: سنگ آذرینی که در ژرفای بسیار تشکیل شده است
induced magnetization ( ژئوفیزیک ) واژه مصوب: مغناطش القایی تعریف: مؤلفهای از مغناطشسنگ، متناسب و همسو با میدان مغناطیسی محیط
stand - on vessel ( حملونقل دریایی ) واژه مصوب: شناور راه گیر تعریف: شناوری که مطابق با قوانینِ راه بر شناور راه ده حق تقدم دارد و با حفظ سرعت و مس ...
free - style skiing ( ورزش ) واژه مصوب: برف سُری آزاد تعریف: یکی از رشته های برف سری که در سه ماده انجام می شود و جنبه های نمایشی در هر سه مادۀ آن غ ...
elongational flow ( مهندسی بسپار ) واژه مصوب: شارش کشامدی تعریف: شارش ناشی از کشیده شدن مادۀ مذاب یا محلول بسپاری
time - rock unit ( زمینشناسی ) واژه مصوب: واحد زمانی سنگی تعریف: ← واحد گاه چینه نگاشتی
swelling clay ( زمینشناسی ) واژه مصوب: رُس آماسی تعریف: رسی که می تواند مقدار زیادی آب جذب کند
domain - encoding exon ( زیست شناسی - پروتگان شناسی ) واژه مصوب: بیانۀ رمزگذار حبه تعریف: هر بیانه ای از یک ژن هوهسته ای که حبۀ خاصی از پروتئین همخو ...
prime focus ( نجوم رصدی و آشکارسازها ) واژه مصوب: کانون اصلی تعریف: کانون آینۀ اصلی تلسکوپ های بازتابی
transitional period ( باستان شناسی ) واژه مصوب: دورۀ گذار تعریف: مرحله ای از تغییرات فرهنگی که در طی آن عبور از یک دوره به دورۀ دیگر صورت می گیرد
interspecific ( زیستشناسی ) واژه مصوب: بینِگونهای تعریف: ویژگی هر پدیدۀ ناشی از تعامل دو یا چند گونه
crossflow filtration ( مهندسی محیط زیست و انرژی ) واژه مصوب: صافش چلیپایی تعریف: نوعی صافش که در آن جریان ورودی موازی سطح بستر صافی است و فقط قسمتی ...
save ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) واژه مصوب: حفظ تعریف: یکی از زیرگزینههای پرونده که برای ذخیرهکردن شکلِ موجودِ پرونده در حافظه به کار میرود|||مت ...
multiple passage grave ( باستانشناسی ) واژه مصوب: گور دالان دار چندحجره ای تعریف: گونه ای گور دالان دار کوچک دورۀ نوسنگی، دارای دو حجره یا بیشتر، د ...
inflation ( اقتصاد ) واژه مصوب: تورم تعریف: افزایش نسبتاً طولانی مدت سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک دورۀ زمانی
assassinate ( علوم سیاسی و روابط بین الملل ) واژه مصوب: به قتل رساندن تعریف: کشتن شخصیت ها برای رسیدن به مقاصد سیاسی|||متـ . ترور کردن
mediocracy ( علوم سیاسی و روابط بین الملل ) واژه مصوب: کم مایه سالاری تعریف: نظامی که در آن افراد و گروه هایی که ازنظر فکری و فرهنگی در سطح متوسط یا ...
unsystematic survey ( باستان شناسی ) واژه مصوب: بررسی سنتی تعریف: پیمایشی ساده در باریکه ای از محدودة مورد بررسی، برای جمع آوری یا وارسی بقایای سطحی ...
conductivity ( شیمی ) واژه مصوب: رسانندگی تعریف: معیاری برای نمایش توانایی جسم در رسانش الکتریکی که با معکوس مقاومت ویژۀ جسم رسانا برابر است
pulvinus ( زیست شناسی - علوم گیاهی ) واژه مصوب: بالشتک 1 تعریف: قاعدۀ متورم دُمبرگ یا دُمبرگچه
double - stranded DNA ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری ) واژه مصوب: دِنای دورشته ای تعریف: یک مولکول دِنا متشکل از دو رشتة مکمل که با پیوند هی ...
blind zone ( ژئوفیزیک ) واژه مصوب: زون کور تعریف: لایهای که موج شکست مرزی آن اولین رسید نیست
Stenella longirostris ( زیستشناسی - علوم جانوری ) واژه مصوب: دولفین باریک چرخنده تعریف: گونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان که در نواحی ج ...
postprocessual archaeology ( باستانشناسی ) واژه مصوب: باستانشناسی پساروندگرا تعریف: نحلۀ نسبتاً جدیدی در باستان شناسی که مدعی رفع کاستی ها و نارسا ...
passive suicide ( روانشناسی ) واژه مصوب: خودکشی انفعالی تعریف: رفتاری زیان بار و انفعالی با نیتی نامشخص که گمان می رود فرد با انجام آن قصد از بین ب ...
steatitis ( علوم پایۀ پزشکی ) واژه مصوب: چربی آماس تعریف: التهاب بافت چربی
basket ( مهندسی بسپار - مجموعة بسته بندی ) واژه مصوب: سبد تعریف: گُنجایه ای نیمه صُلب و سرباز، با سطح مقطع گرد یا بیضی یا چندضلعی و یک یا دو دسته، ب ...
cotangent space ( ریاضی ) واژه مصوب: فضای دوگان مماس تعریف: در نقطه ای از یک خمینة هموار، دوگانِ فضایِ مماس بر آن خمینه در آن نقطه
gonadal ( زیستشناسی ) واژه مصوب: گُندی تعریف: مربوط به گُند
canthus ( پزشکی ) واژه مصوب: چشمگوشه تعریف: هریک از دو گوشۀ بیرونی و درونی چشم
natural type ( باستان شناسی ) واژه مصوب: گونۀ ذاتی تعریف: گونه ای منطبق بر رسته ای ( category ) که سازندۀ اصلی دست ساخته در نظر داشته است
corn mummy ( باستانشناسی ) واژه مصوب: غله مومیایی تعریف: پیکرک انسان ریخت تدفینی در مصر باستان که آن را از ترکیب خاک رُس و شن و ماسه و دانۀ غلات می ...
burn in ( علوم نظامی ) واژه مصوب: عیب پویی تعریف: روشن نگه داشتن تجهیزات یا اجزای آنها پیش از عرضۀ محصول یا عملیاتی شدن سامانه برای تثبیت ویژگی ها و ...
sex reversal ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری ) واژه مصوب: برگشت جنسی تعریف: تغییر کارکردی از یک جنس به جنس دیگر
reference datum ( ژئوفیزیک ) واژه مصوب: مبنای مرجع تعریف: کمیتی هندسی یا عددی که به یک نقطه یا صفحه یا سطح منحنی نسبت داده می شود و به عنوان مبنا یا ...
strong law of large numbers ( آمار ) واژه مصوب: قانون قوی اعداد بزرگ تعریف: قانونی که بر پایۀ آن احتمال آنکه میانگین نمونه ای تصادفی با افزایش انداز ...
calcareous rock ( زمینشناسی ) واژه مصوب: سنگ آهکی تعریف: نوعی سنگ رسوبی با مقدار قابل توجهی کلسیم کربنات
abandonment ( روانشناسی ) واژه مصوب: وانهش 1 تعریف: بی اعتنایی کردن به یک فرد وابسته یا رها کردن او توسط افراد نزدیک به او، مانند پدر و مادر یا حام ...
base plan ( علوم نظامی ) واژه مصوب: طرح مبنا تعریف: نوعی طرح عملیاتی که ازطریق آن تدبیر عملیات و نیروهای عمده و تدبیر پایداری نیرو و برنامة زمانیِ ا ...
many particle wave function ( فیزیک ) واژه مصوب: تابع موج بس ذره ای تعریف: تابع موج سامانه ای بس ذره ای که با استفاده از تابع موج های تک ذره های ساز ...
cocaine bugs ( اعتیاد ) واژه مصوب: مورمور کوکائینی تعریف: احساسی شبیه به حرکت مورچه یا سایر حشرات در زیر پوست که در هنگام مصرف کوکائین یا براثر توهم ...
astronomical triangle ( نجوم ) واژه مصوب: مثلث نجومی تعریف: مثلثی در کرۀ آسمان که سه ضلع آن را کمان های دایرۀ عظیمه تشکیل می دهند
strange attractor ( ریاضی ) واژه مصوب: ربایندۀ شگفت تعریف: رباینده ای که در آن آشوب رخ دهد
geometric excavation ( باستانشناسی ) واژه مصوب: کاوش هندسی تعریف: ← کاوش شبکه ای
gum arabic ( گیاهان دارویی ) واژه مصوب: صمغ عربی تعریف: صمغی که از درخت آکاسیا ترشح می شود
achromotrichia ( دامپزشکی - پاتوبیولوژی ) واژه مصوب: سفیدمویی مادرزاد تعریف: فقدان رنگ دانه در مو
hydrocolpos ( پزشکی ) واژه مصوب: آب زهدانراهی تعریف: مایع آبگون جمعشده در زهدانراه|||متـ . آب زهراه
wheel slip ( حملونقل ریلی ) واژه مصوب: لغزش چرخ تعریف: لغزش ناشی از اختلاف میان سرعت انتقالی و سرعت محیطی چرخ که به علت اعمال توان اضافی به چرخ ـ م ...
winds aloft ( علوم جَوّ ) واژه مصوب: بادهای بالا تعریف: بادی که در ترازهای مختلف جوّ می وزد|||متـ . بادهای ترازبالا upper - level winds
volatiles ( زمین شناسی ) واژه مصوب: فرّارها تعریف: ← مواد فرّار