ترجمه‌های ب ا (١٠)

ما پیشنهاد آنها را بی معطلی رد کردیم.

چرا خودت را با ( کارها و مسئولیت های ) سگ خواهرت به سختی میندازی؟

او آستین ها را با توری لبه دوزی کرد.

برای مدتی باید شکم هایمان را جمع کنیم و تو ببریم.

برای آنکه کار را سر وقت تمام کنیم هرچه انرژی برایمان باقی مانده لازم است.

آن ملک با درختان نارون باشکوه دورگیری شده بود.

صفوف متراکم درختان رودخانه را دورگیری کرده بود.

دیروز دیدمت که درست بعد از ناهار زدی به چاک!

هرچقدر هم که خانه ای محقر باشد، باز هم هیچ جا مثل خانه نیست.

مهم نیست که چقدر خانه ای محقر باشد، باز هم هیچ کجا مثل خانه نیست.