shiva_sisi‌ - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wild: living and growing in nature

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soloist: تک اهنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heads up: مواظب، هشدار، اخطار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

giant: . Giant means extremely large

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گواد: دیوث، کسی که ادب ندارد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وزارت: حکومت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چیاکو: چیاکو یعنی کوهستان. وبه معنی بلندتر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fact: Real

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pound: Is 0. 454 kilograms

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alive: در قید حیات، زنده است، نفس میکشد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

around: Around means a little more or less ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to be honest: راستشو بخوای، رک بگم که، راست گو، ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malpractice: معالجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ستایش: آفرین، احسنت، سپاس و ستایش برای خدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

فریبا: لوند، کیوت، زیبا و دل انگیز، دلربا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

around: پیرامون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take out: A restaurant that sells food which ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work sheet: a piece of paper with questions or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماهان: ماه درخشنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

steal: Take other people's things without ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

steal: مثال 👀😂😂😂😂He stole money from ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thief: A person who steals things from oth ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زویا: ستاره روشن اسمی برای دختران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attributed: مرتبط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

never give up: هرگز تسلیم نشو هرگز نا امید نشو همی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kindergarten: A class for little children

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

castle: A large building with high walls an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

peel: Take the skin off a fruit or vegeta ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut out: to cut a shape from a piece of pape ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zodiac sign: علائم ماه های تولد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miss: to not go somewhere or do something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move away: نقل مکان کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jogging: Jogging means running slowly

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hiking: پیاده روے

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enormous: Enormous means very large or great

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

popular: کسی که مردم اورا دوست دارند مثل ارت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lately: Not long ago ; recently

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contest: @ریحانه اشتباست competition is a sy ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

champion: قهرمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flour: Powder used to make bread pr cake

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

report card: کارنامہ، گزارش تحصیلے

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confused: unable to understand or think clear ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tip: نکتہ، نصیحتــ ـــ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foreign: تمامــ ــــ کشور هآ بہ جز کشورے کہ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

afraid: هراسیدنــــ ـــــ ، ترسیدنــــ ــــ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw away: I never throw clothes away.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rule: on official statement that tells wh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

splash: پاشیدنــ ــ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trouble: مشکلــ ــــ☺

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

race: verb: try to win in a game

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

litterbug: someone who drops paper, cans etc o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooler: a box with ice init that is usedfor ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooler: . a container in which something, e ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ghost: A ghost is the spirit of a dead per ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: a book in which you write down the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barbecue: Barbecue is an outdoor party in wic ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collect: bring a number of things together ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hobby: What you do regularly in your free ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coin: نوعے پولــ ساختہ شده توسطــ فلز ( س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coin: piece of metal, usually flat and ro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange student: دانشــ آموز یآ دانشــ جویے کـــ بدل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

banner: A long piece of cloth with words or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

block: an area of land in a town which has ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collection: a group of objects of a particular ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attend: attend means go to or present at a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kind: Friendly and thoughtful about what ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

friendly: دوستـــــآنــہ😻s😻

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generous: سخــآوتمــند: )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good looking: خـوش پــوش: )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jealous: *حــسود* کسے کہ حاضرع هـر کآرے کنہ ...

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chop: Cut into pieces

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

line: خط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cashier: Someone whose job is to receive or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fitting room: در صورتی که یک لباس مورد پسند قرار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cash register: A machine used in shops to keep the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

price tag: برچسبی که قیمت و بقیه اطلاعات مانند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give up: دست ورداشتن از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ملوس: دوست داشتنی لوس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوگولی مگولی: خواستنی. کمیاب. زیبا روی. جذاب. خوش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

studio: اتاق فیلم سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

message: پیامک. میسیج. اس ام اس. متنی که از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

well done: کاملا پخته شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make up: درست یا جبران کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

neighborhood: در همسایگی کسی قرار داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

miss: I miss youمعنی من دلتنگ تو شدم اما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fitting room: اتاقی که در آن لباس تعویض میگردد ات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frustrating: حوصله سر بر عصبی کننده کاری که باعث ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوگولی مگولی: با مزه. شیرین. خون گرم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accident: حادثه ناگوار، رخداد، پیشامد ناگهانی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crashed: ضربه خوردن، سقوط کردن، مثلا میگوییم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

MS: برای خانمی که اطلاع نداریم ازدواج ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autograph: امضای فردِ معروف برای طرفدارانش که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autograph: The signature of a famous person

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pop music: موسیقی پاپlisten to pop music

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pop music: موسیقی پاپlisten to pop music

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unattractive: ناخوشایند، زشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

passengers: The persons that they travel to oth ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earrings: چیزی که به گوش می آویزند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top of the line: گران، باکیفیت، قیمت بالا، مدل بالا، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange student: دانش آموز یا دانشجو که به دلیل بورس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اروا: اسمی مناسب برای دخترها به معنی سیرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bad egg: شما وقتی تخم مرغی را میشکنید از سال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bad egg: شما وقتی تخم مرغی را میشکنید از سال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

keep up: پابه پای کسی یا چیزی رفتن، عقب نیاف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chess set: ابزار مورد نیاز برای بازی کردن با ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ساواش: شجاع ، نیرومند ، دلیر ، دلاور ، پهل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقصد: اسمی پسرانه که از زبان عربی ریشه می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fun: An experience or activity that is v ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hippo: کرگدن، اسب آبی، هیپو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kind: انواع، مهربانی، گونه، جور، دسته، کی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

professionals: متخصص ها، افراد حرفه ای، افرادی که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bounce off: rebound off، منعکس کردن، بازتاب کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

escape: فرار کردن، طفره رفتن، run away, تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exhausted: درمانده، خسته، تمام شده، تحلیل رفته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

adventure: سرگذشت، حادثه، ماجراجویی، ماجراجو، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rehearse: تکرار کردن، گفتن، بیان کردن، تکرار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cool: دوست داشتنی، معرکه و محشر، ایول ، خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کائنات: جهان و هستی، کائنات، هر موجودی غیر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کم استقامت: زپرتی، کسی که استقامت ندارد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

avalanche: نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی😧😧

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chilly: تند، سردو. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chilly: تند، سردو. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mug: فنجان بزرگ یعنی:بزرگتر از فنجان و ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مشاع: محیطی که به دو الی ده نفر تعلق دارد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sure: قبول تشکر از کسی. خواهش میکنم حتما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horror: خوف دار، هراس داشتن، ترسیدن، خفن،

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

series: سریالی که ادامه دارد و قسمت های ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goat: هتل، مهمان سرا، با عرض پوزش از مرده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scorn: تحقیر، اهانت، بی احترامی، کسی را کو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

CAT: شلاق زدن، گربه، حیوانی ملوس با پشم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

peanut: A nut ( a dry fruit with a hard she ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persistence: ایستادگی، مقاومت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شقایق: واقعا شقایق به معنای گل همیشه عاشق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a moving staircase in a store: پله برقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

horn: در بعضی جمله ها به معنی بوق، در برخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look out of: نگاه کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nature: all the things in the world that we ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lick: move your tongue across something i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peanut: A nut that grows under the groud

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allow: Give permission

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

degree: a unit of measurement

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیف: اشیاییی که خانم ها لوازنی که نیاز د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybird: پینه دور، نوعی سوسک که بالهایی قرمز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

developing: در حال تولید، تهیه، پیشرفت و . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

difference: متفاوت، اختلاف، چیزی کهــ باعثــ تف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bakery: A shop where bread, cakes, etc are ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quiz: امتحان، پرسش و . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oven: Something in the shape of a box use ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no matter: مہم نیست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on: روی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dependent on: بسته به

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twice: two times

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ملیکا: عزیزم از طرز صحبتت معلومه هنوز بچه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مبینا: نامی قرآنی و به معنی روشن ببخشید شم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hell: دوزخ، جهنم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rate: میزان، روش، نرخ، درچند، سرعت، شمردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

handwriting: دست خط، هر فرد دست خطی دارد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

signature: امضا، امضا کردن، پاراف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

signature: امضا، امضا کردن، پاراف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a lot in common: با هم شباهت داشتن پیدا کردن نقاط مش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how is it going: حالت چطوره؟خوبی؟

١٠ ماه پیش

مدال‌های shiva_sisi‌