ترجمه‌های احصان‌ (٧)

چیزی که برای توریست دوره گرد یه دردسر جزییِ، برای ساکنین محلی کابوس شبانه روزیه

جرائم سازمان یافته، برهمه ی کسانی که با آن ارتباط دارند تاثیر نامحسوسی می گذارد

ما یک جفت قرقاول در مزرعه رویت کردیم

اتاق اون توی بیمارستان ساده و بی تجمل بود، و این سادگی باعث شد از وجود گل ها توی اتاقش بیشتر خرسند باشد.

درخشان ترین روز پیروزی وقتی بود که هرخانه یک قلعه بود، و هر پنجره یک سنگر بود

جاستین، من بخاطر دلایل شخصی با اون درگیر هستم.

بچه ها جلوی هم دیگه دویدند