پیشنهادهای کیوان نیک (٤٠)
1_ناراحت شدن، ناراحتی، ناراحت شد:باختن در فینال ناراحتش ( get him down ) کرد! 2_مستند کردن، نوشتن: خیلی مهمه که همه چیز مستند ) get things down بشه! ...
از کیسه خلیفه بخشیدن، دست و دلبازی بی رویه، فضل و بخشش. . یه دکتر بهتره به حرف بیمار گوش کنه بجای اینکه داروی زیاد تجویز کنه.
رشد
فرصتی دست دادن، فرصتی گیرآوردن. . بصورت earn a shot هم نوشته میشه. . برای مثال فرصتی دست داد تا انتقامش رو بگیره!
مغزش از کار افتاده، از کار افتادن مغز. . مثال:اونقدر مشروب خورده که مغزش از کار افتاده.
دست به جیب شدن ( بدون تمایل درونی ) . مثال: توصیه میکنم بجای تعمیر ماشین لباسشویی تون دست به جیب خرید یه ماشین جدید بشین!
اوکی رو گرفتن، به تصویب رسیدن . . او فکر میکنه با توجه به درخشش های اخیرش اوکی رو میگیره که در ترکیب اصلی قرار بگیره!
دارای مدال شجاعت برای سربازان یا مدال قهرمانی برای ورزشکاران. Decorated player در فوتبال به بازیکنی اطلاق میشود که عناوین زیادی برده
مقابله به مثل. . مثال: تنها راه مقابله با جنایت مقابله به مثله!
قطعی، مسلم، عینی، ملموس. . مثلا: no concrete evidence مدارک غیر قطعی علیه متهم، یا nothing concrete at the moment هنوز هیچ چیز مسلم نشده برای قاضی
1_ تقریبا معادل اصطلاح عامیانه ما"توی روز روشن" مثال:توی روز روشن کیفم رو دزدیدن! 2_مثل روز روشن و واضحه که. مثال:برای همه عواقب حمله به غزه مثل روز ...
دست و پا رو گم کردن، هول شدن. . Lost his feet دستو پاشو گم کرده
خوشش میومد، دوست داشت took a fansy to. . دوست داشتن بدون هیچ دلیلی. . مثال : مریم از اون پسره خوشش میاد!
1_شسته رفته، بی برو برگرد 2_ اظهر من الشمس، گاوپیشانی سفید، تابلو. . . مثال : وقتی راجع به ریشه های موسیقی راک اند رول صحبت بمیان بیاد، نام الویس بی ...
ابراز تعجب و حیرت بطوریکه دهان از تعجب باز بمونه ( یا فک بیفته )
به اندازه یه، به نسبته. . دستمزدهامون هیچوقت به اندازه نرخ تورم افزایش پیدا نمیکنه!
پشیمان شدن، پشیمانی در لحظه آخر، انصراف از انجام یک برنامه . . پشیمانی اهالی از خرید آسانسور بدلیل هزینه بالا.
میمیک چهره شامل بالا بردن چشم ها یا چرخاندن آن جهت ابراز تعجب یا تمسخر و عصبانیت. مثال: چشمان هر شنونده ای از شنیدن دستمزدهای هفتگی این تیم لندنی گرد ...
در این حد و اندازه نبودن، انتظارات رو برآورده نکردن. . The phone falls shy of the companys qualityاکیفیت این تلفن در اندازه محصولات این شرکت نیست
گیر آوردن، به دست کسی رسیدن. . هنوز یه کپی ازش گیرم نیومده! I havent got my hands on a copy yet.
بریدن، از خستگی بریدن، خسته و کوفته، جان به لب رسیدن
1_گل زدن2_در زبان عامیانه به معنای ابراز پیروزی یا شادمانی، یا ابراز غرور است. چیزی در مایه "حال کردی" ما که در اخر جمله میاد. برای مثال :دوست دخترم ...
1_پیش آمدن، پیشامد. . اگه کاری پیش آمد ( croped up ) زنگ بزن! 2_اگر با اسم همراه باشد به معنای" بر سر زبان افتادن"میباشد. مانند your name kept crop u ...
سنگ تمام گذاشتن!
مانند موارد قبلی، مانند مورد قبل
دوره کسادی، پشه پراندن از کسادی یک فعالیت
گیر کردن بواسطه تنگی جا و تراکم، چپاندن، تحت فشار قرار دادن
اصرار و پافشاری. مثال:هر چی نصیحتش کردم گوش نداد و اشتباهش را تکرار "double down" کرد.
ابراز ناراحتی، ایجاد ناراحتی و خشونت، شر بپا کردن
سرزنش کردن، شاکی بودن، شکوه
بزن در رو! برنده شدن در یک رقابت، با شیوه ای دزدانه و دوز و کلک یا همان اصطلاح بزن در رو!
این own way در فارسی به معنای "دلم میخواد" هست. متلا get her own way هر چی دلش بخواد میکنه! یا مثلا Have their own way "هر چی دلشون میخواد". یا Go my ...
1_دود شدن، ویران شدن، زدودن از ذهن، خاکشیر شدن! 2_متوجه شدن که نظریه ای کاملا اشتباه بوده. . مثال:تحقیقات جدید همه دانسته های ما در مورد این گیاه را ...
1_دست پاچگی، هول شدن 2_هیجان زدگی، از خود بیخود شدن
به همین خاطر، به خاطر اینکه. . بخاطر عجله در نظافت خونه، یکی از گلدونها شکست! نکته دیگه اینه که اگه همین جمله با in doing so نوشته بشه معناش میشه:در ...
به انجام دوکار در یک زمان اشاره دارد مثلا: تا ( در حینی ) که پامو گذاشتم بیرون، زمین خوردم! در همان حین، همان موقع
1 جالب توجه 2 فاحش striking contrast تضاد فاحش
دربدر، آواره، رانده شدن
شکل منفی این اصطلاح میشه :سرت رو بنداز پایین!. . مثلا به عنوان یه تازه کار سرتو بنداز پایین و دردسر درست نکن!
پرس و جو کردن، از اینو اون راجع به موضوعی پرسیدن