بهار فلاحپور - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personhood: تشخص

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hostage taking: گروگان گیری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launch: عرضه به بازار

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

حل و فصل تعارض رفع تعارض

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

نکاتی برای حداکثر استفاده از وقت م ...

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

blood is thicker than water

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Gotta: شکل کوتاه شده و غیر ...

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

date هم به معنای یک روز مشخ ...

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

زد و بند به مدخل wheel and deal د ...

٦ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

به کتاب‌های سیمی شده spiral bound ...

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

به کتاب‌های سیمی شده spiral bound ...

٦ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

یعنی حرف نزدن درباره مشکلات/ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haircut: تعدیلات انجام شـده در ارزش ( مدیریت ...

٨ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

You have no idea how busy I am درس ...

٨ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در زبان انگلیسی وقتی دو فعل پشت سر ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

گزینه دوم. چون با توجه به گزینه‌ها ...

٩ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

east overshoe: جای نسبتا دور

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

off site: خارج از محل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off site: خارج از محل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mass murder: قتل عام کشتار جمعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mass murder: قتل عام کشتار جمعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hedge fund: صندوق سرمایه گذاری پوششی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proceeds of sale: عایدات فروش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compellence: وادارسازی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defanging: کاهش قدرت بی اثرسازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first come first served: ارائه خدمات به ترتیب ورود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

queens counsel: قاضی دادگاه سلطنتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cybersquatting: سوء استفاده از علامت تجاری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

herrschaft: اربابی سلطه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

core meltdown: گداخت هسته ای

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macroprudential: احتیاط کلان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

credit rationing: سهمیه بندی اعتبار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

asymptotic single risk factor model: مدل ریسک عامل منفرد مجانبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

franchisee: دریافت کننده حق الامتیاز فروش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

franchisee: دریافت کننده حق الامتیاز فروش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interpretant: تفسیرگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prior restraint: محدودیت از پیش محدودیت پیش از انتشا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

veiled threat: تهدید ضمنی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kleptocracies: دزدسالاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a white elephant: هر چیز پرهزینه و بی فایده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hostage taking: گروگان گیری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ombudsmen: دادآور

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actor network theory: نظریه شبکه کنشگران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gordian knot: مشکل ظاهراً لاینحل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quick and dirty: راحت و بی دردسر سبک و بی زحمت سرس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quick and dirty: راحت و بی دردسر سبک و بی زحمت سرس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

level playing field: شرایط رقابتی برابر شرایط منصفانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regulatory sandbox: محیط آزمونِ تنظیم گری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time charge: مطالبه هزینه بر اساس زمان صرف شده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

projectification: پروژه وارسازی پروژه محور شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

her majesty’s revenue and customs: سازمان درآمدها و گمرکات سلطنتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جهاد دانشگاهی: ( Academic Center for Education, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

banner year: سال موفق سالی سرشار از موفقیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

banner year: سال موفق سالی سرشار از موفقیت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opinion juris: اجماع حقوقدانان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sharecropping: مساقات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hysteresis: اثر تاخیری یا اثر چسبندگی نرخ بیکار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mandatory palestine: فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hush puppies: کفش جیر کلاسیک آمریکایی که تخت و سب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

option: در امور مالی به معنای �اختیار معامل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collateral: در بازاریابی: دفترچه راهنمای کاربر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common method variance: واریانس روش مشترک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engagement: در زمینه حسابرسی به معنای حسابرسی ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on a tear: having great success over a period ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mentoring: راهبری پرورشی مربی گری ترجمه مناسبی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

return on expectation: بازده موردانتظار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systemic risk: ریسک سیستمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

met face to face: ملاقات رودررو ملاقات حضوری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boutique: کارگزار تخصصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leaning against the wind: حرکت در خلاف جهت باد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand in hand: دوشادوش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure: در متون مالی به معنای �آسیب پذیری د ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سلام. پیشنهاد می‌کنم گرامر ح ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های بهار فلاحپور