سید محمد علوی نسب اشکذری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشتهار: در حقوق به معنای شهرت

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big eater: شکمو و پر خور

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finishing: اتمام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passion: چیز یا کار مورد علاقه

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rest: استراحت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hate: I hate من متنفرم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medical: پزشکی یا مربوط به پزشکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neglect: در علم حقوق به معنی غفلت میباشد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grossly: شدید به شدت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sale: فروش حراج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hurry: خانم ریحانه dicisions اشتباه هست و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intolerable: غیر قابل تحمل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerable: غیر قابل تحمل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flatmate: intolerable flatmate هم اتاقی غیرقا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

housemate: هم خانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throws: انداختن یا برگزار کردن مراسم در یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rent: هم به معنی اجاره و هم اجاره کردن به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

organize: سازماندهی کردن مرتب و منظم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honest: برای اشخاص استفاده شده و به معنی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

KID: بچه کودک بزغاله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

numberation: شمارش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather: درحالت کلی به معنی پر میباشد. .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intoxication: در حقوق به معنای مستی میباشد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intoxication: در حقوق به معنای مستی میباشد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

itself: به تنهایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

include: شامل شدن گنجاندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

essential: در علم حقوق به معنای اساسی یا بنیاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consequence: نتیجه و پی آمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easter: بزرگداشت عیسی مسیح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memorial: یاد بود بزرگداشت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

robbery: دزدی سرقت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duress: در علم حقوق: اکراه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

occurence: واقعه اتفاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occurence: واقعه اتفاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake: تکان خوردن لرزیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roach: سوسک حمام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roach: سوسک حمام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang: قلق یه کاری رو یاد گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang: مهارت کار یا هنری رو یاد گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realize: پی بردن متوجه شدن درک کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sissy: بچه سوسول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negligence: غفلت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجرت المثل: بهای مشخص نشده

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perpetrator: مرتکب این جرم باید ردیابی شود

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intent: قصد { درحقوق }

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liable: در حقوق بیشتر معنی مسئول میدهد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lazy: تنبل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: آتش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hippie: ادم های لات کسانی که تیپشان متفات ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

local: محلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

murder: اقای جهانگرد murder همون قتل عمد هس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vicarious: نیابتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vicarious: نیابتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foresight: پیش بینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recklessness: بی مبالاتی {درحقوق}

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proof: دلایل اثبات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

construed: تلقی کردن یا تلقی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tort: مسئولیت مدنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tort: مسئولیت مدنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimately: قانونا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimately: قانونا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appeal: تجدید نظر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

procurer: تسهیل کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procurer: تسهیل کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extent: حدود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accessory: حقوق: معاونت در جرم عمدی یا غیر عمد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mere: صرف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fake: به معنای ساختگی میباشد ساختگی ای که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reason: عقل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partial: نسبی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delusion: توهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delusion: توهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hobbies: سرگرمی به معنای انجام کار مورد علاق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

major: رشته تحصیلی فقط در دانشگاه. .

١ سال پیش

مدال‌های سید محمد علوی نسب اشکذری