مهر جان - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

euphoric: وجدآمیز ، jouful ، lively ، exhilar ...

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exhilarative: جاذبه euphoria وجد و شعف ، مشاط خوش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close your hole: جای سوراخیتو ببند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pock: ابله شدن جوش چرک دار smallpox ابله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trollop: زن شلخته، زن بی بند و بار، زن هرزه، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trollop: زن شلخته، زن بی بند و بار، زن هرزه، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rural woman: زن روستایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uneducated: She is an uneducated foolish villag ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uneducated: She is an uneducated foolish villag ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

story book character: Corrupted husband خساست شوهر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fights: Fights do not care about things دعو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not succeed: She wanted to get her money from he ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doubts: Her husband has no love for him. Sh ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

story boarding: Doing fantasies with others is not ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

opposed: مخالفت she fought against her husb ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opposed: مخالفت she fought against her husb ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grouch: بد خلقی لجاجت بخرج دادن ، آدم ناراح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slattern: The woman is a slattern who lives l ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apart: The husband and wife who have long ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apart: The husband and wife who have long ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

husband's absence: A married woman, in the absence of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

husband's absence: A married woman, in the absence of ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های مهر جان