کبری ذوله - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muscle up: بارفیکس زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle up: بارفیکس زدن

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guide: راهنمای گردشگری، راهنمای تور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confined: اسیر و زمینگیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confined: اسیر و زمینگیر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاخ غول شکستن: دلاوری کردن، کار سخت و بزرگی انجام ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

publicaly: در ملاء عام، در انظار عمومی، در چشم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: ۱. بیرون بر ۲. نکته ی مهم، لُب مطلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effortful: با زور و بلا، به زور و زحمت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

journaling: خاطره نویسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proactively: پیشگیرانه، آینده نگرانه، آینده بینا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leg warmers: ساق گرمکن، گرمکن ساق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leg warmers: ساق گرمکن، گرمکن ساق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

onetime: فقط یک بار، یک بار برای همیشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

health workers: بهداشتیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sales call: بازاریابی تلفنی، تماس بازاریابی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

six figure: ( در مورد کار و دستمزد ) نان و آب د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

six figure: ( در مورد کار و دستمزد ) نان و آب د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mantra: ورد، ذکر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

portfolio of investments: سبد سهام

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juice cleanse: رژیم آب میوه، رژیم آب میوه و سبزیجا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as he sees fit: به صلاح دید خود هر طور که مصلحت مید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

torso: بالاتنه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

possibility: امکان، گزینه ی ممکن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make it big: اسم در کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make it big: اسم در کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in summary: خلاصه آنکه، در یک کلام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in summary: خلاصه آنکه، در یک کلام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

best effort: تمام تلاش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

best effort: تمام تلاش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsung hero: قهرمان قدر ناشناخته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsung hero: قهرمان قدر ناشناخته

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

friction: روغن مانع ساییدگی و فرسودگی سریع قط ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های کبری ذوله