تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدیهی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اوج صراحت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعضی وقتا هم در ترجمه عامیانه میتونیم بگیم "می چربه" مثلا The prices skew papers than it does books یعنی قیمت کاغذ به قیمت کتاب می چربه ( بیشتره )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر به خودشان باشد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بچه ماندن عدم توانایی مستقل شدن ناتوانی برای روی پای خود ایستادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناتوانی در ورود به جامعه و استقلال به هم زدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر و بال دادن شاخ و برگ دادن آب و تاب دادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گاهی به معنی تقسیم بندی و دسته بندی کردن هم هست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلخته

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نابسامان آس و پاس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گمگشته، آواره، با جایگاه متزلزل

پیشنهاد
٠

One kind or another

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلاخره یک نوعی از. . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر درمورد رسانه و خبرگزاری باشه، پخش شدن هم معنی میده: That incident was immediately framed in media coverage آن حادثه بلافاصله پوشش خبری داده شد ( ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

عام

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گزینه بهتر، انتخاب بهتر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

صاحب منصب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To have a good understanding درک درستی از چیزی پیدا کنیم قلق چیزی دستمان بیاید

پیشنهاد
٠

ارتش آزادی بخش خلق چین

پیشنهاد
٠

thumb on the scale

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

thumb on the scale

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست داشتن در چیزی زد و بند کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به جریان انداختن به راه انداختن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست و پا چلفتی بودن در رقص بد رقصیدن ( مخصوصا در رقص های دو نفره )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر چالش ها فائق آمدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جانانه مُفَصّل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درست و حسابی زیاد با دست و دل بازی پُر و پیمان سخاوتمندانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Wonk

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Scholar

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پدرانگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سر پا شدن

پیشنهاد
٠

Seeing red

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به درد نخور، نا کارآمد، ناپاسخگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردن نگیر ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست کم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Dodge

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

انتظار کسب موفقیت داشتن You don't stand to gain از تو توقع بردن نمیرود/ قرار نیست چیزی عایدت شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Something's missing یک چیزی کم است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جلو جلو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در هم پیچیدگی ریشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آخر چرا؟ آخه برای چی؟ اصلا چرا باید. . . ؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به رسم معمول

١