Angel - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jane doe: مقتولِ ( مؤنث ) ناشناس

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prelim: مقدمات/مقدماتی

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adulterer: کسی که ازدواج کرده و رابطه غیرمشروع ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pendejo: ( اسپانیایی ) احمق، کودن، نفهم

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sullied: لکه دار شده، کثیف گذشته sully رجوع ...

١ هفته پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pinch hitter: a player who bats in place of a tea ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

PC: police constable. افسر پلیس ( درجه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throes: ( in the throes of something ) ، در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lofi: مخفف low fidelity بمعنای "با وضوح پ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antifa: مخفف چپ گراهایِ مبارز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debate: من درک نمیکنم چرا وقتی یک معنی در م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

netiquette: Short form of "internet etiquette ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fletching: پر انتهایی تیرِ تیر و کمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pretenses: ظاهرسازی هایِ دروغین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chauvinistic: displaying excessive or prejudiced ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

عزیز اینو که بدون پرسیدن هم توی هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rudderless: بی سکان، بدون هادی ( رجوع شود به r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sturdier: محکم تر، قویتر

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spit: رپ خوندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spit: رپ خوندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quayside: کنار اسکله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obsession: دلبستگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paiute: نام قبیله ای در جنوب غربی آمریکا ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throes: ( in the throes of something ) ، در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inspiration: ایده گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stalker: کسیکه برای مدتی مشخص دنبال کسی میوف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

riddle: کنایه، باکنایه حرف زدن ( talk/speak ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

riddle: کنایه، باکنایه حرف زدن ( talk/speak ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

widely: به گستردگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

comprise: ماده تشکیل دهنده، ترکیبات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comprise: ماده تشکیل دهنده، ترکیبات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phlogopite: فلوگوپیت ( از خانواده ی میکا )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regal: سرگرم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the last straw: ضربه ی آخر، مشکلی که بعد از مشکلات ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dispense: صرفنظر یا حذف کردن به دلیل کم ضرورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispense: رجوع شود به dispense with

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

handle: از پس چیزی بر آمدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

benedict: عسلی ( eggs benedict ) تخم مرغ عسلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cornucopia: مقدار زیادی از چیز های خوب ( litera ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cornucopia: مقدار زیادی از چیز های خوب ( litera ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biblical: بسیار بزرگ و حماسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biblical: بسیار بزرگ و حماسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pump up: افزایش هیجان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screenwriter: نویسنده ی فیلم، ( کسی که نقش ها و ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stoner: کسی که گاهی ماری جوانا میکشد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set up: ساختگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stroke of genius: ایده ی عالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroke of genius: ایده ی عالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sink in: توپ را در سبد انداختن در بازی هایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rub in: یادآوریِ موضوعی که تلاش برای فراموش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub in: یادآوریِ موضوعی که تلاش برای فراموش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goofball: احمق/کودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goofball: احمق/کودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revolve around: شامل مفهوم یا چیزی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

competency: توانش/توان ( انجام ) داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competency: توانش/توان ( انجام ) داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

begrudge: عصبانی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trifecta: سه عمل/بُرد پیاپی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prelim: مقدمات/مقدماتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adulterer: کسی که ازدواج کرده و رابطه غیرمشروع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tinder: یک شبکه اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

combo: ترکیب ( Combo is short for Combinat ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armpit: هرمکانِ ناخواسته ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the grid: بدونِ ارتباط اینترنتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exfil: also exfiltration or Extraction

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bolo: مخفف"Be On Look Out" به معنای در دی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bolo: مخفف"Be On Look Out" به معنای در دی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

PD: مخفف"Police Department" به معنای بخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

averting: پیشگیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hombre: رفیق، مَرد، ( dude/homie/man/homebo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hombre: رفیق، مَرد، ( dude/homie/man/homebo ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smelting: گداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smelting: گداختن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shooting star: ستاره دنباله دار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

co: correctional officer:C. O.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

CI: confidential informant ( خبر چینِ م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toughen up: قوی شدن/جدی شدن و جدی برخورد کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tire iron: آچار چرخ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ocd: Organized Crime Division ( بخش جرائ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

when the pigs fly: هیچوقت، تو خواب ببینی، وقتِ گلِ نِی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wannabe: پوزر، مقلِّد، کسی که رفتارِ دیگری ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cpd: Columbus Police Department

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burner: موقت ( مثلاً گوشیِ موقتburner phone ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vin: Vehicle Id Number ( شماره شناسه یِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vin: Vehicle Id Number ( شماره شناسه یِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

OS: Baltimore Orioles Baseball team

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intel: information of military or politica ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dhs: ( US GOVERNMENT ) Department of Hom ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

juvie: Juvenile hall; children's prison - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juvie: Juvenile hall; children's prison - ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bueno: Yes or affirmative - - - - - - بله، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hummer: نوعی ماشین بزرگ برایِ پیمودنِ مسیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hummer: نوعی ماشین بزرگ برایِ پیمودنِ مسیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

atf: The Federal Bureau of Alcohol, Toba ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atf: The Federal Bureau of Alcohol, Toba ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tod: Transfer On Death ( مُردن )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

IAD: International Affairs Directorate ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disciples: هوادارانِ وست ساید ( بخش غربی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feds: ( خودمانی ) فدرالی ها، پلیس ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feds: ( خودمانی ) فدرالی ها، پلیس ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut and dry: کارِ تمیز ( انجام شده ) ، با برنامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rv: Recreational vehicle

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rv: Recreational vehicle

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oap: Old Age Pensioner ( باز نشسته یِ مس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oap: Old Age Pensioner ( باز نشسته یِ مس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attagirl: تبریک و تقدیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

folkloric: مربوط به معتقدات واداب ورسوم قدیمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

PC: police constable. افسر پلیس ( درجه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dominate: تسلط یافتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: تسلط یافتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unscheduled: خارج از برنامه ریزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

callously: با بی رحمی، بی رحمانه، نامحترمانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dockworker: کارگرِ اسکله یا لنگرگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dockworker: کارگرِ اسکله یا لنگرگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misogynistic: strongly prejudiced against women ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misogynistic: strongly prejudiced against women ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earl grey: چای ارل گری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charms: سِحرها، افسون ها، طلسم ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obie: برگرفته از کلمه یِ Obadiah از زبانِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

socket: an electrical socket، سوکت الترونیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spick and span: تمیز و برّاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spick and span: تمیز و برّاق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brawler: شرخر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overthink: زیادی فکر کردن به چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comprende: فهمیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choke: در گلف به معنایِ ضربه یِ بَد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

po: Post Office ( مخفف ) به معنای دفتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: تحمل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smack: ( غیررسمی ) هروئین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swole: ( غیررسمی ) عضلانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doj: Department Of Justice دیوان عدالت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oxy: oxycodone ( فارسیش میشه اکسی کدئین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clip: ( غیررسمی - شمال آمریکا ) دزدیدن، ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snorting: خرناس کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intentions: مقاصد، نیات ( نیت ها )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plateaux: فلات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limping: لنگیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

limping: لنگیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast lane: مسیر تندرو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

klick: ( خودمانی ) یک کیلومتر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trinkets: زیورآلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trinkets: زیورآلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gear up: آماده شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clock: notice or watch توجه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ETA: Estimated Time of Arrival زمانِ تخم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ETA: Estimated Time of Arrival زمانِ تخم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ICE: ( United States ) Immigration and C ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rose colored glasses: برایِ اشاره به نگرش مثبت به پدیده ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

struck down: شکل ماضی strike down

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stash: ( غیررسمی ) مواد ( معمولاً به مقدار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stash: ( غیررسمی ) مواد ( معمولاً به مقدار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cali: California کالیفرنیا ( آمریکا، خودم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run in: بحث، جدال، دعوا یا مخالفت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homegirl: دوست دختر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch wind: خبردار شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

takes the cake: be the most remarkable or foolish o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weaselly: حقه بازانه، زیرکانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sniveling: رجوع شود به snivel ، میتوان گفت دما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allfather: نامی دیگر برای اودین، خدایی در افسا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

round trip: سفرِ رفت و برگشتی به یک مکان ( خصوص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meditating: رجوع شود به meditate

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lute: سه تار ( آلت موسیقی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lute: سه تار ( آلت موسیقی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seal: a member of an elite force within t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rudderless: بی سکان، بدون هادی ( رجوع شود به r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paper due: تکلیف ( منظور تکلیف مثل مشق هست )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marauding: رجوع شود به maraud غارتگر، دزد، چپا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gaslight: manipulate ( someone ) by psycholog ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eod: Explosive Ordnance Disposal

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eod: Explosive Ordnance Disposal

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delegates: جمع delegate / مراجعه شود به delega ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mesh: در طراحی گرافیکی و سه بعدی به معنای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweep: affect ( an area or place ) swiftly ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worn down: مراجعه شود به wear down

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bench: مخفف bench press بمعنای پرس سینه ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yappy: واق واقو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall apart: of a person ) lose one's capacity t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sought out: رجوع شود به seek out جستجوکردن، به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

officiator: برگزار کننده، مسئول برگزاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rewound: گذشته rewind بازگردانی شده رجوع شود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gung: رجوع شود به gung ho بمعنای بسیار پر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misfeasor: می تونیم با تقریب مناسبی بگیم معادل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interleave: [کامپیوتر] این کلمه نباید با overla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interleave: [کامپیوتر] این کلمه نباید با overla ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

udon: نوعی سوپ نودل ژاپنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unflashy: نخواستنی، بی ریخت و بد شکل منفی fla ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shamisen: نوعی آلت موسیقی ژاپنی شبیه به سه تا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

premarket: نسخه پیش از تجاری سازی، نسخه پیش ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demonical: اهریمنی، شیطانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monogrammed: مونوگرام شده، مزین به حروف اول اسم، ...

١ سال پیش

مدال‌های Angel