امیررضا باقرزاده

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
فهرست جمله های ترجمه شده
vacant١٦:٣٥ - ١٣٩٩/٠٤/٢٧
• The streets were vacant after midnight.
خیابان ها بعد از نیمه شب خالی بودند16 | 1
vacant١٦:١٦ - ١٣٩٩/٠٤/٢٧
• The shelves in the store were vacant after the sale.
پس از فروش قفسه های فروشگاه خالی بود14 | 3
jealous١٦:١٨ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢
• She becomes jealous when her mother kisses and holds the new baby.
او وقتی مادرش کودک تازه را ببوسد و نگه دارد حسادت میکند14 | 4
abandon١١:٤٩ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢
• He abandoned his family and moved far away.
او خانواده ی خود را رها کرد و بسیار دور شد25 | 5