پیشنهادهای امیررضا حسنوند (١٦)
مترادف فعال:کنشگر متضاد فعال:منفعل مترادف منفعل:کنش پذیر
با پشتکار
post synonyms=dorsal, rear پیشوند معانی: پسا، پسین، پس از، مابعد post antonyms=front, pre ، priorپیشوند معانی :پیشا، پیشین، پیش از، ماقبل
بیکار شدن، بی کنش شدن، بی تفاوت شدن
زیان کار
برگردان
مترجم، ، ترگمان، ترجمان، ترزبان
محقق، پژوهشگر
پژوهشگر، کاوشگر، کاوشکار، محقق
کاوشکار
پسوند های فاعلی:کار، گار، گر ستمکار، گناهکار، جفاکار، زیانکار
یاوه نگو، بیهوده نگو
مستعمر صفت فاعلی عربی از استعمار به معنی آباد کننده و آبادکار مستعمر صفت مفعولی عربی از استعمار به معنی آباد شونده و آباد شده
استقلال و آزادگی#وابستگی و بندگی و بستگی مستقل و آزاد#وابسته وبنده و بسته
نیاییدن: مصدر بن گذشته :نیایید بن حال:نیای نوع تغییر بن گذشته به بن حال از نوع گروه یکم و فرآیند کاهش ید همانند کاویدن، کاوید، کاو نیاییدن، نیایید، ن ...
مصدر شیویدن، بن گذشته شیوید، بن حال شیو نوع فعل گروه یکم از نوع کاهش ید از بن گذشته برای ساخت بن حال همانند ریسیدن، ریسید، ریس پس اینم شیویدن، شیوید، ...