پیشنهادهای امیر صادق زاده (٣٠٤)
آگاه ترازهمه
صاحب تدبیر. صاحب اندیشه
از مهندسین نخبه وجوان برتر استان البرز وشهرستان نظرآباد
به اصطلاح عامیانه یعنی تودل برو. دلنشین
خوداری کردن. استنکاف
نشدنی. غیر ممکن بودن
ایجاد مزاحمت به طرف مقابل که باعث آزار واذیت گردد.
مزاحمت
خواهش کردن.
دردودل کردن.
طلوع کردن. ابتدا یا اول هرچیزی
موضوع وزمینه کلام. مفهوم مطلب
محاربه. جنگ. پرخاشگری
معترف بودن. اعتراف کردن
آدم خاص وبه اصطلاح توی دل برو
تسلیم نشدن وسرپیچی از همسر
سرپرست. دستیار
دال مخف دلالت کننده بر کاری ویا حرفی. دلالت کننده
محاسبه اقلام کار پروژه جهت ترسیم نقشه را متره گویند
تفکر کردن. تعقل را به کار انداختن
دستیار یک استاد را می گویند.
یعنی پیش کسی سوتی دادن یا اشتباه کردن.
هم عقیده بودن
روزنه وسوراخ ها ویا راه های نفوذی را می گویند
به سوراخ های ریز گفته می شود
مخلوط. ترکیب
مصرف کردن. استفاده کردن. به کار بردن.
آسان گرفتن
کوتاهی کردن. سستی کردن
مجرب. ماهر
راهبرد. مدیریت هوشمندانه
تندرست. درسلامتی کامل
رهبری یا مدیریت هوشمندانه
کاهش. کاستن. کم کردن
محلی که که کاه جهت نگهداری خوراک گاو استفاده می شود.
گل ها وشکل های دست ساز آهنی.
ایجاد سوراخ های ریز در کاغذ که به راحتی از هم جداشوند
پنهان کاری. پرده پوشی
گره. دسته. جمع.
روکش پلاستیکی
دسته. گروه. جمع
انتشار. تبلیغ
جنگیدن با یکدیگر. جنگ
درجه. رتبه
سکونت. ساکنین
دلیل.
دیوار. حصار . نرده حفاظ
خنثی نمودن. نگهداشتن
پسرفت. پایین آمدن. فرود آمدن.
نابودگر. از بین برنده. تمام کننده