دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٩٢٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٢,٩٣٣
لایک
لایک
٩٣
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٢

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٤

ذهن مخاطب را زیرکانه و غیر محسوس تحت تاثیر قرار دادن و برای منظوری او را آلت دست کردن واز او بهره بردن. producers who advertise, know how to manipu ...

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١٢

همیشه معنی ناامید و مایوس کردن نمی دهد. گاهی در معنی "جلوگیری کردن" و "بازداشتن" ظاهر می شود. Governments can impose a ban to discourage people fr ...

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٢

تصادفاً، اتفاقی Coincidentally I met her father. اتفاقی پدرش را دیدم / ملاقات کردم.

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه

رشد کردن، تکامل یافتن University helped me to grow up. دانشگاه به من کمک کرد که رشد کنم ( منظور رشد فکری ) .

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٥

بشر The history of mankind. تاریخ بشر.

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.