دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١,٠٣٨
رتبه در دیکشنری
٢,٩٥١
لایک
١٠١
دیسلایک
١٢
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
٤
ذهن مخاطب را زیرکانه و غیر محسوس تحت تاثیر قرار دادن و برای منظوری او را آلت دست کردن واز او بهره بردن. producers who advertise, know how to manipu ...
٣ سال پیش
١٦
همیشه معنی ناامید و مایوس کردن نمی دهد. گاهی در معنی "جلوگیری کردن" و "بازداشتن" ظاهر می شود. Governments can impose a ban to discourage people fr ...
٣ سال پیش
٢
تصادفاً، اتفاقی Coincidentally I met her father. اتفاقی پدرش را دیدم / ملاقات کردم.
٣ سال پیش
٠
رشد کردن، تکامل یافتن University helped me to grow up. دانشگاه به من کمک کرد که رشد کنم ( منظور رشد فکری ) .
٣ سال پیش
٥
بشر The history of mankind. تاریخ بشر.
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.