samir_8203 - جزئیات مدال‌ها

اولین لایک کردن

-

همه

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

herds: گروه گله دسته ای از حیوانات

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opal: نوعی گوهر دارای سیلیس معروف به اوپا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سوگند: سوگند سوگند. [ س َ / س ُ گ َ ] ( اِ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wind: باد strong wind = باد شدید

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at the moment: در لحظه - در آن واحد

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

long time no see: چند وقته ندیدمت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

international: جهانی/بین المللی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get lost: فعل امری: برو، دور شو، گم شو و گاهی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gorgeous: زیبا، جذاب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

odd: عدد فرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mood: حال و هوای کنونی طرف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unfortunatly: بدبختانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal: قاتل که با killer هم شناخته می شود، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consider: فکر کردن و پرداختن به یک موضوع از و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hosting: میزبان کسی بودن. مثال: He is hostin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beside: از سوی دیگر از یک طرف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sign: امضا کردن یا نشانه گذاری گاهی یاددا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bottles: بطری آب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glory to the man kind: برای انسان ها افتخار آفرین خواهم ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glory to the man kind: برای انسان ها افتخار آفرین خواهم ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tough guy: چغر بد بدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

almost: تقریبا I almost forgot تقریبا فرامو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what a shame: چه بد!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whatever: ولش کن!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

never ever: هیچ وقت اصلا و ابدا به صد سال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheer up: آرام کردن و دلداری دادن به کسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relating: مربوط به. . . به. . . مربوط است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sibling: خواهر یا برادر که میتوانند تنی یا ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bums: Birjand University of Medical Scien ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bums: Birjand University of Medical Scien ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equivalents: برابر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

principal: عهده دار مدیریت یک مکان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cook: پختن آشپز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obey: تبعیت کردن پیروی کردن فرمان بردن م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disobey: تبعیت نکردن پیروی نکردن سرپیچی کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

therefor: زیرا بر این اساس به همین خاطر بناب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

passive: مجهول مفعول منفعل غیر فعال ( کسی یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conversation: گفت و گوی دو طرفه صحبت کردن تعاملی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

garbage: آشغال زباله چیز به درد نخور و دور ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bill: نوعی نیزه که هر دو سر آن پیکان داشت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wind: باد strong wind = باد شدید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pair: جفت زوج مترادف couple ( دو تایی/مث ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

doer: فاعل انجام دهنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

looking forward: چشم به راه بودن منتظر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

looking back: مرور کردن زندگی به یاد آوردن یاد ای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opal: سنگ کمیاب گران بها یه نوع سنگ قیمتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opal: نوعی گوهر دارای سیلیس معروف به اوپا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

across: across my memory = سر تا سر خاطراتم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memory: حافظه فلش مموری یاد بود خاطره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

camel: شتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jackal: شغال سگسانان کوچک که حتی سگ هم باها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thief: دزد سارق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کر: ناشنوا deaf = mute

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fork: چنگال گاهی پنجه بوکس ( تو دعوا ها ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cmd: نرم افزار بیس اصلی کامپیوتر نرم افز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c#: سی شارپ که یکی از معروف ترین زبان ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

c#: سی شارپ که یکی از معروف ترین زبان ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advertise: آگهی پخش کردن تبلیغات کردن بعضی وقت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flooded: آب گرفتگی تو بعضی جمله ها سیل معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leather: چرم چرمی بندی از جنس چرم leather c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carpet: فرش قالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

silk: ابریشمی silk carpet = قالی ابریشمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

organ: عضو اندام وسیله سازمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infection: عفونت سرایت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

element: اصل و نسب یک فرد عنصر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opinion: نظر پیشنهاد رای ایده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pattern: الگو سرمشق اسوه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

satellite: ماه ماهواره قمر در علوم سیاسی: کشور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

married: متاهل گاهی اوقات ازدواج کردن معنی م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curious: فضول کنجکاو مشتاق چیزی که با ظرافت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wastes time: وقت هدر دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wastes: ضایعات هر چیز اضافی به درد نخور بعض ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hazard: اتفاق خطر به خطر انداختن hazardous ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qualifying: صلاحیت کسی که شرایط مطلوب را داشته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

description: شرح توصیف داخل بعضی برنامه ها با هی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manner: راه روش رفتار اخلاق به صورت خودمونی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: راندن محرک تحریک کننده گاهی حتی م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوگند: سوگند سوگند. [ س َ / س ُ گ َ ] ( اِ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

herds: گروه گله دسته ای از حیوانات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transmission: انتقال منتقل کردن و حتی سرایت بیمار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excitatory: محرک شخص یا شیئی که باعث حرکت شخص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deezer: دیزر رسانه جاری موسیقی و پادکست مبت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alan isakov: گرگوری آلن ایزاکوف خواننده و ترانه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embarked on: سوار شد

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at all: هیچ کس ( هیچ جوره ) عاقل نیست

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shape: کودک بلوک ها ( ی بازی اش ) را با تو ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consider: قبل از تصمیم گیری به وقت بیشتری ( ب ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consider: به این که بقیه قرار است چه کار کنند ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

absolutely: بی شک حدس او درست بود

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tough guy: او شخصیت ( چهره ) خشنی دارد

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tough guy: فوجی موری وقتی کسی را میبیند به او ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: حسش نیست این فیلم رو ببینم چون قبلا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: قطار قبل از اینکه من به ایستگاه برس ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: یه کت خوب از قبل دارم نیازی به ( خر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discourse: سخنرانی جالب روز ها و شب های کوتاهی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sibling: چون تمام خواهر برادر هایش از او بزر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rely: امیدوارم بتوانم در این باره به راز ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

therefor: به همین خاطر است که اقدام اولیه بای ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passive: او وقتی خبر تصادف شوهرش به گوشش رسی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garbage: بعد جشن خیلی آشغال کف خیابون ریخته ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garbage: قوطی های فلزی را در سطل آشغال نیندا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pattern: هر دو لباس از روی یک الگو ساخته ( ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های samir_8203