تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

"show means "appearance put on with intention to deceive he show me up در واقع به معنی " او نقاب را از چهره من بالا زد یا اینکه من را لو داد" دست من ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

bring me up short Make someone stop or pause abruptly. 'he was entering the office when he was brought up short by the sight of John خشکم زد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

knockdown price قیمت های خیلی پایین ( یا زمین خورده در بازار ) اصطلاحا می گوییم قیمت ها در بازار زمین خورده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

knock about/around together باهم دور بزنیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اتفاقی با هم برخورد می کنیم ( hit ) و آن رابطه صمیمی آغاز می گردد . ( it off )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

متوقف کردن کسی به زور به جهت دزدی از او

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Get along well together, as in I was so glad that our parents hit it off. In the 17th century this phrase was put simply as hit it, the adverb off ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه دیقه وایسا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اون ها با هم جورن ( همیشه با هم در ارتباط هستند ) These people go together all right