دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٦٦٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٣,٦٢٥
لایک
لایک
٦٨
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٧

آبادیس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
١

"show means "appearance put on with intention to deceive he show me up در واقع به معنی " او نقاب را از چهره من بالا زد یا اینکه من را لو داد" دست من ...

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه

bring me up short Make someone stop or pause abruptly. 'he was entering the office when he was brought up short by the sight of John خشکم زد

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٩

knockdown price قیمت های خیلی پایین ( یا زمین خورده در بازار ) اصطلاحا می گوییم قیمت ها در بازار زمین خورده

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٠

knock about/around together باهم دور بزنیم

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
١٥

اتفاقی با هم برخورد می کنیم ( hit ) و آن رابطه صمیمی آغاز می گردد . ( it off )

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.