پیشنهادهای علی سهل آبادی (١٠)
اواخرقرن 15 به معنی �پرده�بوده است. یا "روش آویزان کردن یک چیز ( مخصوصاً پارچه ) " که مربوط به سال 1797 است. برای بدست آوردن ( چیزی ) "قادر شدن" یا ق ...
"show means "appearance put on with intention to deceive he show me up در واقع به معنی " او نقاب را از چهره من بالا زد یا اینکه من را لو داد" دست من ...
bring me up short Make someone stop or pause abruptly. 'he was entering the office when he was brought up short by the sight of John خشکم زد
knockdown price قیمت های خیلی پایین ( یا زمین خورده در بازار ) اصطلاحا می گوییم قیمت ها در بازار زمین خورده
knock about/around together باهم دور بزنیم
اتفاقی با هم برخورد می کنیم ( hit ) و آن رابطه صمیمی آغاز می گردد . ( it off )
متوقف کردن کسی به زور به جهت دزدی از او
Get along well together, as in I was so glad that our parents hit it off. In the 17th century this phrase was put simply as hit it, the adverb off ...
یه دیقه وایسا
اون ها با هم جورن ( همیشه با هم در ارتباط هستند ) These people go together all right