پیشنهادهای علیرضا فرزانه (٦)
١٢٤
٢ سال پیش
٠
Impractical
٢ سال پیش
٢
to be making progress or doing something well پیشرفت داشتن یا کاری را به خوبی انجام دادن
٣ سال پیش
١٣
تلاشی صادقانه اما ناموفق
٣ سال پیش
٢
making someone bite the curb مجبور کردن کسی به گاز گرفتن لبه جدول و لگدکوب کردن سر او
٣ سال پیش
٣
کسی را دچار تردید کردن کسی را به فکر فرو بردن
٣ سال پیش
٣
موفقیت یا دستاورد مهم این عبارت معمولا هنگام اشاره به یک موفقیت پس از چندین موفقیت دیگر استفاده می شود مترادف با another string to your bow