عليرضا كريمي وند - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embrace love: آغوش عشق The happiness of the gates ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse: تپش The pulse of the heart is flyi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internship period: دوره کار آموزی ، دوره کار ورزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

propriety: برازندگی ، آداب سخن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propriety: برازندگی ، آداب سخن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appetite: میل و رغبت ذاتی، اشتهاtrencherman

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fructose: شهد میوه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

up and coming: روبه ترقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون انعطاف پذیری: درتعیین اهداف خودقاطعیت داشته باشید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون صداقت: خوشبختی و داشتن عملکرد عالی هنگامی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون عکس العمل: افکار و احساسات شما تعیین کننده اعم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون دانش: در هر زمینه ای، شخصی که دانش و مهار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون انرژی: هر چقد انرژی و اشتیاق بیشتری داشته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون استعدادها: در درونتان مجموعه ای استعداد ها و ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون فرصت: بهترین فرصت ها اغلب معمولی ترین موق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون قابلیت: شانس هنگامی رخ میدهد که آمادگی و مو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون بخشندگی: هر چقد بیشتر، بدون انتظار دیگران خد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون پذیرش: اینکه چگونه با خودتان صحبت میکنید ح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون خوش بینی: نحوه ی تفسیر و توجیهات تجربیاتتان، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون سخت کوشی: موقعیت ها و دستیابی به اهداف با سخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون خود شکوفایی: شما میتوانید هر آنهه را که میتوانید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون دو گانگی: شما برای هر کاری که انجام میدهید هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون پذیرش واقعیت: مردم تغییر نمیکنند، آنها را همانطور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون عزت نفس: هر کاری را که در زندگی انجام میدهید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون ارزش: شما همیشه به سوی کسانی که با شما ار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون تجسم: دنیای پیرامون شماتصویری از درون شما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون احساس: شما در فکر کردن ، در ک کردن و تصمیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون ذهن: قانون ذهن شما همیشه تبدیل به همان چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون ذهنیات: دنیای اطراف شما تجعلی فیزیکی از درو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون انگیزه: هر چه میگویید انجام میدهید از تمایل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون فعالیت ذهن ناخود اگاه: ذهن ناخود آگاه شما باعث میشود همه گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون جایگزینی: ذهن خودآگاه شما در آن واحد میتواند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worthy: شایسته ارزشمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worthy: شایسته ارزشمند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترانه ی زندگی: زندگی ترامه ای است که عشق می سراید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زندگی: زندگی ترامه ای است که عشق می سراید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glad: خشنود glad is my heart with a heart ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

existence: وجود. هستی love with heart and spi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

groom: داماد A boy and a groom یک پسر و ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groom: داماد A boy and a groom یک پسر و ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peripatetic: فلسفه راه رونده مربوط به فلسفه ارس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

know: آگاه بودن دانستن Alertness هوشیاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trust inside: اعتماد درونی dependable مورد اعتما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way: راه manner روش ، طرز ، رفتار اگر ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manner: manner روش ، طرز ، رفتار اگر راهش ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inside people: درون افراد conscience privates سر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conscience privates: درون افراد The source of love is wi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

excellent: عالی ، درجه یک همیشه فوق العاده ev ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excellent: عالی ، درجه یک همیشه فوق العاده ev ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jocundly: خنده رو☺️ خوش رو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasure: لذت At the peak of pleasure در اوج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fate: سرنوشت from fate there is no escap ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fate: سرنوشت from fate there is no escap ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

available: در دسترس If you want something that ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love transparency: شفافیت عشق The emergence of love a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transparency love: عشق شفافیت ) عشق زلال ) The emerge ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eventuall: در نهایت A person who does not stop ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recovery: بهبود To whom you love، See every ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accepting responsibility: پذیرش مسئولیت Accepting responsibi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right mind: Good luck means great effort with t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peak of emotion: اوج احساسات You are light، Like t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

praised: ستایش respectable محترم ، قابل احتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

praised: ستایش respectable محترم ، قابل احتر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great creator: خالق بزرگ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fantastically: Teachers of language teaches fantas ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fantastically: Teachers of language teaches fantas ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recommended: My teacher recommended that diction ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recommended: My teacher recommended that diction ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enjoying: Enjoying simple pleasures, shows hi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ability: The life of each of you has the abi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

masochism: مازوخیسم ، خود آزاری ، لذت بردن از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disaffected: بی محبت ، ناراضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear love: عشق زلال The world is at my pleasur ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heartburn: حس. یا خصومت ورزیدن بکسی که حسودی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free: Know the truth, then the truth will ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

truth: Know the truth, then the truth will ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

happiness: Demand for the happiness of otheris ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happiness: Demand for the happiness of otheris ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forgiveness: بخشایندگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forgiveness: بخشایندگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

replace: جایگزین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

veterinarian: دامپزشک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

veterinarian: دامپزشک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

محسن: محسن نیکو کار یعنی نیک بخشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نرگس: نرگس زیبایی عشق معنای تک گل که به ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liberality: سخاوت، آزادگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elegance: براز، ظرافت، لطافت، زیبایی، وقار، ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treasure: گوهر. جواهر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seals heart: The heart goes to the seals And the ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eye: جشم چشم مستت چه کند با من بیمار ام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soul: What is near ، Your heart to my sou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

near: What is near ، Your heart to my sou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fascinating: مجذوب کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wild: وحشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unhappy: غصه دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unhappy: غصه دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vulnerability: آسیب پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rowdy: دعوایی، جنجالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rowdy: دعوایی، جنجالی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quorum: حد نصاب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lamentable: اسفناک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mud: گِل آلوده کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guilt: تقصیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut: بریدگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fib: دروغ ، چاخان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fib: دروغ ، چاخان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elswhere: جای دیگر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیازچه: green onion

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hay fever: تب یونجه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hay fever: تب یونجه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quarrelsome: تظاهرات دعوایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jowl: گونه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emarginate: دو بینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smooth face: صورت صاف Juicyشاداب succulent پر ط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fallow deer: Deer eyes چشمان آهو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homey: راحتی و آسوده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homey: راحتی و آسوده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pure chemistry: شیمی محض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not interfere: Not interfere with another life به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

best boy: بهترین پسر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

husband: my dear husband همسر دلبندم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

husband: my dear husband همسر دلبندم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشمان سیاه: Black eyes Deer black eyes چشمان س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deer black eyes: چشمان سیاه آهو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parturient: ثمره بخش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salubrious: گوارا ، صحت بخش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formal methodical: methodologist اسلوب شناس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

methodical: methodologist اسلوب شناس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ethic: اخلاقی mother method اسلوب مادر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethic: اخلاقی mother method اسلوب مادر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hind: ماده گوزن. آهو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smile: لبخند😍

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consultation: هم فکری کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talking too: هم صحبتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advance to help: پیشرفت برای کمک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talk to help: صحبت کردن برای کمک رسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to bring together: گرد هم آوردن. به هم رساندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

help me: مدد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yokefellow: هم تراز. شریک زندگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daddy: بابا جون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مائده: مائده سوره زیبای قرآن کریم و نعمت ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to bring customs and customs: بجا آوردن آداب و رسوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right day: روز مناسب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

step you in my eyes: قدم شما روی چشمم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life lady: بانوی زندگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high life: زندگی شیک جذاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mycobacterium tuberculosis bacterium: مایکرومایکوباکتریوم توبرکلوسیز. عفو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recalcitrance: جواب منفی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grith: امان. آسایض اقای عمران پسر عمه. آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my soul: جان دلم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

my soul: جان دلم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breath: جان نفس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my life: عمرم. نفس. زندگی. جان.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slow heart: قلب آرام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mentally retarded: عقب مانده ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mentally retarded: عقب مانده ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

married: متاهل. شوهر دار. بکسی که متاهل میبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

married lady: بانوی متاهل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cease fire: آتش بس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cease fire: آتش بس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rezaee covenant: عهد رضایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

happy life: زندگی شاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy life: زندگی شاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

successful at all times: موفق در همه حال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

both breath: هم نفس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honored: مفتخر بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kindheartedness: مهربانی. خوش قلبی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انا: مادر. به زبان ترکی به معنی مادر است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sire: پدر شاعرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

father of poetry: پدر شعر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

father sacrifice: پدر فداکار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتا جان: پدر. در زبان تررکی بمعنی پدر است. پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cuddly: دلبرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i understood from the beginning: از اول متوجه شدم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cycling: دوچرخه سواری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

joomeok: مشت تکواندو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

softie: پسر ضعیف وزن نما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dracula: دراکولا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heart pearl: مروارید دل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

impending to imam reza pilgrimage: مشرف بودن به زیارت امام رضا ( علیه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fawn: بچه آهو با چشمان سیاه زیبا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fawn: بچه آهو با چشمان سیاه زیبا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

signet ring: انگشتر خاتم دار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

complaisant: مهربان و خوشرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grateful: مدیون محبت. حق شناس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optimism: خوش بینی فلسفه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genial: خوش ذهن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enliven: خوش روحیه بخشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tight ship: خوش سازمان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chattiness: خوش صحبتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trumpery: خوش ظاهر مرتب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well spoken: خوش کلام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well spoken: خوش کلام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نرجس: دختر پاک خوش سیما و مادربا محبت و ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sagacity: هوش ذکاوت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acuity: تیز فهمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cognition: شناخت. ادارک . تو اون شهر هر کسی به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cognition: شناخت. ادارک . تو اون شهر هر کسی به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

senile weakness: ضعف یاسستی پیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seniority: شاهزاده. ارشدیت.

١ سال پیش

مدال‌های عليرضا كريمي وند