عليرضا كريمي وند - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrefined: نابهنجار. خام

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chum: دوست صمیمی بودن.

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuddly: دلبرانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick on: یک اصلاحی که زمانی که به کسی علاقه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great mathematician: ریاضیدان بزرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rabid: هار fierce

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theologian: حکیم الهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

positive energy: دارای انرژی مثبت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positive energy: دارای انرژی مثبت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

participation: مشارکت Satisfied and pleased راضی و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fascinating: Delightful eyes are fascinating چشم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stability: پایداری Motherland is lasting

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surefire: موفق حتمی ، یقین، مطمئن، نتیجه بخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surefire: موفق حتمی ، یقین، مطمئن، نتیجه بخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

city: City and land of pride

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

city: City of lions شهر شیرها

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loving: The love of others begins by loving ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loving: The love of others begins by loving ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constantly: Your needs make you feel passionate ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life: Think for life, but do not be griev ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guidance: راهنمایی، هدایت Every bitter end is ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guidance: راهنمایی، هدایت Every bitter end is ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slenderness: انعطاف پذیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right: راست، درست، صحیح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right: راست ، درست، صحیح، بجا، درستکار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

religion: باور my religion beliefs باورهای د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

religion: باور my religion beliefs باورهای د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beliefs: باورها my religion beliefs باورهای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beliefs: باورها my religion beliefs باورهای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

he man: مرد قوی و نیرومند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prostrate: prostrate to you For love lover Sun ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prostrate: prostrate to you For love lover Sun ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهوچشم: Little black ocular eyes چشمان سیا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

symmetry: Blessed Companion

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mourning: عزارداری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mourning: عزارداری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lines: خط Draw lines and borders خط و مرز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lines: خط Draw lines and borders خط و مرز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legalism: Guidance هدایت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legalism: Guidance هدایت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glory: مفتخر بودن ، درخشیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adequateness: وفادارماندن loyal وفادار ، ثابت پا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

true: ثابت ، حقیقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lover: lover up to the end life عاشق ماندن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gentility: شرافت ، آقا منشی، اصالت، بزرگی dign ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

family: Love the husband family In the hear ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accordance: مطابق، موافقت In accordance with yo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accordance: مطابق، موافقت In accordance with yo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

authentic: معتبر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perusal: Look at the crowd of books نگاهی به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

progressing: رو به پیشرفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

progressing: رو به پیشرفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

advancement: the advancement of learning پیشرفت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advancement: the advancement of learning پیشرفت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

best: Be the best mother for our children ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monogamy: یکپارچگی ، داشتن همسر ( تاج سرم ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subordinate: computable function تابع محاسبه پ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asymptotic: مجانب ها Asymptotic

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mathematical function: تابع ریاضی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mathematical function: تابع ریاضی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انا جان: سنه قربان ، جانیم آنا، فدای تو مادر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gratification: سربلندی gratification Mother's pr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moonbeam: پرتوی ماهتاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

palladian: palladian معرفتی، وابسته به معرفت و ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

garden: باغچه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warm hearted: خونگرم، با محبت، مهربان، مهربانی، خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stair: پله The little girl is sitting on ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doll: عروسک The little girl is sitting o ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doll: عروسک The little girl is sitting o ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smiling: خندان، متبسم، خوشرو laughingخندان m ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smiling: خندان، متبسم، خوشرو laughingخندان m ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

function: عملکرد ایفا action, practice, act, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accompanied: همراه luck wiht you Accompanied شا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pairing: جفت شدن Pairing with the knee palat ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotionally: هیجانی Excitement هیجان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roof: پشت بام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roof: پشت بام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roof: پشت بام Put the bricks on the side ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

responsible: مسئولیت دار. مسئولیت پذیر accounta ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antenna: آنتن On the roof, I gave him a bric ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antenna: آنتن On the roof, I gave him a bric ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fixedness: در روانشناسی بمعنی تثبیت شدگی ثاب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixedness: در روانشناسی بمعنی تثبیت شدگی ثاب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stagecoach: stage coach پدربزرگ، دلیجان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

circlet: انگشتری ، پر هونک ● تاج، حلقه ی زی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

highbred: نجابت خانوادگی ● منزه، فرهیخته، آم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mutational: جهشی Doing good intention mutationa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diamond: الماس truth bliss The welfare of lo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

divination: حدس درست

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

juicy: شاداب. شیره دار پر آب آبدار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juicy: شاداب. شیره دار پر آب آبدار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

success: کامروایی ، موفقیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

icon: نماد تصویر The classroom icon is s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

says: What ever Mohsen says هر چه محسن بگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

says: What ever Mohsen says هر چه محسن بگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whatever: هر چی whatsoever he says هر آنچه ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conform: پیروی کردن Follow my love پیروی کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kiss: بوس kiss to mother بوس به مادر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shut: Just shut up and get on with your w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shut: Just shut up and get on with your w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stag beetle: سوسک گوزنی ( تیره ی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hideaway: نهانگاه، مخفی گاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

venenate: زهر داده شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antitoxin: ماده ضد سم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stag evil: بدبختی، تشنج ارواره زیرین اسب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my mother: مادرمن mother ، my world مادر، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

end of line: انتهای خط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arms: بازوها In the arms of my love در آغ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haunt: دیدار مکرر کردن ( مربوط به افراد آش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gladden: خوشحال کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

SEA: دریا The sea of affection دریای مح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SEA: دریا The sea of affection دریای مح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse: تپش The pulse of the heart is flyi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internship period: دوره کار آموزی ، دوره کار ورزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

propriety: برازندگی ، آداب سخن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propriety: برازندگی ، آداب سخن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fructose: شهد میوه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worthy: شایسته ارزشمند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زندگی: زندگی ترامه ای است که عشق می سراید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glad: خشنود glad is my heart with a heart ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

existence: وجود. هستی love with heart and spi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

groom: داماد A boy and a groom یک پسر و ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groom: داماد A boy and a groom یک پسر و ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peripatetic: فلسفه راه رونده مربوط به فلسفه ارس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way: راه manner روش ، طرز ، رفتار اگر ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manner: manner روش ، طرز ، رفتار اگر راهش ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

excellent: عالی ، درجه یک همیشه فوق العاده ev ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jocundly: خنده رو☺️ خوش رو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fate: سرنوشت from fate there is no escap ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recovery: بهبود To whom you love، See every ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

praised: ستایش respectable محترم ، قابل احتر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fantastically: Teachers of language teaches fantas ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fantastically: Teachers of language teaches fantas ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recommended: My teacher recommended that diction ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

masochism: مازوخیسم ، خود آزاری ، لذت بردن از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disaffected: بی محبت ، ناراضی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heartburn: حس. یا خصومت ورزیدن بکسی که حسودی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free: Know the truth, then the truth will ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

happiness: Demand for the happiness of otheris ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happiness: Demand for the happiness of otheris ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forgiveness: بخشایندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forgiveness: بخشایندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

veterinarian: دامپزشک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liberality: سخاوت، آزادگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elegance: براز، ظرافت، لطافت، زیبایی، وقار، ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treasure: گوهر. جواهر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eye: جشم چشم مستت چه کند با من بیمار ام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soul: What is near ، Your heart to my sou ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

near: What is near ، Your heart to my sou ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unhappy: غصه دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rowdy: دعوایی، جنجالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rowdy: دعوایی، جنجالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quorum: حد نصاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lamentable: اسفناک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guilt: تقصیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut: بریدگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fib: دروغ ، چاخان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیازچه: green onion

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hay fever: تب یونجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quarrelsome: تظاهرات دعوایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jowl: گونه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emarginate: دو بینی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fallow deer: Deer eyes چشمان آهو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homey: راحتی و آسوده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homey: راحتی و آسوده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pure chemistry: شیمی محض

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

best boy: بهترین پسر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

husband: my dear husband همسر دلبندم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشمان سیاه: Black eyes Deer black eyes چشمان س ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parturient: ثمره بخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salubrious: گوارا ، صحت بخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

methodical: methodologist اسلوب شناس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ethic: اخلاقی mother method اسلوب مادر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethic: اخلاقی mother method اسلوب مادر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hind: ماده گوزن. آهو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consultation: هم فکری کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yokefellow: هم تراز. شریک زندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daddy: بابا جون

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high life: زندگی شیک جذاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recalcitrance: جواب منفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grith: امان. آسایض اقای عمران پسر عمه. آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breath: جان نفس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mentally retarded: عقب مانده ذهنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mentally retarded: عقب مانده ذهنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cease fire: آتش بس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

happy life: زندگی شاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy life: زندگی شاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honored: مفتخر بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kindheartedness: مهربانی. خوش قلبی.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sire: پدر شاعرانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cuddly: دلبرانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cycling: دوچرخه سواری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

joomeok: مشت تکواندو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

softie: پسر ضعیف وزن نما

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dracula: دراکولا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fawn: بچه آهو با چشمان سیاه زیبا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fawn: بچه آهو با چشمان سیاه زیبا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

signet ring: انگشتر خاتم دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

complaisant: مهربان و خوشرو

٤ ماه پیش

مدال‌های عليرضا كريمي وند