دکتر علی ناجی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grow wild: رشد بدون دخالت انسان یه عبارتی : رش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adverse publicity: تبلیغات معکوس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete: علاوه بر معانی بسیار خوبی که دوستان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

address: یکی از معانی مهم و کاربردی این کلمه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a going concern: تجارتی که از نظر مالی موفق است

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on your bike: برو پی کارت! ( بی ادبانه )

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fattening: در طول سالیان ، مدیران بواسطه تلاشه ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what measure: چه میزان ،

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

astronomers: منجمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

astronomers: منجمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

giving up: ترک کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be an emblem of: مترادف symbolize

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be an emblem of: مترادف symbolize

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exhaust resource: منابع خالی ، تهی از منابع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rehashing: چیز تکراری ، تکرار مکررات ، تعمیر ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehashing: چیز تکراری ، تکرار مکررات ، تعمیر ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

round robin: دوره ای

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay abroad: توقف مهاجرت به خارج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slot: زمان خالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to browse: جهت جستجو ( بخصوص در اینترنت )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starve to death: گرسنگی منجر به مرگ از شدت گرسنگی مر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tidal wave: موج بزرگ مترادف tsunami : سونامی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tsunami: موج بزرگ در دریا مترادف : tidal wa ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

movers and shakers: mover and shaker: ( informal ) : an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

movers and shakers: mover and shaker: ( informal ) : an ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sound as if: به نظر می رسد . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound as if: به نظر می رسد . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true believer: پیرو حقیقی مومن واقعی ( منظور دارن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rocket science: سخت و غیر قابل فهم و انجام

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oversized fitting room: اتاق مناسب بی نظیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

browse: در مغازه پرسه زدن و دیدن کالاها بدو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off the beaten track: جایی که زیاد معروف و شناخته شده نیس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

death toll: آمار تلفات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

death toll: آمار تلفات

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maintain supplies: تامین مایحتاج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maintain supplies: تامین مایحتاج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come across: مواجه شدن و رو در رو شدن مترادف : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come across problems: با مشکلات مواجه شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come up against opposition: مواجهه با مخالف مترادف : encounter ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heading: پیش رو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heading: پیش رو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: در جریان بودن ، اطلاع گرفتن ، مطلع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shepherd: هدایت کردن ، پشت سر خود به راه اندا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go out: رابطه عاشقانه ( دوست دختری ، دوست پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fall out: از عشق خود با بحث و جدل جدا شدن کس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fattening: چاق کننده پرچرب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut down on: کم کردن مصرف مواد غذایی جهت کاهش وز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spaghetti bolognese: دیس اسپاگتی به همراه سس گوشت و گوجه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spaghetti bolognese: دیس اسپاگتی به همراه سس گوشت و گوجه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cost a fortune: خیلی باارزش و گران قیمت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

primary: یا adj هست و یا noun adj : اولیه ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

primary: یا adj هست و یا noun adj : اولیه ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give out: hand out = give out = share = distr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost a fortune: be very expensive : خیلی گران بودن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

big up to you: آفرین بر شما ، دمت گرم ، بابا ایول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worried: ناراحت بودن بخاطر نگرانی از اتفاق ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

across from: آنطرف ، آن سو مثال : There is a dru ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wet paint: رنگ خشک نشده ( هشدار برای مردم در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wet paint: رنگ خشک نشده ( هشدار برای مردم در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spectacular scenery: منظره ی تماشایی و دیدنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spectacular scenery: منظره ی تماشایی و دیدنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brown goods: وسایل الکترونیکی سرگرم کننده خانگی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brown goods: وسایل الکترونیکی سرگرم کننده خانگی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two can play that game: بچرخ تا بچرخیم . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strand: رشته ، فیلد field . . . . . strand ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uninspiring: نا امید کننده غیر الهام بخش مایوس ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

archeologically: وابسته به باستان شناسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vesseles: مراسم آئین ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pay off: جواب میده اکیه ( یک اصطلاح هست که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay off: if something you do pays off, it is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it`s works wonders: غوغا می کنه معجزه می کنه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a sweet tooth: اهل شیرینی خوردن بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foodie: مترادف gourmet غذا شناس خبره ی غذ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burning issue: مساله بسیار مهم و حیاتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burning issue: مساله بسیار مهم و حیاتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

favourable impression: تصور مطلوب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roof terrace: بهار خواب پشت بام

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stab me in the back: نارو زدن از پشت خنجر زدن خیانت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self steem: عزت نفس احترام به خود ارزش به خود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intuition: برداشت های درونی بر اساس الهام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

longing: میل و خواهش درونی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perceived: درک شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gripped: دلبسته مشتاق متعهد مشغول deeply eng ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meet: برآورده و تامین کردن ( نیاز و خواست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retail therapy: درمان با خرید ( درمان برخی از افسرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulgence: ولخرجی زیاد زیاده روی کردن مشتاق ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

collocation: کلمات ترکیبی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bull market: تجارت سودآور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bull market: تجارت سودآور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bull market: متضادش : bear market

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bull market: بازار بورسی که شاخص و ارزش سهامهاش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear market: متضاد bull market بازار سهامی که شا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bear market: متضاد bull market بازار سهامی که شا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assassins: حشیشیه یا حشّاشین نامی است که مخالف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inherit property: اموال به ارث مانده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn up out of the blue: غیر منتظره رخ دادن ، پدیدار شدن ، ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up out of the blue: غیر منتظره رخ دادن ، پدیدار شدن ، ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blazing row: رعد و برق

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regular intervals: فواصل زمانی منظم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regular intervals: فواصل زمانی منظم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

engagement: همکاری و مشارکت و درگیری افراد در ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arguably: شاید ، محتملا ، احتمالن ، بطور غیر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deeply engaged: عمیقا درگیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distracted: گیج شده ، پریشان شده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agflation: افزایش قیمت مواد خوراکی و غذایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gripping drama: exciting and interesting play , mov ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gripping drama: exciting and interesting play , mov ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coastal region: منطقه ساحلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coastal region: منطقه ساحلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rsi: Repetitive Strain Injury

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invade: اشغال نظامی کردن تحت سیطره خود درآو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

born loser: بدشانس ( مادرزادی !! )

١٠ ماه پیش

مدال‌های دکتر علی ناجی