دکتر علی ناجی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white goods: وسایل خانگی از قبیل ماشین لباسشویی ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick the knife into some one: نمک روی زخم پاشیدن put / stick the ...

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plimsoll: کفش ورزشی ( راحتی ) ( معمولا از جنس ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

athletics: 1. ورزش دو ومیدانی در گویش آمریکایی ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credit card: دو نوع کارت بانکی در کشورهای مختلف ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

postures: حالات ژست ها

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burst into tears: یهو گریه کردن اشک دم مشک بودن !!!

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

replicable: تکرار پذیر

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obligation and prohibition: امر و نهی

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be rolling in the aisle: خندیدن زیاد مردم حاضر در تئاتر و سی ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competitive: اهل رقابت

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take down: پایین آوردن ( از بالا به پایین ) ، ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the authorities: مقامات مراجع

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concur: موافق بودن از نظر زمانی همزمان بودن ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breeze block: انگلیسی بریتانیایی : breeze block ا ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

estranged husband: طلاق عاطفی ( با اینکه از هم جدا ن ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spectacular scenery: منظره ی تماشایی و دیدنی

٥ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traffic circle: میدان ، فلکه البته در زبان انگلیسی ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hamper: در معنای فعل : به معنای مشکل ایجاد ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cos: زیرا ، برای اینکه کاهو کسینوس

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go out: رابطه عاشقانه ( دوست دختری ، دوست پ ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost a fortune: خیلی باارزش و گران قیمت

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

two can play that game: بچرخ تا بچرخیم . . .

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rsi: Repetitive Strain Injury

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

true believer: پیرو حقیقی مومن واقعی ( منظور دارن ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embedded: نهادینه شده

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adventure: ماجراجویی کار پر مخاطره

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

PE: PE: Pysical Education تربیت بدنی و ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

once in a while: هر از چند گاهی ، گاه و بیگاه دقیقا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put your foot down: قاطعانه اقدام کردن جلوی کسی یا چیزی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look up: چندین معنی می تونه داشته باشه: 1. ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

primary: یا adj هست و یا noun adj : اولیه ، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sound as if: به نظر می رسد . . .

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the authorities: متصدیان امر مسوولین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rehashing: چیز تکراری ، تکرار مکررات ، تعمیر ک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illuminated: نورانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dignity: شرافت وقار بزرگ منشی کرامت متانت ف ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a sweet tooth: اهل شیرینی خوردن بودن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obligation and prohibition: امر و نهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be rolling in the aisle: خندیدن زیاد مردم حاضر در تئاتر و سی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foodie: مترادف gourmet غذا شناس خبره ی غذ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plimsoll: کفش ورزشی ( راحتی ) ( معمولا از جنس ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utilitarian: انتفاعی

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inherit property: اموال به ارث مانده

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick the knife into some one: نمک روی زخم پاشیدن put / stick the ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

initiative: ابتکار اقدام طرح اولیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take out: معانی مختلفی دارد: 1. عقد قرارداد ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saving: Noun حفظ نگهداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embedded: نهادینه شده

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chamber: فضای بسته محفظه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

address: یکی از معانی مهم و کاربردی این کلمه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gear toward: تجهیز شدن آماده شدن تنظیم شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gear toward: تجهیز شدن آماده شدن تنظیم شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settings: محیط ها فضاها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thick description: In the social sciences and related ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thick description: In the social sciences and related ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replicable: تکرار پذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replicable: تکرار پذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predisposed: در معرض چیزی قرار گرفته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

circumlocutory: توضیح و بیان غیر مسقیم با توضیحات م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dialectologist: زبانشناس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clip on: گیره دار حاوی گیره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clip on: گیره دار حاوی گیره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vitro: در محیط آزمایشگاهی در مقابل : vivo ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fruitfully: ثمربخش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fruitfully: ثمربخش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unobtrusively: به آرامی بی سرو صدا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unobtrusively: به آرامی بی سرو صدا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conceptualized: مفهوم سازی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conceptualized: مفهوم سازی شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

octavo format: قطع وزیری ( کتاب )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

with malice aforethought: با قصد و نیت قبلی ( حقوق و قانون جز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

illuminated: نورانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clil: content and language integrated l ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clil: content and language integrated l ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marry: تر کیب کردن ( دو ایده ، دو طرح ، دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shave off: کوتاه کردن، کم کردن ( مو ، زمان تلف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iucn: IUCN: International Union Conservat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arribadas: arribada: the synchronized, large - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arribadas: arribada: the synchronized, large - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arribada: لانه سازی مقیاس بزرگ و همزمان برخی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edutainment: آموزش توام با سرگرمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

privatisation: خصوصی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

privatisation: خصوصی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

distributer: تامین کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grow wild: رشد بدون دخالت انسان یه عبارتی : رش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adverse publicity: تبلیغات معکوس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete: علاوه بر معانی بسیار خوبی که دوستان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

address: یکی از معانی مهم و کاربردی این کلمه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a going concern: تجارتی که از نظر مالی موفق است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on your bike: برو پی کارت! ( بی ادبانه )

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fattening: در طول سالیان ، مدیران بواسطه تلاشه ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what measure: چه میزان ،

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

astronomers: منجمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

astronomers: منجمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

giving up: ترک کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be an emblem of: مترادف symbolize

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be an emblem of: مترادف symbolize

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exhaust resource: منابع خالی ، تهی از منابع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rehashing: چیز تکراری ، تکرار مکررات ، تعمیر ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehashing: چیز تکراری ، تکرار مکررات ، تعمیر ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

round robin: دوره ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay abroad: توقف مهاجرت به خارج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slot: زمان خالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to browse: جهت جستجو ( بخصوص در اینترنت )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starve to death: گرسنگی منجر به مرگ از شدت گرسنگی مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tidal wave: موج بزرگ مترادف tsunami : سونامی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tsunami: موج بزرگ در دریا مترادف : tidal wa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

movers and shakers: mover and shaker: ( informal ) : an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

movers and shakers: mover and shaker: ( informal ) : an ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sound as if: به نظر می رسد . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound as if: به نظر می رسد . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

true believer: پیرو حقیقی مومن واقعی ( منظور دارن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rocket science: سخت و غیر قابل فهم و انجام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oversized fitting room: اتاق مناسب بی نظیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

browse: در مغازه پرسه زدن و دیدن کالاها بدو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off the beaten track: جایی که زیاد معروف و شناخته شده نیس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

death toll: آمار تلفات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

death toll: آمار تلفات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maintain supplies: تامین مایحتاج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maintain supplies: تامین مایحتاج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come across: مواجه شدن و رو در رو شدن مترادف : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come across problems: با مشکلات مواجه شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come up against opposition: مواجهه با مخالف مترادف : encounter ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heading: پیش رو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heading: پیش رو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: در جریان بودن ، اطلاع گرفتن ، مطلع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shepherd: هدایت کردن ، پشت سر خود به راه اندا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go out: رابطه عاشقانه ( دوست دختری ، دوست پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fall out: از عشق خود با بحث و جدل جدا شدن کس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fattening: چاق کننده پرچرب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut down on: کم کردن مصرف مواد غذایی جهت کاهش وز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spaghetti bolognese: دیس اسپاگتی به همراه سس گوشت و گوجه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spaghetti bolognese: دیس اسپاگتی به همراه سس گوشت و گوجه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cost a fortune: خیلی باارزش و گران قیمت

١ سال پیش

مدال‌های دکتر علی ناجی