دکتر علی ناجی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

primary: یا adj هست و یا noun adj : اولیه ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

primary: یا adj هست و یا noun adj : اولیه ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give out: hand out = give out = share = distr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost a fortune: be very expensive : خیلی گران بودن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

big up to you: آفرین بر شما ، دمت گرم ، بابا ایول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worried: ناراحت بودن بخاطر نگرانی از اتفاق ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

across from: آنطرف ، آن سو مثال : There is a dru ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wet paint: رنگ خشک نشده ( هشدار برای مردم در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wet paint: رنگ خشک نشده ( هشدار برای مردم در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spectacular scenery: منظره ی تماشایی و دیدنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spectacular scenery: منظره ی تماشایی و دیدنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brown goods: وسایل الکترونیکی سرگرم کننده خانگی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brown goods: وسایل الکترونیکی سرگرم کننده خانگی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two can play that game: بچرخ تا بچرخیم . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strand: رشته ، فیلد field . . . . . strand ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uninspiring: نا امید کننده غیر الهام بخش مایوس ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

archeologically: وابسته به باستان شناسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vesseles: مراسم آئین ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pay off: جواب میده اکیه ( یک اصطلاح هست که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay off: if something you do pays off, it is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it`s works wonders: غوغا می کنه معجزه می کنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a sweet tooth: اهل شیرینی خوردن بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foodie: مترادف gourmet غذا شناس خبره ی غذ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burning issue: مساله بسیار مهم و حیاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burning issue: مساله بسیار مهم و حیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

favourable impression: تصور مطلوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roof terrace: بهار خواب پشت بام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stab me in the back: نارو زدن از پشت خنجر زدن خیانت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self steem: عزت نفس احترام به خود ارزش به خود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intuition: برداشت های درونی بر اساس الهام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

longing: میل و خواهش درونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perceived: درک شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gripped: دلبسته مشتاق متعهد مشغول deeply eng ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meet: برآورده و تامین کردن ( نیاز و خواست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retail therapy: درمان با خرید ( درمان برخی از افسرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulgence: ولخرجی زیاد زیاده روی کردن مشتاق ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

collocation: کلمات ترکیبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bull market: تجارت سودآور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bull market: تجارت سودآور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bull market: متضادش : bear market

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bull market: بازار بورسی که شاخص و ارزش سهامهاش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear market: متضاد bull market بازار سهامی که شا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bear market: متضاد bull market بازار سهامی که شا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assassins: حشیشیه یا حشّاشین نامی است که مخالف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inherit property: اموال به ارث مانده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn up out of the blue: غیر منتظره رخ دادن ، پدیدار شدن ، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up out of the blue: غیر منتظره رخ دادن ، پدیدار شدن ، ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blazing row: رعد و برق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regular intervals: فواصل زمانی منظم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regular intervals: فواصل زمانی منظم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

engagement: همکاری و مشارکت و درگیری افراد در ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arguably: شاید ، محتملا ، احتمالن ، بطور غیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deeply engaged: عمیقا درگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distracted: گیج شده ، پریشان شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agflation: افزایش قیمت مواد خوراکی و غذایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gripping drama: exciting and interesting play , mov ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gripping drama: exciting and interesting play , mov ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coastal region: منطقه ساحلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coastal region: منطقه ساحلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rsi: Repetitive Strain Injury

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invade: اشغال نظامی کردن تحت سیطره خود درآو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

born loser: بدشانس ( مادرزادی !! )

١ سال پیش

مدال‌های دکتر علی ناجی