علی هادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discussing the issue in depth: مسئله ای را به طور جامع و عمیق مورد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary decision: تصمیم الله بختکی!! و شانسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remain undecided: مردد ماندن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

having second thoughts: مجدد فکر کردن دو دل بودن ( در مورد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

having second thoughts: مجدد فکر کردن دو دل بودن ( در مورد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound judgment: قضاوت منطقی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound judgment: قضاوت منطقی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

substantiate claim: اثبات کردن ادعا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lifelong fan: هوادار همیشگی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all time favorite: مورد علاقه ترین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all time favorite: مورد علاقه ترین

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barrage of criticism: انتقاد تند وتیز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give blessing: موافق و اوکی بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give blessing: موافق و اوکی بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

praising: تعریف و تایید وحمایت کردن ( در براب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

countered criticism: پاسخ انتقاد را دادن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grudging approval: موافقت از روی بی میلی و اکراه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grudging approval: موافقت از روی بی میلی و اکراه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

think the world of me: احترام و تحسین به کسی داشتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enthusiastic support: حمایت پرشور و قوی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enthusiastic support: حمایت پرشور و قوی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come around: کوتاه آمدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rave reviews: ارزیابی و نقد مثبت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rave reviews: ارزیابی و نقد مثبت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speaking highly: حرف های خوب زدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eyes light up: برق خوشحالی و شادی در چشمها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eyes light up: برق خوشحالی و شادی در چشمها

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face light up: علایم خوشحالی و شادی در صورت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eyes are shining with delight: برق خوشحالی را در چشم ها دیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lighten the mood: حال و هوای خود یا کسی را بهتر و شاد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eyes expression darkens: چشم هاش غم یا عصبانیت را نشان میدهد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face expression darkens: صورتش غم یا عصبانیت را نشان میدهد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dark days: استعاره از ایام ناخوشی و پر از مشکل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dark times: استعاره از ایام ناخوشی و پر از مشکل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dark times: استعاره از ایام ناخوشی و پر از مشکل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ideas are flowing: استعاره از پیشرفت سریع ایده ها

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conversation is flowing: استعاره از ادامه دار بودن و روبه پی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people streamed: استعاره از حرکت گروهی تعداد زیادی ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

people streamed: استعاره از حرکت گروهی تعداد زیادی ا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people poured: استعاره از حرکت گروهی تعداد زیادی ا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people trickled: استعاره از حرکت گروه کمی از مردم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heated debate: گفتگوی جنجالی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fiery temper: استعاره از انسانی که زود جوش می آور ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tempers flared: استعاره از کوره در رفتن و عصبی شدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kindle interest: استعاره از ایجاد علاقه کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kindle enthusiasm: استعاره از ایجاد اشتیاق کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spark controversy: استعاره از شروع جنجال و مشاجره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gets off to a rocky start: استعاره از شروع سختی را پشت سر گذاش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thorny issue: استعاره از مشکلی بغرنج، پیچیده و گا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

romance is blossoming: استعاره از بودن یک رابطه عشقی در شا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

friendship is blossoming: استعاره از بودن یک رابطه دوستی در ش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

efforts are bearing fruit: استعاره از نتیجه بخش بودن تلاش ها

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seeds of hope: استعاره از بارقه های امید ( بذر امی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

badly made: مخالف well - made چیز بی کیفیت و بد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green fingered: مهارت در باغبانی داشتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whale of time: ایام خوش و لذت بخش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whale of time: ایام خوش و لذت بخش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great deal: کلی چیز I learnt a great deal from ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am on my own: روی پای خود بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blooming: شکوفه زدن

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

short term rental: اجاره کوتاه مدت a place to live th ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short term rental: اجاره کوتاه مدت a place to live th ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

studio apartment: سوییت این کالوکیشن امریکایی است و م ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overlooking: مشرف به overlooking the ocean مشرف ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

screeching: گوش خراش مثال : horrible screechin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: آخر سر کاری را انجام دادن، در نهایت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muffled: ناواضح ( در مورد صدا )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interchangeable: جایگزین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wind whistling: صدای وزش باد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screeching: گوش خراش مثال : horrible screechin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upscale neighborhoods: مناطق ( محله های ) اعیان نشین ( ثرو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

background noise: صدای اطراف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

down payment: پیش پرداخت برای خرید ( مسکن و. . . ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roar of traffic: سر و صدای وسایل نقلیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

housewarming party: مهمانی ورود به منزل جدید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roar of traffic: سر و صدای وسایل نقلیه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hum of machinery: سر و صدای ماشین آلات و دستگاه ها ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hum of machinery: سر و صدای ماشین آلات و دستگاه ها ( ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

music blaring: صدای بلند موسیقی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

music blaring: صدای بلند موسیقی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

birds chirping: جیک جیک پرندگان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

birds chirping: جیک جیک پرندگان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waves crashing: برخورد موج ها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waves crashing: برخورد موج ها

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wind whistling: صدای وزش باد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rumble of thunder: صدای غرش طوفان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rumble of thunder: صدای غرش طوفان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silence fell: سکوت برقرار شد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silence descended: سکوت برقرار شد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silence descended: سکوت برقرار شد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncharacteristically: به طرز عجیبی، غیر عادی طور

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stony silence: سکوت محض

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stony silence: سکوت محض

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lapsed: فرو رفتن ( مثلا در سکوت فرو رفتن )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel homesick: احساس دلتنگی برای ( وطن، خانه و. . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel homesick: احساس دلتنگی برای ( وطن، خانه و. . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affordable housing: مسکن با قیمت مناسب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take out a mortgage: وام خرید مسکن گرفتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upscale neighborhoods: مناطق ( محله های ) اعیان نشین ( ثرو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw a party: پارتی انداختن : مهمانی گرفتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food additives: افزودنی ها

١١ ماه پیش

مدال‌های علی هادی