پیشنهادهای علی لطفی (١٩)
از واژگان پارسی که درون عربی شده خراپ در کردی خراپ
یا همان ای پارسی است که بر پایه روش واژگونی واژه به یا دگرش یافته است.
این واژه معرب است و از vartak پهلوی برگرفته شده است.
در پهلوی واژه frasāxt فرَ ساخت آمده که معنی ماهر می دهد شاید فراست از این واژه پهلوی آمده باشد
واژه سروک از دو بخش ساخته شده سر وک معنای رییس می دهد
دار به معنی درخت است وک هم پسوند صفت ساز است در اصل داروک بوده که "ک" آن افتاده
در کردی به ماهی گویند. در سانسکریت ماتسیا
گبر در زبان کردی به ریخت gawra به معنی بزرگ است.
قِز در ترکی به معنای دختر است. ریشه ی آن واژه ی کیژ یا کیچ در زبان پهلوی است.
پاخت [پهلوی] از pasāxtan آمده به معنای موافق ساختن در ترکیب ساخت و پاخت هم دیده میشود.
کبیر بر وزن فعیل از ریشه کبر ریشه ای ایرانی دارد گبر ریشه ی ایرانی آن است. گَور، در زبان های کردی و لری به معنای بزرگ و مسن استفاده می شود.
در کردی به معنای فرصت است . در بلوچی دَرگَت
این واژه از پارسی درون عربی شده سر=رَس=راس واژگونی واژه
پارسک در کردی کرمانجی به چم گدا می باشد این واژه از دو بخش ساخته شده : پاران=خواهش ، در سنسکریتpranaya سک [په]=سینک=سینه سینه~شکم پس به معنی کسی که ...
از پهلوی توراک یا تورَک گرفته سره به معنی شغال در زبان کردی به عصبانیت گویند.
فردا[بلوچی]
کرپن ها مغ های آیین مهرپرستی بودند. در آیین مهر پرستی رومی ، آدمی با کلاه فریگی در حال کشتن گاوی است. واژه قربانی کردن از کرپان می آید . زرتشت پاد ...
پاخت از واژه پهلوی ( pasāxtan ) پَساختن آمده به معنی موافق ساختن
واژه ای سانسکریت به چم ماهی و ریشه واژگان ماسی و ماهی