akamrahimi50@gmail.com - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traffic laws: قوانین راهنمایی و رانندگی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i mean: برای اوقاتی که طرف جملشو کامل نمیکن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

explain yourself: خودت رو توجیه کن، کارتو توجیه کن،

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

king crab: شاه خرچنگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuff down: چپاندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's ok: اگه دیدین ترجمه های بالا جواب نمیده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a cut above: یه سر و گردن بالاتر، بهتر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a cut above: یه سر و گردن بالاتر، بهتر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nori: در زبان ژاپنی به مجموع جلبک های دری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mocha: موکا، نوع جدیدی از جرم سکسی که به و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

its ok: اگه دیدین ترجمه های بالا جواب نمیده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abusive: سو استفاده گرانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

implicitness: ضمنیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the field: در میدان عملیات خیلی کم با این منظو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

respectfully: جسارت نباشه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break off: remove something from a larger unit ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medical facility: مرکز درمانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dine in: در رستوران غذا خوردن، فکر کنم معنیش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dine in: در رستوران غذا خوردن، فکر کنم معنیش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

walkie talkie: واکی تاکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repaint: نقاشی کردن مجدد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breast augmentation: عمل جراحی بزرگ کردن سینه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assembly line: خط تولید Production line خط مونتاژ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nepalese: اهل نپال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predictor: عامل

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spell: هجی کردن معنی درسته، بخش کردن یه چی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deployed: در حال خدمت، اعزام شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spending: این واژه به معنی دخل و خرج نیست! ای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involve: در ارتباط بودن we should be involve ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oxygen tank: کپسول اکسیژن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no match: He was no match اون حریف نبود.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

large family: خانواده بزرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grand theft: دزدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

key fob: جا کلیدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

key fob: جا کلیدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harassment: مزاحمت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glossy: بازتاب روشن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attempt: تلاش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waxfigure: موم پیکر، مجسمه هایی که از جنس موم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry away: اختیار از کف دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safeway: فروشگاه، سوپر مارکت در اصل اسم یه ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safeway: فروشگاه، سوپر مارکت در اصل اسم یه ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spur of the moment: یهویی انجام دادن، هول کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chuck: سر کشیدن یه نوشیدنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statistically: از لحاظ آماری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hockey stick: چوگان هاکی، چوب هاکی حالا نمیدونم د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hockey stick: چوگان هاکی، چوب هاکی حالا نمیدونم د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lacing up: آماده دعوا شدن، بند کفش رو بستن و د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mayweather: اصطلاحی هست که توی بوکس استفاده میش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soup up: تقویت شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soup up: تقویت شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manhole cover: درِ فاضلاب، درب فاضلاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fudge: hot fudge = سس شکلات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whipped cream: خامه زده شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whipped cream: خامه زده شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traffic stop: متوقف شدن توسط پلیس راه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dirty: مستهجن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social study: مطالعات اجتماعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close to home: موردی که بیشتر مارو تحت تاثیر قرار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gator: تمساح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gator: تمساح

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

secret service: سرویس مخفی ( آمریکا )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secret service: سرویس مخفی ( آمریکا )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

establish: روشن کردن، آشکار ساختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a life: یه کار و زندگی پیدا کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrous: فیبر دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fibrous: فیبر دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dreads: موی های بافته شده که بیشتر توی سیاه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tweaking: بی اختیاری حاصل از مصرف قرص های روا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go kart: گوکارت ( 4 چرخ موتور دار یا بدون مو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scalding: سوزان، داغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scalding: سوزان، داغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oceanographer: اقیانوس گر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sceptical: شکاک! مشکوک چیز دیگس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banker: این واژه به معنی بانک دار نیست. کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hack: ابداع کردن، ابداع، ترفندی که you ca ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

c section: سزارین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ruined: گند زده شد بهش its ruined

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statement: برداشت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange: مکالمه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alleged: اشاره شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chemistry: احساس متقابل،

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scar: و تلفط آن هم سکار هست ممد جون، نه ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

epp: پورفیریای اریتروپوئتیک ( erythropoi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chokehold: فن خفگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

payroll: لیست حقوق بگیر ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grenade launcher: نارنجک انداز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoddily: بی کیفیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one piece: سالم، بدون آسیب دیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

full size: اندازه استاندارد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inside edition: اینساید ادیشن اینساید ادیشن ( انگلی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sharpie: نوعی برند ماژیک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lounge: سالن استراحت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

camgirl: چه ربطی داشت؟ مدیر جان مردم بی خبر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safety: ناحیه بی خطر، منطقه امن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incubator: پناهگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pause: paws میشه پنجه ( خرس، گربه و . . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

life buoy: حلقه ی نجات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demean: تحقیر کردن، تحقیر آمیز با یکی حرف ز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demean: تحقیر کردن، تحقیر آمیز با یکی حرف ز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thick and thin: سختی و آسونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thick and thin: سختی و آسونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exuberant: هیجان، خوشحالی، پر از انرژی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cleaning product: مواد شوینده، مواد تمیزکننده، مواد ض ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shelter: پرورشگاه ( به ندرت به این معنی میاد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coulrophobia: فوبیای دلقک، ترس از دلقک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroll up: آهسته و دزدکی راه رفتن یا قدم زدن ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

segment: گزارش کردن خبر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

injury: جراحت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procedure: اقدامات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

junky: معتاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

junky: معتاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mess up: سر به سر کسی گذاشتن، گند زدن به چیز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accentuate: به رخ کشیدن، به نمایش کشیدن، به تصو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

menstrual pain: درد قاعدگی ( زنان ) ، درد پریود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statement: تجملی statement piece اثر تجملی، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

co own: اشتراکی، شریکی، دو نفری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

record label: ناشر موسیقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

running errand: بیرون رفتن به منظور خرید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scoville: مقیاسی برای سنجش میزان تندی فلفل و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

un resolution: قطعنامه سازمان ملل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poke: به معنی گشتن، جستجو و دنبال چیزی گش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

montage: مونتاژ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adoption: به سرپرستی گرفتن واقعا اینکه برای ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmetician: آرایشگر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bang: کیف کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legit: قابل قبول

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gavel: چکش صرفا مینویسم که توی سرچ هم بیاد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boo: boo in halloween A Halloween boo is ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interaction: ( در فیزیک ) اندرکنش fundamental In ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schedule: برنامه زمانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guard dog: سگ نگهبان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embark on an activity: شروع کاری

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on a serious note: حقیقتا، از شوخی گذشته، بی شوخی . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acknowledge: "اشاره کردن" هم می تونه به عنوان یک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

judgement: تصمیم!

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traffic laws: قوانین راهنمایی و رانندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lifeline: در مسابقاتی مانند برنده باش و میلیو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse: عذر موجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: تگری، با یخ، یخی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rocks: اگه منظور نوشیدنی باشه، یخی، با یخ ...

٤ ماه پیش

مدال‌های akamrahimi50@gmail.com