اژدر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coo: قائم مقام حوزه عملیات

٥ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holistically: کل گرایانه - به طور همه جانبه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holistically: کل گرایانه - به طور همه جانبه

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

putting out fires: to spend time on problems that need ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centerpiece: تزئین مرکزی - بخش عمده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arms length: دور از used to describe a situation ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibit: نمایه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fatigue: زدگی. به عنوان مثال دریا زدگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adherence: تبعیت، اطاعت، پایبندی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disciplinary: رشته ای - حوزه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

disciplinary: رشته ای - حوزه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

executive: مدیر ارشد - هیئت عامل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bonus: پاداش، بن، هدایای نقدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put down: توهین کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spectrum: پیوستار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contribution: سهم یاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

front line: خط مقدم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

course of action: چگونگی انجام کار، حالت انجام کار، ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workaholic: اعتیاد به کار - وابسته کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come alive: جان گرفتن - سرحال آمدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

referability: قابلیت ارجاع - ارجاع پذیری - اشاره ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oughtness: الزام - باید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reification: چیزواره کردن - حالت مادی دادن - از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unaccompanied: بی همراه ، فاقد ملازم یا مشایع ، تک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contextualist: بسترمند - زمینه مند - دارای بستر یا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

envisioning: بینش دهی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های اژدر