پیشنهادهای Mostafa veisi (٢٦)
حرف کسی رو قطع کردن Do not interrput when someone speaking وقتی کسی داره صحبت میکنه وسط حرفش نپر
مثال Please remind me to call my mom لطفا یادم بیار به مادرم زنگ بزنم
مثال She lent me note for the exam اون جزوش رو برای امتحان بهم قرض داد
مثال this book belong to my brother این کتاب متعلق به برادرمه ( مالِ برادرمه )
مثال I prefer reading to watching TV من خوندن رو به تماشایی تلویزیون ترجیح میدم
مثال The weather was terrible yesterday دیروز هوا وحشتناک ( بد ) بود
کلمه اشتباهه دوستان ، کلمه درست رو جستجو کنید کلمه درست ( terrible ) هست - به معنایی وحشتناک
مثال I heard a strange noise outside صدای عجیبی از بیرون شنیدم
مثال His parents were proud of his progress والدنیش به پیشرفتش افتخار میکردند
مثال He felt too lazy to his homework اون برای انجام تکلایفش خیلی تنبل بود
مثال the puppy was so tiny and cute توله سگ خیلی کوچیک و بامزه بود
مثال I was worried when you didn't call نگران شدم وقتی زنگ نزدی
مثال He grabbed her bag and run outside اون کیفش رو گرفت و به بیرون دوید
کلمه اشتباهه دوستان، کلمه درست رو جستجو کنید. کلمه درست ( Iend ) هست به معنایی ( قرض دادن )
مثال The principal talked to the students about rules مدیر مدرسه درمورد قوانین با دانش آموزان صحبت کرد
مثال I finished my assignment before the deadline تکلیفم رو قبل از مهلت مقرر تموم کردم
مثال The bully made younger kids feel scared قلدر باعث شد بچه های کوچک تر احساس ترس کنند
مثال He felt embarrassed after falling in front of everyone اون بعد از اینکه جلوی همه زمین خورد احساس خجالت کرد
مثال She writes in her diary every night اون هرشب توی دفتر خاطراتش مینویسه
مثال The teacher made an announcement about the exam معلم درباره امتحان اطلاع داد. ( اطلاع رسانی کرد )
مثال You need permission to leave the calssroom برای اینکه کلاس رو ترک کنی نیاز به اجازه داری
بمعنایی چیزی که از سوی جامعه تجویز شود یا چیزی که جامعه از فرد انتظار دارد. Socially prescribed perfectionist نوعی کمالگرایی که فرد فکر میکند باید ...
این کلمه در مقابل کلمه های perfect ، perfectionist هست به معنای ضد کمال یا در مواردی خود پذیر ( self - accepting ) به عبارتی کسی که از ناقض بودن چیز ...
به معنای مرخصی یا روزهایی تعطیل ( برای استراحت ) I have tow days off this week این هفته دو روز تعطیل دارم ( دو روز برای استراحت، منظورصرفا تعطیلی رس ...
کلمه به اشتباه ثبت شده درواقع کلمه درست 'Length' هست به معنای طول ومدت کلمه درست رو جستجو کنید
صفت : Summery به معنای تابستانی یا هرچیزی که حس وحال تابستان رو داشته باشه ، برای مثال: The room had a summery feel with it's bright colors اسم: Sum ...