پیشنهادهای نیکوکار چانی (٩٤)
اندازه دار یا با اندازه
اندازگر من اگر بخواهم واژه ای پیشنهاد بدم واژه اندازگر رو پیشنهاد میدهم چرا ؟ وقتی هندسه = اندازه پس هنداسگر=اندازگر
به نظر من اول هنارسون بوده بعد شده هراسون
بالگرد زیباتر است
در کارچان ( فارسی دوانی ) به کسی که خودشو سریع می رسونه میگن خودش رو هنارس می کنه
زِز در کارچان ( فارسی دوانی ) به جای کشک سیاه یا واژه ترکی قره قورت زِز را به کار می برند .
زِز = کشک سیاه در کارچان به جای کلمه ترکی قره قوروت از کلمه ( زِز ) استفاده می کنند . در اراک به کشک سیاه شیرین شده با شکر ( سِز ) می گویند . در کا ...
در کارچان ( فارسی دوانی ) به جای واژه ترکی قره قوروت ( ( کشک سیاه ) ) زِز می گویند زِز همان کشک سیاه ترش مزه هست .
در کارچان ( فارسی دوانی ) به جای کلمه ترکی قرا قوروت ( کشک سیاه ) زِز می گویند
برچشم
در کارچان ( فارسی دوانی ) به بذار می گن بَهل
در کارچان ( فارسی دوانی ) به کسی که کاراش عجیب و غریب هست و با بقیه فرق داره می گن وِلاجِبی
در کارچان ( فارسی دوانی ) به اندام آمیزشی مرد دول گفته می شود و به اندام آمیزشی پسر کوچک دودول گفته می شود.
در کارچان ( ( فارسی دوانی ) ) برای اندازه گیری وزن کیله را به کار می بردندفکر کنم کیله پیمانه ای بوده برای اندازه گیری وزن . 1کیله 2 کیله 3کیله و شا ...
نهایت تشکر ( ( سپاس بی پایان ) )
خواهشمند است در این خصوص دستورات لازم را صادر فرمائید . ( ( خواهشمند است در این باره دستور های لازم را بفرمایید ) ) و یا ( ( خواهشمند است در این باره ...
رنگارنگ
شوقات در کارچان ( فارسی دوانی ) به قصه شوقات گویند.
در کارچان ( فارسی دوانی ) به قصه شوقات گویند.
رسیدگی
در کارچان ( فارسی دوانی ) به سخن یاوه ، سخن ویها گویند
جانباختگان
در کارچان ( فارسی دوانی ) به جای بله ، لی ( لا ) بکاربرده می شود . به نظرم بلی هم باید ( بلا ) باشد که در گذر زمان بلی و سپس بله شده . مثال: - صبا می ...
در کارچان ( فارسی دوانی ) به سقف دهان ساک گفته می شود .
کارچان شهری است در نزدیکی اراک . نامش از کارچ ان تشکیل شده در استان سیستان و بلوچستان نیز دو روستا به این نام وجود دارد . در عربستان هندوستان تونس ...
در کارچان به حرکت آونگی دلنگان گفته می شود یعنی چیزی که آویزان هست از جایی و تکان تکان می خوره
در کارچان به سرشاخه های خشک هیمه می گفتند.
در کارچان ( فارسی دوانی ) به تکه های سخت پرس شده فضولات حیوانی که از کف تویله می کندند و برای سوخت تنور مناسب بوده کِرس می گفتند.
ضرب المثلی که در کارچان رایج است . باد میاد آرد میاره ، در کندوله تو بذار اونی که داری رو نبره .
در کارچان ( فارسی دوانی ) به گنجشک میلیچ می گویند.
در کارچان ( فارسی دوانی ) به رنگ قرمز دوغی، دوقی گفته می شود.
میشه گفت باد صبا در فارسی دوانی معنی بادی را می دهد که آمدن فردا را نوید می دهد.
صُبا در کارچان ( فارسی دوانی ) معنی فردا می دهد.
Signature - امضاء
در کارچان به ظرف سفالی بزرگ تشت مانند که درونش لعاب دار بود و بیشتر مورد استفاده آن درست کردن خمیر بوده لانجین می گفتند.
در کارچان به ظرف بزرگ سفالی کوزه مانند دارای دو دسته در نزدیک دهانه اش که در آن مواد خوراکی را نگه داری می کردند بستو می گفتند.
در کارچان ( فارسی دوانی ) قیچ به تاب دار گفته می شود و بیشتر برای چشم به کار می رود .
در کارچان ( فارسی دوانی ) پِت معنی چانه، پوز را می دهد . یه تو پِتی بهش بزن زیاد حرف نزنه
در کارچان ( فارسی دوانی ) به اجازه روگاه می گویند . از پدرم روگاه ندارم شب دیر بیام خونه
در کارچان ( فارسی دوانی ) به رخسار ، رو دیم می گویند .
در کارچان ( فارسی دوانی ) به قلوه وَک گفته می شود
خانم ثریا چرا اسم پسرانه اصیل ایرانی روی دختر گذاشتید ؟ آیا در مورد ریشه اسم مهبد تحقیق هم کردید ؟ ثبت احوال چرا اجازه داده این اسم روی دختر گذاشته ب ...
توافق :پیمان - متفق:هم پیمان
آورنده